*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ ینی عاشـــــــــــــقِ وقتاییَم که خواهرم به صورت سورپرایــــــــــــــــــــز گونه ای واسه آراد هدیه میخره ینی قیافه این بچه دیدنی میشهههههههههههههههههههههه 14 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ 2-3 سال پیش که فیلم ستایش رو نشون میداد من تقریبا همه قسمتاش رو دیدم اون آخر آخرا که دیگه آب بسته بودن به فیلم میگفتم این دیگه چیه آخرشم که بی معنی تموم شد گفتم اگه میدونستم اینجوری تموم میشه هیچوقت نگاه نمیکردم الان که باز داره نشونش میده اون قسمتای اولشو بازم تا ساعت 5.30 صبح میشینم نگاه میکنم ( قشنگ بود واقعا اولاش) داشتم فک میکردم منکه آخرشو میدونم میدونم که بیخود تموم میشه چرا باز نگاش میکنم کلا به این نتیجه رسیدم که همیشه هم وقتی تو همه مسائل میگیم مثلا اگه میدونستم اینجوری میشه اینکارو انجام نمیدادم و اگه میدونستم فلان آدماینجوریه هیچوقت فلان کار رو براش انجام نمیدادم زیادم درست نیس اگه هم میدونستیم چجوری باز انجامش میدادیم پ.ن:فک کنم کلا من آدمی نیستم که اگه از آینده خبر داشته باشم و کاری رو انجام ندم 17 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ بلاخره همه یک روزی می میرند و صد سال که بگذرد ، دیگر هیچ کس درباره ی این که دیگران که بودند و چطور مردند سوال نمی کند، پس بهتر است همان طور که دلت می خواهد زندگی کنی و همانطور که دوست داری بمیری! الان دارم به این فک میکنم 6 لینک به دیدگاه
Saye Noori 10314 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ خیلی موقع ها و خیلی جاها بعضی از دوستانمون هستن که فکر میکنن اگه کسی جوابشونو با لبخند داد یعنی عاشق چشم و ابروش شدن و......!!! دوستِ من احترام و ادب رو به پای ِ کوته فکریت نزار...... 21 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ یعنی دنبال یه نرم افزار باشی بعدش گیر بیاری حسابی خوشال بشی بعد بخوای نصبش کنی ببینی 64 بیتیه اونوخته که باید سرتو بکوبی به دیفال 13 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ یه وقتایی یه جاهایی یه کارایی بهتره که به اتمام نرسه ... خو چرا الکی تلاش بیهوده ... قرار نیست که بشه چرا باید بشه آخه ... یه جاهایی بهتره بزاری بری همه چی رو کنار 16 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ موهایم را ناشیانه ببافی گره بخورد توی دست هایت صورتت را ناشیانه اصلاح کنم خراش کوچکی به گریه بیندازدم... -------------------------------------------- از اون عاشقانه های بی همتا بود! ناز نفس سُراینده اش...:icon_gol::icon_gol: 14 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ نمیدونم چرا دخترای امروزی اینقد شبیه برنج هندی هستن ، هر کی آشپزی بلده و برنج هندی پخته میدونه چی میگم 7 لینک به دیدگاه
minoo_mn 1740 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ ﺣــﺴـــــﻢ ﺧـــﯿــﻠــﯽ ﻧـــﺎﺏ ﺑـــﻮﺩ... . ﺍﻣــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺎ ... . ﻃﺮﻓـــــــــــــﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﮔـــــــــــﺎﻭ ﺑـــﻮﺩ.. 6 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۲ از دنیای واقعی فرار کردم تا تو مجازی یادم بره . . . گاه نوشته پیانیست و میم شیمی منو بود به اون روزا . . . . . . باور نمی کنیم . . . سخته . . . 12 لینک به دیدگاه
archshaden 1168 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ من نميتونم كينه هيشكيو تو دلم جا بدم. گاهي اوقات اصلا يادم ميره با اين آدم مشكل دارم. دوباره براش فداكاري ميكنم. با اين كه بعضي اوقات قلبم از حرفا و كاراشون بدرد مياد.. ولي با همه اين حرفا بازم بديهاي همه رو ميبخشم. چون قلب من جاي بهترينا ست جايي براي زياده گويي و اضافه گويي نداره. چون مطمئنم يكي هست جواب مظلوميت منو ميده. يكي پيدا ميشه عين بلاهايي كه سر من ميارن سرشون مياره. چون مطمئنم دنيا دار مكافات. 8 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ مرسی خدا جون :) زندگی با سختی یا آسونی می گذره فقط یه چیزایی می مونه مثل همین حسای خوب که هم می تونه تو سختیا باشه هم آسونیا شاید دیدن این خوشی ها یه زاویه ی نگاه مخصوص داشته باشه...اگه اینجوریه خدا کنه هممون هی تو اون زاویه قرار بگیریم 10 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ گاهی تو کار بعضی آدما می مونی آخه چرا اینقدر خونسردن یعنی واقعا یه چیزایی واسشون مهم نیست چرا وقتایی که ناراحت میشن زود فراموش میکنن و به دل نمیگیرن چرا هی میبخشن چرا مدام میخوان بزنن به کوچه علی چپ چرا نیمه پر لیوان به نظرشون خیلی پرتره من که نتونستم سر در بیارم...من که از اون دسته آدما نیستم...حداقل نه تا 60-70% 12 لینک به دیدگاه
archshaden 1168 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ گاهی تو کار بعضی آدما می مونیآخه چرا اینقدر خونسردن یعنی واقعا یه چیزایی واسشون مهم نیست چرا وقتایی که ناراحت میشن زود فراموش میکنن و به دل نمیگیرن چرا هی میبخشن چرا مدام میخوان بزنن به کوچه علی چپ چرا نیمه پر لیوان به نظرشون خیلی پرتره من که نتونستم سر در بیارم...من که از اون دسته آدما نیستم...حداقل نه تا 60-70% عزيزم گاهي مجبوريم اين طوري باشيم. چون اگه قرار باشه به همه ي اينا توجه كنيم. ديگه بايد كلا بيخيال زندگي بشيم. 5 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ یه سری از آدما ذاتاً مهربونن. ذاتاً خوبن. اینجوری تربیت شدن. دست خودشون نیست. اصلاً بلد نیستن بد باشن و به دل بگیرن و تلافی کنن و ... یک سری دیگه از آدما ذاتاً حسود و بد هستن ولی دارن پا میذارن رو ذاتشون و خوب رفتار میکنن! مهربون نیست ولی داره پا رو خودش میذاره و مهربونی میکنه چون مهربون بودن خوبه. چون شعورش به حدی رسیده که فهمیده باید مهربون باشه و به بقیه کمک کنه و ... برای دسته دومیه احترام بیشتری قائلم. چون داره با ذات و تربیت چندین ساله اش میجنگه. بین دوستام دارم از دسته دوم که علیه تربیت و اخلاق چندین ساله اش شوریده و داره خوب رفتار میکنه. 22 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ امروز بعد تقریبا 2 هفته برگشتم سرکار و شیفت عصر بودم تقریبا ساعت 6 از خانه سالمندان چند خیابون اونطرفمون زنگ زدن و یکی از پزشکامون رو خواستن که اطلاع دادیم در تعطیلات هستن من با یکی از پرستارها سریع با امبولانس راهی اونجا شدیم..خانوم مسنی حالش بسیار بد بود و راضی هم نمیشد معاینه ش کنم بعد شاید ده تا پانزده دقیقه که ملایم و مثل یه بچه باهاش رفتار کردن و ناز کشیدنش گذاشت معاینه ش کنم تو دستش یه دستمال کاغذی رنگی بود دستمال رو ازش گرفتم که ناخنش رو کلیپس بزنم تا قندش رو بگیرم با عصبانیت گفت اون مال منه.........دوست داشتم تو اون لحظه سیر بغلش کنم......خدایا چی میشد پیری نبود......یک انسان کودکی کرده .نوجوانی و جوانی و ......تو زندگیش موفق بوده یا نه بماند چقدر مال و اموال دارد و سری تو سرها داشته بماند الان چی در خانه سالمندان و به یک دستمال کاغذی رنگی شوق میورزد......یه برگ دستمال رو تو چنگش محکم نگه میداره و ادعای مالکیتش رو میکنه و فارغ از هر چی داشته و نداشته....... عجب دنیای بیرحمی داریم این قانون طبیعت است میدهد و ناگهان در یه لحظه ازت همه چی رو میگیره....... 28 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ چقد حس خوبیه وقتی کسی هواتو داشته باشه که حتی تو خوشحالیات کمتر باشه ولی توی ناراحتیتم کنارت باشه و چقدر حس لذتبخشیه که وقتی حس کنه خوب نیستی ازت بپرسه: خوبی؟ ممنونم از وجود این ادما ، این انسانهای واقعی 18 لینک به دیدگاه
One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ کــــــــاش گاهی زنـــــــــدگی [◄◄ι] [ ιι ] [■] [►] [ι►►] داشــــــت . . ..... 13 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ چرا وقتی ادم حالشم خوبه...باز باید حال بد کس دیگه حالش دگرگون کنه.... باباجون میخوای دوست داشته باشه چرا لجش درمیاری...ادم باش!ادم بودن هزینه ای نداره که:vahidrk:اصلا نمیفهممت.به جای اینکه نظرش جلب کنی بدتر باعث میشی ازت متنفر باشه.انگار زندگی مسخره دست توئه....اصلا میدونی چیه لیاقتشو نداری.همین یه کم سبک شدم 12 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ برنامه امشب ماه عسل عالی بود... خوش به حال آدمهایی که همچین فرصتی بهشون داده میشه.... 14 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده