lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ سنگینی این بار امانت که آسمون نتونست بکشدش کم بود از فردا باید سنگینی 1 عینک رو هم رو صورتمون تحمل کنیم 12 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ دیگه از دست این ستایش و غلومی و حشمت فردوس خسته شدم کی تموم میشه این سریال لعنتی ؟؟:vahidrk: 5 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ . . . . . . . . . . . . . . . یه رویای کوچولو یه آسمون کوچولو یه جای کوچولو یه گرمای کوچولو یه امید بزرگ یه دوست داشتن بی اندازه همش همین 14 لینک به دیدگاه
DavOOd_TiTaN 10472 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ چقدر بد یکی از دستت ناراحت باشه 8 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ بيا عاشقي را رعايت كنيم ز ياران عاشق حكايت كنيم از آن ها كه خونين سفر كرده اند سفر بر مدار خطر كرده اند از آن ها كه خورشيد فريادشان دميد از گلوي سحر زادشان 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ چه قدر بی حوصله شدم . . . حوصله خودمم ندارم . . . 12 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ ما را از کودکی به جدایی ها عادت داده اند همان جایی که روی تخته سیاهمان نوشتند: خوب ها / بدها 14 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ [TABLE] [TR] [TD=align: right]ديرياست از خود، از خدا، از خلق دورم [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]با اينهمه در عين بيتابي صبورم[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right]پيچيده در شاخ درختان، چون گوزني[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]سرشاخههاي پيچدرپيچ غرورم[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right]هر سوي سرگردان و حيران در هوايت[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]نيلوفرانه پيچكي بيتاب نورم[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right]بادا بيفتد سايهي برگي به پايت[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]باري، به روزي روزگاري از عبورم[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right]از روي يكرنگي شب و روزم يكي شد[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]همرنگ بختم تيره رختِ سوگ و سورم[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right]خط ميخورد در دفتر ايام، نامم[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]فرقي ندارد بيتو غيبت يا حضورم[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right]در حسرت پرواز با مرغابيانم[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]چون سنگپشتي پير در لاكم صبورم[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right]آخر دلم با سربلندي ميگذارد [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]سنگ تمام عشق را بر خاك گورم [/TD] [/TR] [/TABLE] 10 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ بسمه تعالی ! قلبم روی اتیش نگاهت عجب جلیز جلیزی داره کباب دل ارزونه قیمتش سیخی چند قطره ی اشک پول خرد داری ؟ 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ سلام غروب.....سلام شب.... سلام آسمون من..که بی ستاره ای....آسمونی که تو سیاهی شب...خاکستری شده..... جوری که نمی شه دید گل های چشمک زنش رو..... ببین....چقد دل ماه از ما زمینی ها گرفته که تو شب چهاره شم......روشو نشون نمی ده.... آسمون خاکستری هیچی نداره جز یک سرفه واسه من.....که رو ایوون واسادم.....یک فنجون تو دست....یک نگاه به شهر.... اینجا قراره من با آسمون هر شب...... ولی حالا.....باید دوباره شهر رو نگاه کنم.... شهر رو نگاه می کنم....یک قاب می بینم....دختر بچه ای در آغوش پدر خوابیده.....این هم سهم لبخند امشبه من.... 8 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ بسمه تعالی ! من مینویسم پس هستم بودن به خودی خود نیز رسالت عظیمی است میدانستی ؟؟؟ 6 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ روند زندگی، به سمت تکراری شدن میرود. تنوع گویی جرات میخواهد که هرکسی جرات دریافت آن را ندارد. پس همیشه راکد بمانید و روند زیر را طی کنید که شاید چاره ای هم نیست: 12 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ بسمه تعالی ! اسمان ابیست زمین گرد خورشید تابان وخدا تنها ترین تنها دلم گرفته چیکارش کنم ؟ گریه خوبه ؟ 9 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ بسمه تعالی ! امروز همه جا زرد پاییزی بود و برگها پراکنده بر پهنای خیابان وهر برزن و فردا زمستانی است سخت ......... برای من روی تو همیشه بهاریست !! 6 لینک به دیدگاه
sinister89 4245 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ امشب با ماهرخ رفتیم تو هوای بارونی بستنی خوردیم :5c6ipag2mnshmsf5ju3 بسیار خوش گذشت خوشم میاد ماهرخ همیشه پایست واسه خوردن :vahidrk: 10 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ بسمه تعالی ! در بی انتهای بارش اندوه باید به چه اویخت دل را جز خدا ؟؟؟ 7 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ بسمه تعالی چه شیوا میشوی شب در پرسپکتیو هاله ی ماه ؟ دیدنی میشوی مادام که بانسیم میرقصد گیسوانت متبرک باد نامت ای عشق 6 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ بسمه تعالی نوشتم ????? salam chetori میگه اینجوری بنویس ??? Salamchetori الان دغدغه ی من اینه که اینا چه فرقی با هم دارند اخه بی انصاف چرا اذیت میکنی :vahidrk: 8 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ خستم از مردم هر روز دنبال یه بهونن هر روز ی سوژه جدید وقت مردم ... روزگار مردم .... نمگذره بی حرف و سوژه یه روز اختلاس یه روز پرسپولیس یه روز سیاست مغزم پر شده از هجوم یه عالمه حرف و تحلیل مجازی و واقعی نداره جمع فامیلی و دوستی و کاری نداره ... همه جا هست کجا پناه ببریم که نشنویم کی تموم میشه کی مردم سرشون به کار خودشون گرم میشه .... خستم 14 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده