sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ اگه قراره هر کسی یک رنگی بِده به زندگیِ آدم... یک عده جعبه ی مداد رنگی هاشون 6 رنگه...یک عده 12 رنگ...یک عده 24 رنگ....یک عده 48 رنگ...و الاماشالله... ولی اگه هر بار برای اونکه دوباره نو بِشن...تَراش بزنیم شخصیتشون رو...بالاخره تموم می شن... اون وقت تک به تک مداد رنگی هامون کم می شن و کم می شن... بعضی ها می تونن جاشون مدادِ جدید و رنگِ جدید بیارن... یک عده هم نَه....تو یک پروسه می شن بی مداد رنگی... سعی می کنم مداد رنگی هیچ جعبه ی مدادرنگی نشم... . . . آخه...اگر رنگم خوب باشه...تموم شم....جام خالی میشه...تبدیل می شم به حسرت... اگه رنگم بد باشه...می مونم تو جعبه ی مداد رنگی..تا تَنَم رو موریانه بزنه.... من واسه همین زود سُر می خورم از دستت...می شنوی؟ 18 لینک به دیدگاه
s.z.e 811 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ به سفرت بگو کوتاه بیاید... عمر من قد نمی دهد !!! 13 لینک به دیدگاه
Mahdi Eng 22940 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ اگر شیری درنده در برابرت باشد!! بهتر از آن است که سگی خائن پشت سرت باشد!! 14 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۲ یکی از بزرگترین افتخاراتی که تو زندگیم دارم اینه که تابحال سر جمع 2 دقیقه هم وقتم رو بخاطر "جومونگ" هدر ندادم اون یکی دو دقیقه هم دست من نبوده ... مثلا رفتیم خونه ی کسی و اتفاقی نگام افتاده به تلویزیون ... در همین حد ... 13 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۲ کلا انگار یه قانونی رو زندگیم در پیش گرفته... اینکه... یکی دوهفته هیچ اتفاقی نمیفته.. همه چی راکد... یهو در عرض یکی دو روز کلی اتفاق میفته... خوب و بَد... همه چی قاطی میشه... انقدری که سردرگُم میشم الان باید شاد باشم یا ناراحت... پ.ن: کاش اگه مقدر شده که این اتفاقا برام بیفته خوب و بدش با فاصله زمانی رُخ میداد .... که میتونستم اونجور که باید هر کدومش رو دُرُست درک کنم 14 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۲ در راستای پست ...Urbanist... عزیز ، یادم افتاد بگم که یکی از بزرگترین افتخارات زندگی من هم اینه که حتی یک ثانیه از زندگیم رو هم واسه دیدن حریم سلطان هدر ندادم!! یعنی اگه شده تمام زندگیم به بیکاری بگذره ، بازم حاضر نیستم بشینم فقط چند دقیقه از این فیلمو ببینم !! ببین چجوری مردمو هیپنوتیزم کردنا!! 13 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۲ فیس. بوک رو غیر فعال کردم تا دوستایی رو که دم از معرفت می زنن رو بشناسم..... و حالا خوب شناختمشون...خــــــــــــــــــوب 8 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۲ به نظر من قبل اینکه دانشگاها (به خصوص دانشگاه ما) مصاحبه بذارن برا جذب دانشجوی کارشناسی اول برن ببینن اون دانشجو اصلا میفهمه محیط اموزشی یعنی چی بعد اجازه بدن بیاد نمیدونم چطوری درس خوندن از دانشگاه سراسری قبول شدن:5c6ipag2mnshmsf5ju3بعضیا آبروی هر چی دانشجو هستش رو بردن انگار اومدن چاله میدون:icon_pf (34): 13 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۲ یکی از بچه های ایرانی دانشگاه اعتماد به سقفش خیلی بالاست....بعد فکر می کنه چون چشماش روشنه همه میمیرن براش امروز داشت با من کل کل می کرد....منم برگشتم بهش گفتم: ببین اگه اعتماد به نفس تو رو صندوق صدقات داشت...تا حالا شده بود بانک مرکزی.....چته فکر می کنی خبریه ؟ آدما باید اول یه نگاه به عقل و شعورشون بندازن ...بعد به قیافشون تو آیینه. 12 لینک به دیدگاه
One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۲ فرقی نداره...هفته واسه همه هفت روزه! اما واسه بعضیا مث من که همیشه دلشون تنگــه یه چیز میشه تو این مایه ها: جمعه... یک جمعه ... دو جمعه... سه جمعه... چهارجمعه... پنج جمعه... شمبه ! اون شمبه ی آخرم واسه اینکه احساس می کنم هنوزم کسایی هستن که بخوان کمی دور و برم باشن! شمبه= شنبه! 14 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۲ امروز یه اتفاقی افتاد یعنی یه اشتباهی شد که نباید میشد اما خوشبختانه واسه جبرانش راهی بود منتهی خیلی وقتمو گرفت تاوان بی دقتیم بود ...درس عبرت شد خدا کنه همیشه یه راهی واسه جبران اشتباه باشه 15 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۹۲ سردرد دارم....از آثار خوابی که دیدم ....خوابی که هیچ بعید نیست در واقعیت هم اتفاق نیافته....بعضی از آدمها چقدر میتونن وقیحانه رفتار کنند ،چقدر میتونن قدر نشناس باشن ، چقدر زود خوبیهایی که در حقشون میشه رو فراموش کنن ، چقدر زود انسانیت رو فراموش کنن ..... 16 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۹۲ خیلی وقته اینجا سر نزده بودم به این نتیجه رسیدم که سخت ترین کار دنیا کار تو معدن نیست ، بلکه سخت ترین کار دنیا متقاعد کردن کسیه که دچار خودحق پنداری شده 15 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۹۲ اگه تو این دنیا نخندی دنیا جوری بهت میخنده که نفهمی چی شد پس بخند تا دنیا کم بیاره و نفهمه از کجا خورد 14 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۲ استاد موسیقی آدم این موقع شب تو فیسبوک پی ام بده !! اعتراف می کنم انقدررر از اینکه حرف نامربوطی بزنه و به خاطر حرفاش مجبور بشم از علاقم به کلاس رفتن بزنم ، ترسیدم که مثل سگ جوابشو دادم واقعا نمی دونم چرا اینجوری شدم اما خب استاد آدم 12:30 شب پی ام بده خب ترسناکه بیچاره فقط تشکر کرد که مرتب تو کلاسها حاضر می شم و احتمالا دید با یک عدد سگ طرفه ، شب بخیر گفت رفت 8 لینک به دیدگاه
bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۲ سخته با دست خودت امیدت رو قطع کنی :/ توی شرایطی که عقل یکدل شده که نه بگی و دل جنون آری به سرشه. اسمش شجاعته، تدبیره یا لجبازی و تحلیل نادرست و هر ندانم چه ای نمی دونم. فقط اینو میدونم که ترس داره. خیلی ترس داره.:cryingf: 10 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۲ خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره میان خنده های بلند 6 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۲ یاد بگــیریــد روزتـــاטּ را با ذکر آیه شریفه گــور پــدر بعــضیــا آغــاز ڪــنیـــد ... 5 لینک به دیدگاه
s.z.e 811 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۲ فراموش کردن خیلی سخته باور کنین خیلی سخته سختر از اون این هستش که بخاطرمصلحت اونی که نمی تونی فراموشش کنی تظاهر به فراموش کردنش کنی دلتنگشم خیلی 14 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۲ یه غلطی کردم یکی رو دعوت کردم رستوران...از دیروز هی می گه چی بپوشم گفتم بابا زیر پوش بپوشو و تمبون تو خونه....کشتی منو 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده