رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بچه ها'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. سلام نلیکم. در این تاپیک تا جایی مه می تونید با هم شاخ به شاخ بشید در مورد معماری....در مورد هر چیز در معماری...از سبک ها گرفته تاااااااااااا معماری منظر. بیایم با هم یاد بگیریم و بقیه رو در چیزهایی که بلدیم شریک کنیم قوانین تاپیک: اسپم کنید می کشمتون :w74: مودبانه شاخ به شاخ شید برای حرفاتون منبع درست حسابی داشته باشید ورود دوستان شهرساز و عمران آزاد می باشد ( به شرط پذیرش موارد بالا)
  2. همه مادرهایی که فرزندشان برای سال اول به مدرسه می رود دچار استرس می شوند و نمی دانند چگونه خودشان و فرزندشان را برای این تغییر بزرگ آماده کنند. در این مقاله راه حلهایی خلاق و ابتکاری به شما پیشنهاد می کنیم تا از خواب بیدار کردن برای شما و از خواب بیدار شدن برای بچه ها تبدیل به یک کابوس نشود. حس بویایی بچه ها را فعال کنید بچه های دبستانی به خصوص کلاس اولی ها برای اینکه صبح زود از خواب بیدار شوند مشکل دارند و مثل مگنت به تختخوابشان می چسبند. برای بیدار کردنشان سعی کنید با صدای مهربان تری آنها رو صدا کنید و قبل از آن با استفاده از خوش بو کننده ها فضای اتاقشان را خوش بو کنید تا حس بویاییشان آنها را از رختخواب جدا کند . می توانید خودتان با استفاده از مخلوط کردن آب لیموی تازه در آب اسپری خوش بو کننده بسازید. راه حلهایی در مورد زمان به آنها بگویید ساعت 7 صبح است در صورتی که واقعا ساعت 6 است. (پدرم همین روش را در مورد ما استفاده میکرد.) اگر فرزندتان میلی به صبحانه ندارد و شما با اسرار کردن فقط زمان را از دست می دهید، می توانید چند لقمه کوچک را آماده کنید و در کیسه های زیپ دار قرار دهید تا او در ماشین یا زنگ تفریح آنها را بخورد. چند روش جالب و ابتکاری اگر فرزند شما به دلیل دوست نداشتن پنیر و کره و...دور میز صبحانه حاضر نمی شود می توانید با خرید بسته های شکلات مورد علاقه اش و گذاشتنش روی میز صبحانه او را برای خوردن وسوسه کنید. اگر بچه ها یادشان برود که دندانهایشان را مسواک بزنند به آنها آدامس بدون قند بدهید تا در راه مدرسه بجوند و به این ترتیب از اینکه دهانشان بو بدهد جلوگیری کنید اما پیوسته آنها را به مسواک زدن آن هم قبل از رفتن به رختخواب ترقیب کنید. اگر فرزند شما علاقه دارد موهایش را خودش آرایش دهد، یعنی شما اهرمی برای بیدار کردن او دارید.به او بگویید که اگر می خواهد موهایش را مرتب کند باید کمی زودتر از خواب بیدار شود. همیشه می شنوید که یکی می گوید : " من نمی توانم لباسهایم را پیدا کنم" . برای مقابله با این مشکل با کمک خودش یک برنامه هفتگی برای لباس هایش آماده کنید، این برنانه می تواند تصویری باشد و آن را به درب کمد لباسهایش بچسبانید. به این ترتیب او هر روز لباسهایی را می پوشد که خودش انتخاب کرده است و این مطلب در او احساس اشتیاق می کند. تغییر برنامه های تربیتی او را برای مرتب کردن تختخواب و لباس هایش مجبور نکنید. اگر اجبار شما کارساز است از آن در خوردن صبحانه استفاده کنید. می توانید از او بخواهید هر روز یکی از اجزاء تختش را مرتب کند و در پایان هر هفته ای که این مراحل را درست انجام داد به او جایزه ای بدهید. یک خرید آموزشی چند روز قبل از شروع مدرسه با فرزندتان برای خرید یک لباس خوابی که او دوستش داشته باشد از خانه بیرون بروید و برایش توضیح دهید برای سرعت بخشیدن به کارهایی که صبح باید انجام دهد بهتر است لباس خوابی را انتخاب کند که دکمه و بند نداشته باشد خودش به راحتی بتواند آن را بپوشد و در بیاورد. برنامه های تشویقی برای بچه ها یک برنامه تشویقی در مورد پوشیدن لباس هایشان، آماده کردن تخت خوابشان، مسواک زدن دندان هایشان و بستن بند کفشهایشان وضع کنید . در روز جمعه تعدادی تخم مرغ را آب پز کنید و با کمک خود بچه ها آنها رو رنگ کنید و شکل ها و حروف مختلف بکشید تا او را برای هر روز صبح که می خواهد از خواب بیدار شود و صبحانه بخورد تشویق کنید . برنامه های هوشمندانه سعی کنید با خلاقیت خود خانه را برای اول مهر آماده کنید . تقریبا نیمی از اسباب بازی ها رو جمع کنید و به جای آنها کتاب، دفتر، لوازم تحریر و کیف بگذارید، با کمک خود بچه ها اینکار را انجام دهید تا آنها متوجه شوند که باید مدرسه و درس خوندن را جایگزین بازی کنند. "بعد از ترک خانه و یا مدرسه هیچ کس به آنجا بر نمی گردد، پس چیزی را فراموش نکنیم ."این جمله را روی یک مقوا بنویسید و آن را در راهروی خروجی نصب کنید . این کمک میکند تا آن چیزهایی را که باید بردارند یادشان نرود. شب قبل از روز اول همه خانواده زود به رختخواب بروید تا او اهمیت موضوع را درک کند . این راه حل های سریع خوب هستند ولی نباید از بغل کردن و بوسیدن آنها صرف نظر کنید. برای کارهای دیگر همیشه زمان دارید.
  3. «بابا جون، من چطوري توي شكم مامانم جا شدم؟»، «مامان، يعني چي كه عمو رفته پيش خدا، يعني الان داره تو خونه خدا زندگي مي‌كنه؟»، «بابايي، خدا چه شكليه، چرا مثل تو و مامان من رو بغل نمي‌كنه؟ چرا من صداشو نمي‌شنوم؟...» اغلب پدر و مادرها بارها و بارها با مطرح شدن اين قبيل پرسش‌ها از طرف بچه‌ها غافلگير شده‌اند، سوا‌ل‌هاي به ظاهر ساده‌اي كه جواب دادن به آنها اصلا ساده نيست. در اين شرايط پيدا كردن جوابي كه هم براي بچه‌ها قابل درك باشد هم قانع كننده، معمولا ذهن پدر و مادرها را آنقدر درگير مي‌كند كه گاهي از صرافت پاسخ دادن مي‌افتند يا حتي تسليم پاسخ‌هايي مي‌شوند كه هيچ منطقي پشت آنها نيست. اگر شما هم جزء آن دسته پدر و مادرهايي هستيد كه هميشه نگران غافلگير شدن با سوال‌هاي عجيب و غريب كودك‌شان هستند، در اين گفت‌وگو با ما همراه باشيد. حکیمه قادری، کارشناس ارشد روانشناسی و مشاور کودکان به شما مي‌گويد چطور در اين شرايط بهترين جواب را براي بچه‌ها پيدا كنيد. جواب‌هاي ساختگي ندهيد در برابر پرسش‌هاي ساده اما متفاوتي كه معمولا ذهن بچه‌ها را درگير مي‌كند، مثل پرسيدن از تولد، مرگ و .... آنچه بسيار مهم است، پرهيز از دادن پاسخ‌هاي ساختگي ا‌ست. بچه‌ها در هر گروه سني كه اين سوال‌ها را مي‌پرسند بايد از ما جوابي بشنوند كه مناسب سن و سطح ادراك‌شان باشد. ما به عنوان پدر و مادر نبايد با دادن جواب‌هاي ساختگي از اين دست كه بچه را خريديم يا لک‌لک او را آورده ذهن آنها را به بيراهه ببريم. در اين شرايط جواب‌هايي كه ما براي پاسخ دادن به گره‌هاي ذهني بچه‌ها پيدا مي‌كنيم بايد به دنياي واقعي نزديك باشند و در عين حال مناسب با سن و قدرت درك کودک. مثلا در مورد تولد مي‌توان گفت من و پدر خواستيم كه تو باشي و خداوند تو را به ما داد. حقيقت را لقمه لقمه كنيد بايد يادمان باشد پاسخي كه براي هر يك از سوال‌هاي بچه‌ها پيدا مي‌كنيم نبايد با واقعيت در تضاد باشد، اما در عين حال طبيعي است كه اين پاسخ نمي‌تواند همه حقيقت را هم در بر بگيرد. درست مثل وقتي كه مي‌گوييم: «ما خواستيم كه يك كوچولوي دوست‌داشتني ديگه مثل تو داشته باشيم و خدا به ما كمك كرد تا برادرت به دنيا آمد» اين پاسخ در تضاد با حقيقت نيست اما همه آن هم نيست. درست مثل يك لقمه غذا، كه به جاي آن‌كه يكباره آن را به خورد كودك بدهيم ريز ريزش مي‌كنيم تا هضمش براي او راحت‌تر باشد. نكته مهم اين است كه در برابر اين قبيل پرسش‌ها تحت هيچ شرايطي قرار نيست داستان ديگري براي كودك تعريف كنيم. مثلا در مورد تولد، طبيعي است كه ما نمي‌توانيم همه چيز را جزبه‌جز براي بچه‌ها بگوييم اما مي‌توانيم بخش تعديل شده‌اي از مسير تولد را براي او تعريف كنيم. احساس امنيت را از كودك نگيريد پرسش درمورد مرگ هم يكي ديگر از سوال‌هاي هميشگي بچه‌هاست كه جواب دادن به آن چندان راحت نيست. اما آنچه مهم است اين است كه پاسخ‌هاي ما بايد به گونه‌اي باشد كه در عين حال كه به كودك دروغ نمي‌گوييم احساس امنيت او را هم بر هم نريزيم. مثلا گفتن جملاتي مثل اين‌كه «بابا و مامان هيچ وقت نمي‌ميرند» يا اينكه «ما هميشه در كنار تو هستيم» راه حل مناسبي نيست، چون نبايد تاكيد بر واقعيت را فراموش كنيم. به جاي چنين پاسخ‌هايي مي‌توانيم به بچه‌ها بگوييم «مهم اين است كه ما الان كنار همديگر هستيم و به چيزي كه اتفاق نيفتاده فكر نمي‌كنيم؛ اما خب اين را هم مي‌دانيم كه چيزي مثل مرگ وجود دارد.» البته مرز بين گفتن حقيقت و حفظ احساس امنيت در كودك بسيار باريك است و دقيقا به همين دليل است كه حرفه پدر و مادري را با باغباني مقايسه مي‌كنيم نه صنعتگري، چون قرار نيست چيزي را به وجود آوريم و كنارش بگذاريم بلكه درست مثل حساسيت‌هاي حرفه باغباني هر روز بايد مراقب گل‌هاي زندگي‌مان باشيم و يكي از اين مراقبت‌ها هم بر آمدن از عهده چالش‌هاي هيجاني و شناختي بچه‌هاست. نتيجه يك درك متقابل ادارك و تعريف والدين از مرگ در پاسخ به سوال‌هاي كودكان در رابطه با اين موضوع بسيار تاثيرگذار است. مثلا نوع واكنشي كه ما در برابر مرگ نزديكان از خودمان نشان مي‌دهيم، نقش زيادي در درك بچه‌ها از اين موضوع دارد. به طور كلي در مواجهه با چنين پرسش‌هايي مي‌توان به بچه‌ها اين‌طور توضيح داد: «گاهي ممكن است انتخاب خدا اين باشد كه ما در اين دنيا نباشيم و در دنياي ديگر زندگي كنيم، درست مثل وقتي كه دايي‌، ناچار شد از اين شهر برود و در يك شهر ديگر زندگي كند....» . بچه‌ها نبايد در سوگ ناتمام بمانند قرار دادن كودكان در سوگ‌نا‌تمام نادرست‌ترين شيوه‌اي است كه ما براي روبه‌رو كردن بچه‌ها با مرگ انتخاب مي‌كنيم. اين‌كه ما معمولا اجازه نمي‌دهيم بچه‌ها در جريان مرگ نزديكان‌مان، قرار بگيرند و كاملا ناگهاني آنها را در موقعيت نبودن قرار مي‌دهيم آن هم بدون اين‌كه از قبل تعريفي به آنها داده باشيم و حتي اجازه بدهيم مراحل سوگواري را تجربه كنند، بدترين شيوه روبه‌رو كردن آنها با مرگ است، چون به اين ترتيب ما در حقيقت زمينه ايجاد اضطراب شديد جدايي در بچه‌ها را فراهم مي‌كنيم. به همين دليل است كه معمولا بچه‌هايي كه تجربه سوگ‌ناتمام دارند هميشه در اضطراب از دست دادن پدر و مادرشان هستند و اين ذهنيت با آنهاست كه نكند يك روز ببينند مادر يا پدرشان ديگر با آنها نيست. ذهن اين بچه‌ها معمولا پر است از يك دنيا سوال عجيب و غريب در مورد مرگ و باور آن. سوال‌هايي كه جواب دادن به آنها اصلا ساده نيست. به بچه‌ها پاسخ‌هاي عيني بدهيد سوال درباره خداوند، اين‌كه اصلا كجاست و چطور بايد احساسش كنيم هم از آن دست پرسش‌هايي است كه بچه‌ها با مطرح كردن آن مارا غافلگير مي‌كنند. در پاسخ به اين پرسش‌ها بايد يك چيز را خيلي خوب بدانيم و آن اين‌كه در ذهن بچه‌ها همه چيز عيني است. بنابراين آنها از ما پاسخ‌هاي شناختي و هيجاني مي‌خواهند، مثلا اين‌كه خدا دقيقا كجاست، چطور زندگي مي‌كند و حتي خانه‌اش چه شكلي است. بنابراين اگر قرار است به سوال بچه‌‌ها در مورد خدا پاسخ بدهيم مي‌توانيم بگوييم:« همه ما دوست داريم كسي كه خيلي قوي است و همه چيز را بلد است در كنارمان باشد، اين يك نفر كه همه چيز را مي‌داند و خيلي هم قوي است مامان نيست، حتي بابا هم نيست. او خداست...». البته خوشبختانه در اين زمينه كتاب‌هاي زيادي است كه به پدر و مادرها ياد مي‌دهد چطور بچه‌ها را براي درك حضور هميشگي خدا آماده كنند. بچه‌ها را به خاطر دانسته‌هاي‌شان توبيخ نكنيد گاهي بچه‌ها با يك دنيا سوال سراغ پدر و مادر مي‌آيند اما از قبل پاسخ اين سوال‌ها را كم يا زياد از محيط گرفته‌اند و حتي پاسخ‌هايي دارند كه براي دانستن‌ آنها آماده نيستند. در اين شرايط اولين برخورد ما به عنوان پدر و مادر بايد اين باشد كه آنها را به خاطر دانسته‌هاي‌شان توبيخ نكنيم. وقتي كودك چيزي را بازگو مي‌كند كه مناسب سنش نيست، پدر و مادر نبايد عكس‌العمل هيجاني نشان دهند. به هر حال او قسمتي از واقعيت را فهميده و پاك كردن آن هم از ذهنش ممكن نيست. جبهه گرفتن ما در برابر دانسته‌ها و توبيخ كردن، حس گناه را در كودك زنده مي‌كند و در عين حال كنجكاوي‌اش را بيش از پيش تحريك مي‌كند. اتفاق ناخوشايندتر هم اين‌كه كودك اعتمادش را نسبت به پدر و مادر از دست مي‌دهد. در اين شرايط پاسخ مناسب مي‌تواند اين باشد:« عزيزم حرف‌هاي تو كاملا درست است و اين موضوع يك موضوع بسيار مهم است. ولي بهتر است آن را يك گوشه از ذهنت نگهداري و اجازه بدهي تا كمي كه بزرگ‌تر شدي راجع به آن با هم صحبت كنيم...» مثال زدن در اين شرايط كمك زيادي به شما مي‌كند. مثالي مانند اين‌كه «تو الان آمادگي پوشيدن فلان لباس را نداري چون هنوز اندازه‌ات‌ نيست يا حتي اين‌كه براي ياد گرفتن جدول ضرب يا فلان مبحث رياضي بايد صبر كني تا كمي بزرگ‌تر شوي.» با آرامش به سوال‌ها جواب بدهيد معمولا جواب دادن به سوال‌هاي غير معمول كودكان 3 يا 4 ساله بسيار راحت‌تر از بزرگ‌ترهاست، چون در اين سن و سال مفاهيم كلي براي آنها قانع كننده است و خيلي سريع راضي مي‌شوند. اما همين بچه‌ها وقتي بزرگ‌تر مي‌شوند به پاسخ‌هاي دقيق‌تري نياز دارند چون هم قدرت درك‌شان بيشتر شده هم ذهن‌شان كنجكاوتر. در حقيقت مرحله به مرحله درك آنها به واقعيت نزديك‌تر مي‌شود. در اين شرايط بهترين واكنش در برابر پرسش‌هاي آنها، حفظ آرامش و دوري از اضطراب است. هرچقدر ما با امنيت خاطر و بدون انتقال حس ترس و اضطراب به بچه‌ها پاسخ بدهيم، زمينه دريافت پاسخ مناسب‌تر در آنها را بيشتر فراهم كرده‌ايم، چون وقتي با اضطراب پاسخ مي‌دهيم يا خودمان را به گيجي مي‌زنيم بچه‌ها كاملا متوجه احساس ما مي‌شوند. بنابراين هرچه با آرامش بيشتر و بدون مقاومت به سوال‌هاي آنها پاسخ بدهيم بچه‌ها بيشتر به ما اعتماد مي‌كنند.
  4. همين تعطيلي درس و مشق هم باعث مي‌شود اغلب بچه‌هاي دبستاني بيشتر چيزهايي را كه در مدرسه ياد گرفته بودند، فراموش كنند. معلم‌هاي دبستان هميشه از اين شكايت دارند كه كودكان دبستاني در تعطيلات طولاني‌مدت تابستان علوم و رياضي را يادشان مي‌رود و وقتي به كلاس بالاتر مي‌آيند، يكي، دو ماه اول را بايد صرف يادآوري درس‌هاي سال گذشته كنند اما براي اين مشكل راه چاره‌اي هم وجود دارد و آن اينكه شما در تابستان با بچه‌ها درس‌ها را مرور كنيد. البته نترسيد! منظور ما اين نيست كه كلاس تشكيل دهيد و بچه‌ها را مجبور به نوشتن مشق و تمرين كنيد. روش كار به اين شكل است كه شما فقط با بازي كردن و حين تفريح درس‌ها را هم براي بچه‌ها مرور مي‌كنيد. آماده‌ايد؟! برنامه‌ريزي تابستاني براي پاييز اگر معلم سال آينده فرزندتان را مي‌شناسيد، بد نيست موقع تعطيل شدن مدارس با او گفت‌وگو كنيد تا از موضوعاتي كه سال بعد قرار است در مدرسه به كودك ياد داده شود آگاه شويد. گرفتن كتاب سال آينده فرزندتان هم راه خوب ديگري براي اين كار است. قرار نيست به بچه‌ها درس بدهيد، فقط كمي آشنايي با موضوعات كافي است تا بچه‌ها گوش‌شان نسبت به چيزي كه قرار است