*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۱ خداجونم ! میشه اینقدر به این پازل زندگی من دست نزنی ؟ دارم ازت خواهش میکنما ... من جونم در میاد تا اینا رو بچینم اونوقت هی بهش دست میزنی همینجور تکه هاشو گم و گور میکنی خب چرا اینجوری می کنی آخه ؟ :w821: خسته م کردی دیگه ... 20 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ گاهی وقتا دلم میخواد چراغ زندگیمو خاموش کنم ، همه فکر کنن نیستم ولی من باشم .... درکنارشون ... ساکت و بدون هیچ حرکتی ! گاهی وقتا دلم میخواد نباشم .... تا بلکه بفهمن چقدر براشون ارزش قائل بودم .... نبودم باید احساس بشه ! گاهی وقتا از بودنم خسته میشم ....... نباید باشم .... باید برم ! باید تنهاشون بزارم .... ! ولی دلم نمیاد .... باید بمونم .... سخته ..... خسته میشم .... اما باید بمونم ! ما وقت زیادی واسه باهم بودن نداریم ..... باید بهترین لحظه هارو براش بسازم ..... باید بشم یه خاطره شیرین ..... یه لبخند تو مرور خاطراتش ! دعا کنیـــد که بتونم از پسش بربیام ! 16 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ تو هم مثل بقیه ای ... چقد احمق بودم که فک میکردم فرق داری با بقیه ! 16 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ ماندن سنگ بودن است و رفتن،رود بودن، بنگرید که سنگ بودن بکجا میرسد جز خاک شدن؟ رود بودن بکجا میرود جز دریا شدن؟ اگر حس روییدن در شما باشد حتی در کویر هم رشد خواهید کرد 7 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ زندگی یک پاداش است (از خداوند) نه یک مکافات، فرصتیست کوتاه تا ببالی، بیابی، بدانی، بیاندیشی، بفهمی، و زیبا بنگری، ودر نهایت در خاطره ها بمانی 6 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ ما که رفتنی ایم یک نصیحت: هیچ وقت گریه نکنید چون هیچ کسی لیاقت اشکهای شما رو نداره، فقط اونی که لیاقت اشکاتون داره طاقت اشکاتون نداره 10 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ دیگه از دست ِ این همه ناراحتی و غم و غصه ا ی که خودم برا خودم ساختم خسته شدم....... یکی نیست بگه ، اصلا به درک هرچی شد ،من چرا انقد خودمو ناراحت کنم همش احساس میکنم یه عان ممکنه سکته بزنم از این همه فکر و خیال 11 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ امروز تصادف کردیم تو راه کرج تهران خودمون سالمیم اما هم من هم زهرااااااااااااااا خیلیییییییییییییی ترسیدیم 14 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ خیلی خسته شدم....این مراسم هم تموم شد..... 12 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ تنگو دوستت ندارم م م م چقد از بحث های اعتقادی بدم میادددددددددددددددددددددددددددددددد هیچ وقت به نظرم به نتیجه نمیرسه ه خوش به حال چینی ها [FLASH=width=50 height=25] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH] 8 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ خدایا که میگن تو اسمونیایی ، یه دعا رو چند بار باید کرد ؟؟؟ 10 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ اول و اخر ما میریم اینجا پس با اغوش باز بریم دیدنش نه با ترس 12 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ واقعا دارم به خودم شک می کنم :5c6ipag2mnshmsf5ju3 تمام مدت به این فکر می کنم که چه طور عذابش بدم :icon_razz: اما وقتی از دستم ناراحت می شه فقط خودمم عذاب می کشم که چرا ناراحتش کردم واقعا من چه دردمه؟! مسلما غرورم هم که هیچ وقت بهم اجازه نمی ده که معذرت خواهی کنم .... پس بی خود نیست که سردی و فاصله هر لحظه هر لحظه بیشتر میشه ......... اما تقصیر خودشه که لج من رو در میاره 15 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ دیگه کاری ازم برنمیاد دیگه هیچ تلاشی نمیکم پر از حرفم اما ساکتم پر از گله اما لب دوخته فقط هر از گاهی 1 آه بلند میکشم که یکم از دود سوخته شدن درونم بیاد بیرون همین... آدما وقتی که از همه چی بِبُـــــرّن اینجور میشن نه؟؟؟ 13 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ ممنون که تو این تنهایی ها تو رو کنار خودم حس میکنم... ممنون که هوامو داری... ممنون که نگاهت و ازم دریغ نمی کنی... و ممنون که میتونی مال همه باشی . 9 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ ما داغ هزار لاله بر دل داریم . . . . 8 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ من بودنم با نبودنم فرقي نداره براي ي مدت! وقتي ميام اينجا فقط براي نوشتن چيزاييه كه هرگز گوشي براي شنيدنش پيدا نكردم!براي خالي شدن!... ... گاهي از خودم بدم مياد كه ياد دوستام نمي كنم!...گاهي هيچ حسي نيست!بايد ي حس تو وجودت باشه تا به ديگران بببخشي! دوست خوبم گله نكن از بي معرفتي!...شايد كسي مثل من حتي خودشو فراموش كرده... 11 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ فیلم مسخره ای ست به نام "زندگی" با بازیگری به نام "من" از کارگردان خوبی مثل "خدا" واقعا بعید بود.....!!! 7 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ ابنها را مي نويسم... ... نه براي اينكه يادم نرود!!! نه!!! براي مرور نيست...براي عبور است! تا يادم بماند چه سخت عبور كردم! چه تلخ عبور كردم!... سخت بود...سخت!!!...گذشتن از وجودم سخت بود!!! 15 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده