رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

چرا سنگ می زند مرد به قطار در حرکت....

می گویند....عزیزش را در حادثه ی قطار از دست داده....

هر سال در موعد آن اتفاق سنگ بر قطار می زند....

ماندم....که حق بدهم به او.....یا آن تکه پاره ی آهنی....

دیدم کارم نیست...فقط نگاه کردم....و اشک ریختنش را دیدم....و بعد فریادهایش را شنیدم....

بی قراریش را وقتی فهمیدم....که پشت پنجره با عزیزی از نزدیکانم...وداع می کردم....

حکایت عجیبی است....سنگ زننده...و سنگ خورنده....

.

.

.

در چهار راهی که هر طرف آن یک جاده ای ست که تَه نداره....

تصمیم برای رفتن به هر جهت....بسته به دل..و عقل...

در این مواقع هم...حکم..حکمِ دلِ...

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند

به پای هرز علفهای باغ کال پرست ...

 

به یاد اون کسایی که در این بازه ی زمانی 2 ساله به عشق وطن غریب و نچیده افتادند... اما باغ ما هنوز کال پرست باقی ماند...

  • Like 15
لینک به دیدگاه

بیا بارون من کار دارم هروقت قراره برم پیش استادم آسمون هم بدمیباره ها.......:w58:

 

دلم میگیرد از همه چیز............ یک چیزیهایی غیر قابل تغییرند.......

مثل شانس آدم ها در موارد مختلف.........

کزت همیشه کزته هیچ وقت نمیشه خانم تناردیه:sigh:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

از آدم ها عجیب دلگیرم

از اینکه صفت هایشان را در ذهنشان آماده کرده اند

و منتظر مانده اند تا تکان بخوری و ببینند به کدام صفت مینشینی

و تو را هی توصیف کنند ... هی توصیف کنند ... هی توصیف کنند

خنده ات بگیرد که چقدر شبیه‌شان نیستی

دردشان بیاید ... و انتقامش را از تو بگیرند ...

تا دیگر به آنها این حس را ندهی که کسی وجود دارد که شبیه‌شان نیست

 

:hanghead:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

بچه که بودم همه آرزوم بزرگ شدن بود

حالا که بزرگ شدم همه آرزوم برگشتن به دوران بچگیمه

یا حتی مردن

به دم مرگ که می رسیم له له می زنیم واسه جوونی!

 

کلا فقط در حال افسوس خوردنیم!

بعد می گن چرا اینقدر چاقیم!

 

پ ن : رو دل کردم فکر کنمicon_pf%20(34).gif

  • Like 13
لینک به دیدگاه

کاش فلسفه ی زندگیم را می فهمیدم!

خیلیا می گن 20 تا 30 سالگی اوج زندگیه!

چه هراسی داره ورود به این اوج!!

 

گاهی-که با دیدن چیزای رنگی ذوق می کنم،با دیدن تغییر رنگ کاغذ تورنسل ذوق می کنم،با حل یه مسئله ی ژنتیک یا ریاضی سر حال می شم و ... - همون گاهی ،حس می کنم هیچ وقت بزرگ نمی شم و زندگیم همیشه در این اوج - که هیچ وقت نفهمیدم دقیقا چیه!!!- می مونه و یه وقتایی هم ... :hanghead:

 

الان باید خوشحال باشم اما نمی دونم چرا این همه بی حسی پیمانه ی احساساتمو پر کرده!!!

 

:hanghead::hanghead::hanghead:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

امروز روحیاتم چند چهره داشت:sigh:

دوساعت عصبانی:w000:

دو ساعت دپرس:sigh:

دو ساعت گریه:4564:

دوساعت دودل:hanghead:

دوساعت بیخیال:w02:

دو ساعته که تقریبا میزونم:hapydancsmil:

البته تا شب خدا بزرگه:icon_pf (34): چند چهره دیگه رو نمایی میشه معلوم نیست:banel_smiley_4:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

امروز از اون روزهای لندهور بودددااااااااااااااااا

داغون بی مصرف بودم و خواب و کلافههههههههههههههه

یعنی تو روح هرچی زندگی این مدلیه

  • Like 5
لینک به دیدگاه

هیچ وقت خودت را برای کسی شرح نده

 

کسی که تو را دوست دارد نیازی به این کار ندارد

 

وکسی که تو را دوست ندارد آن را باور نخواهد کرد....

  • Like 13
لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان

داااااره یه عااااااااااااااااااااااااااااالمهههههههههههههههههههههههههههه برف میاااااااااااااااااااااااااد :hapydancsmil:

(1641).gif

لینک به دیدگاه

از بچگی عاشق صدای خودن بارون به سقف و پنجره بودم...............

بارون های تهران هم دست کمی از بارون های بندر ندارن................

  • Like 10
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...