ياد بگيرند آشنا باشد. همين موضوع باعث مي‌شود آن‌ها ابتداي سال اشتياق بيشتري براي يادگيري داشته باشند. اگر قرار است فرزندتان با مفهوم زاويه قائمه آشنا شود، مي‌توانيد با ساختن خانه يا بازي با لگو اين مفهوم را به او ياد بدهيد. بازي را دست كم نگيريد بازي و تفريح نقطه مقابل درس و يادگيري نيست. در حقيقت اين 2موضوع در مغز كودك با هم تنيده و مرتبط هستند و زماني كه كودك روحيه شاد و سرزنده‌اي دارد، يادگيري او هم بيشتر مي‌شود و مفاهيمي كه آموخته مدت طولاني‌تري در ذهن او باقي خواهند ماند. مثلا بازي با جدول كلمات متقاطع كه شخصيت‌هاي كارتوني در آن هستند، يا بازي‌هاي فكري ديگري مثل شطرنج، روپولي، مارو پله و... مهارت‌هاي رياضي كودك را تقويت مي‌كنند و پيش‌بيني موقعيت‌ها، يادگيري الگوها و منطق را هم براي كودك آسان‌تر مي‌كنند. شما مي‌توانيد املاي لغات و خوشنويسي را با گچ و تخته يا حتي روي زمين حياط تمرين كنيد. وقتي در ماشين در راه مسافرت هستيد هم از بازي با كلمات غافل نشويد. حتي بازي‌هاي ورزشي كه هيچ‌ربطي به درس و مشق ندارند، مثل فوتبال يا يك پياده‌روي ساده در فضاي آزاد هم به تقويت ذهن كودكان كمك مي‌كنند. چرا بايد ياد بگيرم؟ موقع جمع، تفريق، ضرب و تقسيم اغلب اين سوال به ذهن بچه‌ها مي‌آيد كه در زندگي واقعي اين اعداد و تمرين‌هاي سخت به چه كار مي‌آيند؟ تابستان فرصت خوبي است كه به اين سوال بچه‌ها پاسخ دهيد. آن‌ها را با خودتان به فروشگاه ببريد و اجازه دهيد خريدهاي مربوط به‌خودشان را حساب كرده و بقيه پول را بگيرند. مامان به جاي معلم بچه‌ها عاشق اين هستند كه پدر و مادر هم در كاري كه آن‌ها انجام مي‌دهند شريك شوند. اگر دوست داريد فرزندتان در تابستان كتاب بخواند، خودتان خواندن را براي او شروع كنيد و بعد به نوبت ادامه دهيد. در پايان از كودك‌تان بخواهيد تا خلاصه داستان را براي شما بگويد يا مثلا براي ياد دادن مفهوم ضرب، چند كيسه برداريد و در هر كدام يك رنگ تيله را به تعداد معيني بريزيد و از بچه‌ها بخواهيد تعداد آن‌ها را حساب كنند. در طبيعت به كودكان ياد بدهيد رفتن به جاهاي سبز و خرم خود به تنهايي براي بچه‌ها نوعي يادگيري است. اگر از جاده‌هاي كوهستاني مي‌گذريد، رگه‌هاي موازي كوه‌ها را به فرزندتان نشان بدهيد و از به‌وجود آمدن كوه‌ها از رسوبات موازي درياها براي‌شان حرف بزنيد. اگر تنه درختي را ديديد، حلقه‌هاي آن را بشماريد و سن آن را حساب كنيد. از فرزندتان بپرسيد درخت چند سال از او بزرگ‌تر است؟ موقعي كه اين درخت به دنيا آمد در كشور ما چه وضعيتي بود؟ سعي كنيد با استفاده از اشكال هندسي منظره بكشيد يعني فقط با مثلث، دايره، بيضي، مستطيل و... بعد ببينيد نقاشي چه كسي قشنگ‌تر از آب درآمده؟ لانه پرندگان روي درخت‌ها، گودال‌هاي آب كه هر روز كوچك‌تر مي‌شوند، رعد و برق و... همه مي‌توانند دستاويز شما براي ياد دادن پديده‌هاي طبيعي به فرزندتان باشند.
×
×
  • اضافه کردن...