رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

چه شب ها و چه روزهایی دیدم

از راسخ ترین باورهام دست کشیدم

مانند تو رو ندیدم، عاشق هیچکسی نشدم

الان تنهام، و خندیدن رو فراموش کردم

 

چه امیدها و چه عشق ها به خاک سپردم

عشق رو از احساسات بدون دروغم بافتم

مانند تو رو ندیدم، عاشق هیچکسی نشدم

الان تنهام، و خندیدن رو فراموش کردم

 

تـو

مثل یک باران از جنس عشق هستی

که خیلی دیر تر از موعدش

از چشمان من باریدی

 

تــو

آن پری

در اشعار حماسی (عاشقانه)

شاعران مجنون هستی

 

جلوی پنجره خوابیدم

و همینطور که رویای آن سالهای زیبا

جلو چشمم هست

به یادمون گریه کردم

 

دیگه نه بهار و طراوتی؛ و نه شور عشقی

و هر روز که از خواب بیدار میشم (میبینم)

کسی مثل تو نمیخنده، و در دل و یاد من کسی نیست

جز کسی که تو این عکس قدیمی پیش روم هست (تو)

 

دوباره آهنگ جدید پروفایلم :hanghead:

بزارید بخونه آهنگه بعد با آهنگش شعر رو بخونید:hanghead:

برای ویویان ترجمه کرده بودم ولی حال داد میزارم تو پروفم :hanghead:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

دوست داشتم برم تو قالب یکی از سلول ها ی خاکستری مغزم بعد اینقد وجه و جه کنم که سلول های خاکستری کناری یکی یکی بیدار بشن تکونی به خودشون بدن بعد همین طور بقیه سلول های کناری دیگه هم بیدار بشن و یک جنبش سلولی عظیمی به پا بشه کخه نگو بعدش از قالب اون سلوله بایم بیرون مثه بچه ادم بششینم پای برنامه زلال احکام بینم واقعا اینا چی میگن مارا اسکل فرض کردن یا عقلمون کمه دههههه هی هیچی نمی گم /

  • Like 8
لینک به دیدگاه

کلی حرف نوشتم همه رو پاک کردم

نزدیک 7-8 خط

دیدم بهتره هر حرفی رو راحت همه جا نزد..........مهم نیست، بذار بهت بگن محافظه کار

مگه کسای دیگه که به ظاهر این طور نبودن چه سودی براشون داشت...........بماند

فقط وضعیت گاه نوشته فعلیم ---------------> :sad0:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

در این بازار مکاران مرو هر سو چو بی‌کاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

  • Like 11
لینک به دیدگاه

بسیار زیبا گفته:

[h=6]تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،

اگر ورای رؤیاها نروی،

اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگیات

... ورای مصلحت‌اندیشی بروی ...

 

امروز زندگی را آغاز کن!

امروز مخاطره کن!

 

امروز کاری کن!

نگذار که به آرامی بمیری![/h]

  • Like 15
لینک به دیدگاه

من موندم مردم که پول ندارند پس چرا اینها کی هستند ریختند تو خیابونها و داره از ترافیک شهر میترکهw58.gif

همه چیزیها هم بنجل ولی خب بازم متقاضیهاش زیاده:banel_smiley_4:

آدم میره تو خیابون میترسه وحشت میکنه........خب لااقل با ماشین شخصیتون نیاید بیرون یکم خیابونها نفس بکشه

  • Like 8
لینک به دیدگاه

:hanghead:فقط 24 ساعت دیگه مونده و کار رو هنوز نتونستم جمع کنم........

خوش بحال اونایی که بی دغدغه خوابیدن:sigh:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

یه عمر بخاطر حرف مردم بلند نخندیدم

هر جا بهم حرف زدن گفتم بزرگترن زشته، بزار من خانمی کنن

حرفامو تو دلم ریختم گفتم بیخیال

هر کاری کردن هر حرفی زدن هر خیانتی کردن همه رو گفتم بی خیال ، بی خیال ، بی خیال

 

حالا به درک من بعد جواب هر توهینی رو تندتر میدم هر جور که میخوام میگردم میخورم

حرف و قضاوت بقیه هم بی خیال

  • Like 14
لینک به دیدگاه

وقتي دل کسي رو بشکنيد...

هر کاري هم که بعد از اون براش انجام بدين...

اون ديگه هيچوقت براتون همون "آدم سابق" نمي شه هيچ وقت .

 

پس اینقدر راحت دل هم رو نشکونین. :icon_gol:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

سخت ترين دوراهـي:

 

 

دو راهي بين فراموش كردن و انتظار است.

 

گاهي كامل فراموش ميكني و بعد ميبيني كه بايد منتظر مي ماندي. :sigh:

 

و گاهي آنقدر منتظر مي ماني كه ميفهمي زودتر از اينها بايد فراموش مي كردي.....! :hanghead:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

به تعداد n بار تجربه کردم ----> گفتن حقیقت = از دست دادن یه دوست

 

به تعداد 2n بار هم تجربه کردم ----> فداکاری واسه بقیه = به لجن کشیدن خودم

 

به تعداد n.n بار هم تجربه کردم ---->تحویل گرفتن زیادی دیگران = کوچیک شدن خودم

 

 

ولی بازم ادم نمیشم .... این چه اخلاق مسخره ایه خدایا w000.gif

  • Like 18
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...