گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ بالــــــــــم رو خیلی دوست دارم پائیــــــــــز و انــــــــــار و بــــــــــارون رو هم دوست دارم خب راستش خودمم دوس دارم مامانم، بابام ، خواهر و برادرام ، دوستام ، خونمون ، بچه هام رو زندگـــــــــــــی رو هم با این که خستم میکنه . . . بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند . 20 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ حاله ما رو باش هرجا میریم میگند رو پای خودت وایسا حتی توی فال قهوه هم همینو بهم گفت کلا انگاری باید زندگی رو تو سکوت بگذرونم و بس .............. فعلا تقریبا همه چیز آرومه و اگه خدا بخواد قراره بریم دریا آب بازی .. خدا بخاطر نی نیمون خطوط هوایمون و سالم نگه دار 15 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ چرا ما همیشه فکر میکنیم اگه بهمون ظلم شد و کسی بهمون بدی کرد ما هم مجاز هستیم که به دیگری ظلم کنیم؟؟؟ بینمون خیلی زیادن آدمایی که چنین عقیده ای دارن... ولی آیا واقعا این دلیله درستیه؟؟ 23 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ آدم وقتی کم میاد نت چقدر حالش بهتر میشه...چقدر این روزا بیشتر دوست دارم حرف بزنم ، چقدر انرژیم زیادتره...این نت فقط و فقط از آدم انرژی می گیره و بس!! دیگه اصلا برام مهم نیست یه کاربر عادی باشم یا عنوان ویژه ای داشته باشم. و تو این فراوونی مدیر( ) منم جز یکی از مدیران باشم... در واقع فعالیتم رو در دنیای مجازی تا حد بسیار زیادی کم کردم و عوضش تو دنیای واقعی فعال ترم... واقعا خیلی اینجوری از خودم راضی ترم :w16: 18 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ درگير خرافاتي هستم كه بهش ميگن زندگي .... يه سراب كه با يقين تلفيق شده نميدونم به آخر اين كلاف ميرسم يا نه .... خدايا ؟ همچنان راضيم به رضايت 16 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ الهی تو را شکر... به خاطر همه چیزهایی که بهم دادی... و چیزهایی که نداده ای... تو بهتر صلاحمو میدونی دیگه 9 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ دلم برای مامانم تنگ شده .. از اول هفته رفته خونه آبجیم سه تا جوجه اخریشو تنها گذاشته..برای حضورش دلمون تنگ شده.. فردا قراره برگردونندش خونه.. بیا دیگه زودتر بیا قربونت برم که هربار میخوام یکاری رو که بلدم انجام بدم بازم بهم با تأکید مراحلشو بگو.. بیا ببین دخترهات همه کارها رو انجام دادن و داغون و له شدند.. خودت که باشی کارها سبکتر میشه.. خب دلم تنگ مامانم شده .. هرچقدر هم بزرگ بشیم بازم تکیه گاهمون پدر و مادرمون هستند ..البته ماها مادرمامون جای پدرمامون هم زحمت کشیدند طبیعی نتونیم دوریشونو تحمل کنیم.. مامان عزیزی که نه کتکمون زده تا حالا نه داد زده سرمون فقط بعضی وقتها زجرکشمون کرده مثل دوستیم و خواهر برادر نه فرزند و مادر .. خدا سایتو از سرمون کم نکنه .. صحیح و سلامت باشی الهی همیشه دلتم شاد... 18 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ منم وقتي مامانم ده روز رفت كربلا همين حسو داشتم! يه وضعي بود خونه!!!هر كار مي كردي بازم كار وجود داشت:icon_pf (34):تمومي نداشتن كه...حالا تو اون وضعيت كه نمي توني خودتو جمع كني هي مهمون مياد:icon_razz: كه مثلا تنها نباشيم...كمكمون كنن...بدتر استرس مي گرفتيم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 خدا سايه پدر مادرامونو از سرمون كم نكنه... الهي آمين! 10 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ تمام بنفش های دنیارا برایت پست کرده ام پست سفارشی فقط کمی طاقت بیار 18 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ وقتی یکی خواب بد ببینه نصف شبی...باید چیکا کنه؟ 16 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ وقته سحر شد خاموشی شب رفت و فردای دگر شد.... 15 لینک به دیدگاه
Strelitzia 17128 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ خدای من؟ مهربون من؟؟ دلم براش میسوزه. یکاری کن فراموشم کنه. خودت میدونی دوسش ندارم. 4سال تحقیر... وجدانم درد میکنه!!! 10 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ منم امروز میخاستم پست کنم....پست سفارشی .....نشد برم راستی سیندخت ، خیلی خوشحال شدم امروز دیدمت دوباره .... دیروز فک کردم رفتی ... 10 لینک به دیدگاه
zahra-d 4993 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ دیروز که با دوستم حرف میزدیم گفتم کی حوصله داره فردا صبحه زود بره دانشگاه امروز رفتم .........بدجور از استادم خوشم اومده.........دوستم میگه کی بود میگف حوصله ندارم صبحه زود برم دانشگاه؟ گفتم من از همین الان 5شنبه رو روز عشق معرفی میکنم 9 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ هرکــــــی به این پست من بخنـــــــده خودم با دستـــــــکاری ژنتیکــــــی سوسکش میکنـــــــم دیشب جایی مهمونی دعوت بـــــــودیم شـــــام حسابی هم خـــــوردیم.....بعدش که اومـــــدیم خونه حالم بد شــــد و بالا آوردم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 نمیــــــدونم چرا دوس نــــــدارم فکر کنم مسمـــــــوم شدم دوس دارم فکـــــــر کنم یکی دلـــــــش میخواستـــــــه سر منو بکنه زیــــــر آب ..... 14 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ راهی واسه آروم کردن خودم پیدا نمیکنم 13 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ بچه ها کجا هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا انجمن اینجوری شده؟؟خبریه و من بیخبرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 18 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ گرگ زده است به گله مان! همه ی بره ها تلف شده اند....آن ها که مانده اند....یا گرگ هستند در لباس میش!....یا گوشتشان تلخ است! این روزها گوشت تلخ بودن انگار واکسنی است برای محافظت از گرگ ها! دمبِ روباهشان پیداست!!در گله انگشت نما هستند ولی!..ولی خود را زدند به کوچه پس کوچه های علی چپ! ما هم زدیم بر دنده ی ندیدن...بر دنده ی بی خیالی... امان از مصلحت ها....که کَر می کنند...که کور می کنند...که لال می کنند!! پ.ن:چاقوی قصاب کُنده....وگرنه زودتر می پریدم تو سلاخ خونه!!! 18 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده