رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

گاهی سکوت پر از دردِ...پر از فریاد...

سکوت همیشه درونش غوغاییِ....

هر وقت به زمانی رسیدی که مجبور شدی سکوت کنی، ناراحت نباش.....مطمئن باش بعد ازاوون فریاده...

شکستنِ سکوت ، صدای مهیبی داره....

سکوت مثلِ منه....از بیرون آروم...از درون خروشان....

الان آرومم.....اما وای به روزی که بشکنم....

  • Like 13
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

فراموش نکنید که از رفتن‌هایتان تراژدی نسازید... فراموش نکنیم که از ماندن‌هایمان حماسه‌ها خلق نکنیم...

 

فراموش نکنید که بعضی روزها از آنچه در تقویم می‌بینید به شما نزدیکترند.

 

فراموش نکنید که همیشه کسانی که بیرون ایستاده‌اند، ما و شما را به هرج و مرج متهم می‌کنند....!

  • Like 21
لینک به دیدگاه

تاریخ تکرار می شود و خودکامگان هنوز درس نگرفته اند...

هیچ چیز اندازه ی برهنه دیدن جامعه با مشکلاتش نمیتونه یه آدم رو عذاب بده ...

  • Like 20
لینک به دیدگاه

پسره میره استخر، بعد شنا میاد میبینه رو مبایلش 4 تا میس کال و 6 تا اس ام اس از دوس دخترشه. اس ام اس 1: عزیزم چرا زنگ میزنم جواب نمیدی؟ اس ام اس 2 : انگار سرت شلوغه جواب اس ام اس نمیدی؟ اس ام اس 3: همین الان زنگ میزنی وگر نه من میدونم و تو! اس ام اس 4 : کثافت آشغال معلوم هست کدوم گوری هستی؟ اس ام اس 5 : تقصیر منه که آدم حسابت کردم کچل اکبیری با اون مامان چاقت ! گمشو برو پیش همون دختر عموی ... اس ام اس 6 : راستی اینم میگم که بسوزی منو دوستت سعید دو ماهه رابطه داریم .... بای !!!

  • Like 7
لینک به دیدگاه

می خَرَند و می فروشند...

شَرَف را در وادیِ زندگی به یک پول سیاه...و شرم ندارند...

و شرم ندارند که سیاه کنند دامن خود را...چون سیاه دامنان زیادن...

مُد شده است مثال لباس..که می پوشند و عشوه می روند.....

خورده اند حیا را با یک لیوان آب به رویش...که گیر نکند در راه بر دوراهی وجدان...

نوبت به وجدان هم می رسد...بعد از شرف...

آن جاست که دیگر شرف را خرید و فروش نمی کنند..

بلکه می دُزدند...در روز روشن...جلوی چشمانت...و کسی نیست تا کمک کند...

.

.

.

هر وقت دیدی قورباغه صفتان ابوعَطایِ بی آبرویی می خوانند....

تعجب نکن.. که چون از زورِ عادی شدن بی آبرویی است..که آب آبرو به بالا می رود..نه که به زمین بریزد...

 

  • Like 9
لینک به دیدگاه

در استانه ی این دروازه ایستاده ام

بی هیچ کلا می بی هیچ گلایه ای

مات ومبهوتم

سرهای یکدیگر را می بریم با لبخندی

دلهای یکدیگر را می شکنیم بی هیچ قطره ی اشکی

می خندیم بی هیچ شادمانی

می گریم بی هیچ اندوهی

و چه ساده با حیله و نیرنگ عشق می ورزیم

چه بی ریا خیانت میکنیم در حق معشوقان به ظاهر راستینمان

این است زندگی ما؟؟؟

 

ایا تقدیر انسان این است یا خود چنین ساختیمش

فکر می کنم دلگیرم

فکر می کنم گریه می کنم

فکر می کنم هنوز زنده ام

وفکر می کنم که چه خوب بود که اگر چشمانم هیچ گاه به الوده گی گشوده نمی شد...:hanghead:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

... اگه تو منو اهلی کنی ، زندگی من پر از آفتاب می شه.من یه صدای پایی رو خواهم شناخت که با همه ی اونای دیگه فرق داره.صدای پای تو من از لونه ام می کشه بیرون مث یه موسیقی ...وقتی منو اهلی کنی عالی می شه!

.

.

.

اینطوری شد که شازده کوچولو روباه رو اهلی کرد و وقتی ساعت رفتن فرا رسید روباه گفت :

- آه! من گریه می کنم.

- تقصیر خودته، من بد تو رو نمی خواستم، اما خودت خواستی که اهلیت کنم...

.

.

شازده کوچولو : خداحافظ.

روباه : خداحافظ.اینم راز من. خیلی ساده اس : آدم فقط با دلش خوب می بینه.چیزای اصلی واسه چشم نادیدنی ان...

آدما این حقیقت رو فراموش می کنن اما تو نباید فراموش کنی، تو واسه همیشه مسئول اون چیزی می شی که اهلیش کردی ...

 

:icon_gol:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

به ســـرنوشـت بگـــــویــــــید

 

اسباب بازی هایـــــش بی جان نیستــــند ؛

 

آدمنــد ،

 

می شكـــــنــــنـد ....

 

آرام تـــــــــر ... !:hanghead:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

يكي از خوبي هاي دنيا همين متفاوت بودن آدماست فك كن همه مثل من يا مثل تو بودن ... چه دنياي مسخره اي ميشد!

مسخره تر از الان.... :ws37:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...