رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

جوابتون یک کلمه ای نیست......

من از سبکی خوشم میاد........

که تو اوون سبک معماراشو دوست دارم.......سعی میکنم تحت تاثیر زیبایی شناسی شون قرار بگیرم....یعنی حرفشون رو بفهمم....تفکرشونو بفهمم......سبک مینی مالیسم....دیوید چپرفیلد.....آلبرتو کمپو بیزا......رم کولهاس....

با توجه به اینا فرآیند طراحی من شکل گرفت......

یک بار تو تاپیکی گفتم این رو.....

آره به نظرم طراحی فرآیند داره........

سه تا مرحله همیشگی دارم من.......

شناخت موضوع..........تو این مرحله زیبایی شناسی مربوط را انتخاب می کنیم.......با این که سخته ولی گاهی مجبوری زیبایی شناسی ت رو بذاری کنار براساس نیاز پروژه عمل کنی........مثلا من به مینیمالیسم علاقه دارم........تا حالا برام پیش نیومده......ولی کارو به خاطر علاقه شخصی سطحشو پایین نمیارم....

پروسه طراحی......از شناخت به روی سایت........شناخت فضاها........ریز فضاها...نمودار درختی........زدن اتود های حجمی...همزمان به دست آمدن پلان.......مقطع تو طراحی برای من خیلی مهمه......چون به طراحی حجم و پلان به من کمک میکنه...

مرحله تثبیت و ارائه........که با بازنگری کلی کار رو واسه ارائه آماده میکنم......ارائه ساده با محوریت طرح

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 472
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

* v e n o o s * مهمان
من اول یه سرچ می زنم تو اینترنت و کتابا و می بینم کلا چه تیپی کار کردن مدل پلانا و حل کردن فضاهاشون و اینکه چطوری کنار هم چیده شدنو می بینم بعد شروع می کنم طراحی شایدم از یکی از همون طرحا ایده بگیرم ولی کلا حساسیت ندارم طرحم سبک خاصی باشه

 

 

من بگم :texc5lhcbtrocnmvtp8

من اول می گم خب کتابخونه...بعد می رم تو آرچ دیلی ...شخم می زنم تا اونجایی که می تونم....بعد می بینم چه چیزایی در نظر گرفتن...پلانشو زیرو رو می کنم...دسترسی ها رو می بینم...

اصولا" آدم می نیمالی هستم....

به نظرم نمی شه مطلق حرف زد...که حتما" باید یه سبک حاصی باشه ...

می شه از سبک ها به طرز مدرن استفاده کرد...

 

جوابتون یک کلمه ای نیست......

من از سبکی خوشم میاد........

که تو اوون سبک معماراشو دوست دارم.......سعی میکنم تحت تاثیر زیبایی شناسی شون قرار بگیرم....یعنی حرفشون رو بفهمم....تفکرشونو بفهمم......سبک مینی مالیسم....دیوید چپرفیلد.....آلبرتو کمپو بیزا......رم کولهاس....

با توجه به اینا فرآیند طراحی من شکل گرفت......

یک بار تو تاپیکی گفتم این رو.....

آره به نظرم طراحی فرآیند داره........

سه تا مرحله همیشگی دارم من.......

شناخت موضوع..........تو این مرحله زیبایی شناسی مربوط را انتخاب می کنیم.......با این که سخته ولی گاهی مجبوری زیبایی شناسی ت رو بذاری کنار براساس نیاز پروژه عمل کنی........مثلا من به مینیمالیسم علاقه دارم........تا حالا برام پیش نیومده......ولی کارو به خاطر علاقه شخصی سطحشو پایین نمیارم....

پروسه طراحی......از شناخت به روی سایت........شناخت فضاها........ریز فضاها...نمودار درختی........زدن اتود های حجمی...همزمان به دست آمدن پلان.......مقطع تو طراحی برای من خیلی مهمه......چون به طراحی حجم و پلان به من کمک میکنه...

مرحله تثبیت و ارائه........که با بازنگری کلی کار رو واسه ارائه آماده میکنم......ارائه ساده با محوریت طرح

 

ممنون بابته جواباتون ؛

 

منم همیشه یه سرچی میکنم؛ ایده میگیرم؛ اینا جدای اینه که واسه طراحی مطالعات اولیه و... نیازه؛

 

آخه بعضیا هستن؛ حتی تو دانشگامون؛ از بچه هامون ؛ که میخوان طراحی کنن؛ به یه سبک خاصی پایبندن؛

 

اما من اینطور نیستم، تا حالا کارام سبکی نداشته، میخواستم بدونم شماها چطوریه کاراتون،:icon_gol:

 

با نظر مهناز هم موافقم که می شه از سبک ها به طرز مدرن استفاده کرد..:ws37:

 

لینک به دیدگاه

من خودم میشینم طرح میزنم...اگه قابل قبول واقع شد که هیچی....اگه نشد میرم نتو ویکیپدیا و گوگل رو زیرو روو میکنم تا از طرحهای بقیه ایده بگیرم.....اما در نهایت کار خودمو میکنم:texc5lhcbtrocnmvtp8

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من خودم میشینم طرح میزنم...اگه قابل قبول واقع شد که هیچی....اگه نشد میرم نتو ویکیگدیا و گوگل رو زیرو روو میکنم تا از طرحهای بیه ایده بگیرم.....اما در نهایت کار خودمو میکنم:texc5lhcbtrocnmvtp8

این مهمه :hapydancsmil:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
من خودم میشینم طرح میزنم...اگه قابل قبول واقع شد که هیچی....اگه نشد میرم نتو ویکیگدیا و گوگل رو زیرو روو میکنم تا از طرحهای بیه ایده بگیرم.....اما در نهایت کار خودمو میکنم:texc5lhcbtrocnmvtp8

دقیقا منم همین کار رو انجام میدم..:biggrin:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

برای آپ شدن این تاپیک من با اجازه همه یه موضوع طرح میکنم.

یه سوال معماری ازم پرسیدن و من تا حالا چنین چیزی نشنیده بودم.میخواستم درباره جوابش از شما کمک بگیرم..

به نظر شما چرا معماری را به عنوان "موسیقی جامد" تعریف کردند؟!!!..............

  • Like 2
لینک به دیدگاه
برای آپ شدن این تاپیک من با اجازه همه یه موضوع طرح میکنم.

یه سوال معماری ازم پرسیدن و من تا حالا چنین چیزی نشنیده بودم.میخواستم درباره جوابش از شما کمک بگیرم..

به نظر شما چرا معماری را به عنوان "موسیقی جامد" تعریف کردند؟!!!..............

به نظرم معماری هم یه نوع موسیقی داره به سبک خودش........ریتمهایی که توو طراحی پلان و نمای ساختمون استفاده میشه......هماهنگی که بین فضاها داخلی و متریال های بیرونی باید ایجاد بشه.....یه نوع ریتمیکه ....و اینکه بهش میگن جامد ..چون خشکه.....چون ساختمونیه .... اوون نرمش و لطافت رو نداره...به نظر من از این بابت به عنوان موسیقی جامد شناخته شده:girl_yes2::girl_yes2:

و اینکه اگه ساختمون درست و سر اصول طرای بشه به معنای واقعی میشه کفت هر تیکش حرفی واسه گفتن داره

  • Like 2
لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان
برای آپ شدن این تاپیک من با اجازه همه یه موضوع طرح میکنم.

یه سوال معماری ازم پرسیدن و من تا حالا چنین چیزی نشنیده بودم.میخواستم درباره جوابش از شما کمک بگیرم..

به نظر شما چرا معماری را به عنوان "موسیقی جامد" تعریف کردند؟!!!..............

سوالی جالبی بود. با کسب اجازه از مینا خانوم عزیز .

در ارتباط با موسیقی جامد و رابطه آن را معماری باید به این مسئله توجه کرد که در بافت های قدیمی مثل یزد و اصفهان و کاشان و بوشهر که بافت هایی که در حال حاضر باقی ماندند شما هارمونی زیبایی بین فرم بنا و نت های موسیقی می بینید. احتمال زیاد خیلی از ما ها موسیقی زیبا محلی بوشهر را شنیدید اگه شما این موسقی را گوش کنید و همزمان با آن در محلات زیبای بوشهر قدم بزنید . به وضوح ارتباط این موسقی را با فضاهای پر و خالی بافت متوجه می شوید و خواه نا خواه این فضاهای پر و خالی به انسان همان ریتم موسیقی را القا می کند..

از منظر دیگری به این قضیه بپردازید متوجه می شوید هر گاه شما موسیقی را گوش می کنید و همزمان با ان شروع به خط کشیدن می کنید خواه نا خواه خط های شما به تبع آن موسیقی فرم ها و ریتم های خاصی به طرح شما می دهد. البته انتخاب موسیقی در معماری هم از قلق های معماران هست. یعضی معماران موسیقی های ارام و بعضی ها تند را دوست دارند که نتیجه کار آن ها نشان می دهد که موسیقی سهم به سزا و مهمی در طرح آن ها داشته. این طور می توان گفت معماری تداعی کنند و انتقال دهنده موسیقی در قالب کالبد هست . چون موسیقی بیشتر جنبه معنوی و غیر جامد دارد.

لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان

با اجازتون موضوع بعدي را من مطرح كنم:

من شنيدم پنام ها و كلاف ها و حتي تيرك ها و گوشه سازي در معماري ايراني علاوه بر جنبه تزئيني جنبه مقاومتي و ايستايي در بنا داشته حتي آمود ها و تزئينات جزئي از سازه بنا بوده ولي از اون ور معماري ساير نقاط جهان از آمود ها و اندود ها به عنوان تزئين صرف در بنا استفاده مي كردند. دليل شو من نديدم و خيلي برام سوال چرا ايراني ها قديم اين كار را مي كردند ولي معماران ساير نقاط اين كار را نمي كردند . :ws38::ws38:

لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان
معماران قدیم ایرانی افراد بی نظیری بودن که مثل و مانندشون هیچ کجای دنیا نیست....

در اين شكي نيست. اين كارشون هم بخاطر ذهن خلاق و جستجو گرشون بوده...اين در واقع يه جورايي سبك هاي تك كنوني هست.... البته هاي تك از اين الهام گرفته... ولي دليلش چي بود.. كه اين كار رو براي اولين بار انجام داده.. اصلا مبنا و اساس بر چه اساس بوده...

لینک به دیدگاه
در اين شكي نيست. اين كارشون هم بخاطر ذهن خلاق و جستجو گرشون بوده...اين در واقع يه جورايي سبك هاي تك كنوني هست.... البته هاي تك از اين الهام گرفته... ولي دليلش چي بود.. كه اين كار رو براي اولين بار انجام داده.. اصلا مبنا و اساس بر چه اساس بوده...

راستش منم برای اولین باره که می شنوم و برام خیلی جالبه

  • Like 1
لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان
با اجازتون موضوع بعدي را من مطرح كنم:

من شنيدم پنام ها و كلاف ها و حتي تيرك ها و گوشه سازي در معماري ايراني علاوه بر جنبه تزئيني جنبه مقاومتي و ايستايي در بنا داشته حتي آمود ها و تزئينات جزئي از سازه بنا بوده ولي از اون ور معماري ساير نقاط جهان از آمود ها و اندود ها به عنوان تزئين صرف در بنا استفاده مي كردند. دليل شو من نديدم و خيلي برام سوال چرا ايراني ها قديم اين كار را مي كردند ولي معماران ساير نقاط اين كار را نمي كردند . :ws38::ws38:

چه جالب؛ من نمیدونستم فقط تو معماری ایرانی اینطور بوده؛:ws37:

معماری ایرانی سبکهای زیادی داره ؛ که بیشترشون ویژگیشون سادگیشونه و پرهیز از بیهودگی؛

شاید این موضوع که تزیینات هم نقش سازه ای داشتن , به همین ویژگی پرهیز از بیهودگی ربط داشته باشه:ws52:

لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان
چه جالب؛ من نمیدونستم فقط تو معماری ایرانی اینطور بوده؛:ws37:

 

معماری ایرانی سبکهای زیادی داره ؛ که بیشترشون ویژگیشون سادگیشونه و پرهیز از بیهودگی؛

 

شاید این موضوع که تزیینات هم نقش سازه ای داشتن , به همین ویژگی پرهیز از بیهودگی ربط داشته باشه:ws52:

بله این دقیقا به یکی از اصول معماری ایران که پرهیز از بیهودگی هست بر می گرده . و در انحصار ایران می باشد... البته گاهی اوقات در بعضی از بنا های مصری این ویژگی دیده می شود. البته من نمی تونم قاطعانه بگویم چنین ویژگی را دارند یا نه..

لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...