sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۰ بله...پیشگیری نکردیم....و باعث شدیم که...دوستانمون از استفاده از تاپیک محروم بشن..... و چه حیف...و چه حیف کاری رو انجام می دم..که اصلا اعتقادی بهش ندارم.... ولی رعایت نشد.... از همه ی دوستانم عذر خواهی می کنم..... مدتی تایپک رو می بندم....با نهایت اندوه و شرمندگی.... 14 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۰ دوستان خوبم...عذرخواهی می کنم... من یاد گرفتم...که احترام بگزارم... یاد گرفتم..که برداشت خوب کنم از واژه ها.... از من نخواهین که به این واژه ها با عینک بد بینی نگاه کنم.... آره...همیشه واژه ها بار خوب ندارن...آره همیشه همه چی گل و بلبل نیست...آره می دونم.. خودم رو نمی زنم به کوچه ی علی چپ.... ولی سخته برام که قضاوت کنم.... ساده می گم...ساده می فهمم.... . . . ساده تر از این مگه می شه.....محترمانه تر از این مگه می شه... به نگاه های دوستاتون احترام بگزارید... به اون که الان خسته اومده از سرکار..اومده دو خط بنویسه....دلش آروم شه...احترام بگزارید... به اونکه...عادت کرده..چشم بچرخونه دنبال واژه های قشنگ دوستاش تو این صفحه از کتاب تالار..حتی اگز قبلا دیده باشه...احترام بگزارید... به اونکه آرومه...ولی ممکنه دل آشوب شه با واژه هاتون احترام بگزارید.... چقد سخته...اول شخص بودن.... با اینکه می دونم هیچکدوممون حوصله ی اول شخص بودن دیگران رو نداریم... که بشینن و بگن.... ولی این بار بر من ببخش...گفتم تا گفته باشم....شاید حرف دلِ تو هم باشه... این دل نوشته عمومیه..عمومی ست....مخاطبش به قدر تک تک دوستانی هستن که میان به این تاپیک... پس هر کس توشه برداشت خودش رو زمین بگزاره... و به جای اینکه اینبار به خودش نگاه کنه....به دیگران نگاه کنه... احترامم...تمام قد پیشکش دوستانی که نگاهشون رو خسته کردم.... 25 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۰ دوست داشتَن بَچه ها خیلی واقِعی تَر از آدم بُزُرگاس !!! 22 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۰ انان که با زندگی می سازند زندگی را میبازند،با زندگی نساز، زندگی را بساز :5c6ipag2mnshmsf5ju3 11 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ و من برای خودم دلم چـقدر تنگه... 17 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ چه قدر از تغییرات و اتفاقات ناگهانی متنفرم دوست دارم همه چیز رو از یکم قبل بدونم قلبم طاقت هیجانات یهویی رو دیگه نداره 14 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ میخوام یه کاری کنم.اما میترسم.میترسم نشه.اونوقته که نمیدونم چیکار کنم. 9 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ قدم اولو برداشتم... کاش بقیشم بتونم انجام بدم ولی بدون...ولت نمی کنم...یه کاری می کنم از دنیا اومدنت پشیمون شی! 6 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ تمام لذت مهندس بودن در اینه که از یک روز قبلش مامانت بهت زنگ بزنه و تبریک بگه :hapydancsmil:.............وگرنه نه مدرکش برام مهمه و نه اسمش............... 22 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ حس میکنم توی جنگلهای آمازون هستم هیچی ندارم توی پی سیم هراز چند مینم اررو میده همین انجمن هم باز نمیشه 12 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ نمي تونم باور كنم نمي تونم باور كنم نمي تونم باور كنم .. اونهايي كه ته دلشون اندك ذره اي از عشق واقعي هست همزمان ميتونند متنفر هم باشند 10 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ از خرد شدن شخصيت يك انسان عميقا رنج ميبرم حتي اگر با او بيگانه باشم حتي اگر با او دشمن باشم حتي اگر ... 15 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ يه جايي نوشته بود ادم ها را ميشه از برخورد و نوع رفتارشون با ادم هاي ديگه بهتر شناخت با او خوب تا نكردي 10 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ الان دلم شدید از این رقصهای عرفانی میخواد 12 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ امروز آخرین پروژه رو تحویل دادیم ... حالا نوبت امتحاناست ... 11 روز 5 تا امتحان ... بعدشم ارائه داریم ... پس این ترم کی تمام میشه ؟ 10 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ بعضی وقتا حس میکنی باید بدجنس باشی،زیرآب بزنی،نیاز داری مهربون بودنو فراموش کنی! الان از اون وقتاست! 11 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ یکی بیاد بزنه توو مخِ مــــــــــــــــــــــــــــــن 6 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ از درون همه ویرونه م اما ظاهرم آبـــــــاد شهر خاموشان قلبم رو لبام پر فریـــــــاد من همه نقدینه ها مو پای عاشقی دادم پا به زنجیر و اسیرم اما از خودم آزاد 16 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ گاه درونم جهنمی است و گاه ابشاری این اب و اتش را چگونه پیوندی است ؟ 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده