رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من : میتوانم بپرسم مامورتون حق فحش دادن وتوهین به بقیه رو مخصوصا خانوم رو داره ؟

اقای پلیس مهربان : به شما مربوط نیست ! خانم برو برا خودت دردسر درست نکن !

 

دارم فکر میکنم میگفتم تور مختلط ازاده یا نه ،جوابم همین بود ؟!!

  • Like 9
لینک به دیدگاه

صدای بارون بهم احساس امنیت می ده...هنوز شام از گلوم پایین نرفته هوس چایی کردم !

دم دمای پاییز و صدای بارون(سیل!) و چایی ... وای چه آرامشی :coffee:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

خدمت شوما عارضم که.....:w02:

 

عُنصر تازه وارد...در هر امری می تونه هم مطلوب باشه...هم نامطلوب...:ws37:

 

نَه...نَه...به جان خودم نمی خوام تِز بِدم.....:ws3:

 

حرفم اینه...که قدم قدم..آسه آسه باید وارد شد....یک چرخی زد...یک نگاهی انداخت...نشست یک گوشه حرف چهار تا که داخل گود نشستن رو گوش داد..

دید اوضاع و احوال چه جوره..هوای مجلس بهش می سازه یا نه...:ws37:

 

می گن تو 20 دقیقه ی اول فوتبالم....تیم ها هم رو ارزیابی می کنن...

 

طرف هنوز نیومده...ننشسته....دو نفر رو نشناخته....در آنِ واحد چنان تِزی می ده که شیوخ جمع انگشت بر دهان می مانند و می گویند: رو که نیست!!!به سنگ پای قزوین گفته زرشک!!!:w888:

 

این حکایت... دنیای مجازی و واقعی نداره....همه جا صادقه...:ws37:

 

والا حرف من نیست...بِلا حرف من نیست...

 

بابا خاک خورده های این صحنه هم...یک گوشه می شینن و تا لازم نباشه...این دهن مبارک رو وا نمی کنن....این انگشتان رو به کیبورد نزدیک نمی کنن...:mornincoffee:

 

بابا انصافت رو شکر.....:banel_smiley_4:

 

نَشی یک موقع پیام بازرگانی...نشی یک موقع کاسه ی داغ تر از آش....نَشی یک موقع در دیگ باز و حیای گربه کو......:w02:

 

 

آره.....آره...والا ما هم یک موقعی تازه وارد بودیم.....والا از این تز ها نمی دادیم(دیدن بابا و مامان می خوان نصیحت کنن می گن:والا ما هم جوون بودیم....از این کارا نکردیم.....!!!!:4chsmu1:)

  • Like 17
لینک به دیدگاه

خیلی دلم گرفته از دنیا.........

 

تمام آرزوهایم را در دلم کشتم و آرزوی دیگری را در آن جای دادم و آن مرگ است....

 

کاش نفس من ببرد تا دنیا نفس راحتی بکشد........

  • Like 10
لینک به دیدگاه

همین که بعضی وقتا بشینم لواشک بخورم و هی با خودم فک کنم و بگم بیخیال ، می گذره ، درست میشه یعنی می تونم امیدوار باشم ....

 

می تونم امیدوار باشم همه چی حل میشه ....

  • Like 17
لینک به دیدگاه

خیلی وقته منتظرم ، خیلی وقته که می گم درست میشه درست میشه .....

هنوزم نا امید نشدم ، ناامیدی یعنی مرگ و من هنوز دارم نفس می کشم اما...خدایا حداقل یه جا برای گریه بده خسته شدم از این همه بغضی که ....

هی بغض روی بغض ......هی بغض روی بغض......خدایا سنگینه به خودت قسم که سنگینه...نفسام به شماره افتاده خدا یه نفس عمیق بهم بده...

خدا یادت باشه من هنوزم نا امید نشدم هنوز نه.....

  • Like 15
لینک به دیدگاه

در دوران کودکی یک شعری بهمون یاد داده بودن با این مطلع:

 

 

آهویی دارم خوشگله، فرار کرده ز دستم، کاشکی اونو میبستم.

 

 

در نگاهی گذرا متوجه میشویم حتی شاعرش فعل و فاعل رو هم رعایت نکرده، اگر فرار کرده باید میگفت آهویی داشتم خوشگل بود، اگر الان داریش باید بگی آهویی دارم خوشگله، فرار نکرده ز دستم. :ws38:

 

 

در نگاه ساده به ریش شاعر میخندیم، اما تازه امشب فهمیدم شاعر چه حرف پر مغزی زده.

 

 

آدم همیشه وقتی میفهمه چیز با ارزشی رو داره، که اون چیز دیگه پیشش نیست ولی همش فکر میکنه داردش.:sigh:

  • Like 20
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...