هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ از نماز صبح تا حالا 20 سانت برف اومده:hapydancsmil: 9 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ هیچ چیز تو دنیا بیشتر از دیدن برف بازی آدما منو به وجد نمیاره... زن و شوهر... خواهر و برادر... دوست دختر و دوست پسر... مادر و پسر...مادر و دختر... شاید هیچوقت دیگه فرصت نشه برف بازی کنیم...چه فرقی می کنه که چه قدر وقت داریم...هر چند کم می تونیم یه آدم برفی بسازیم...شاید خیلی کوچیک باشه...اما دل برفیش دلمونو از خیلی چیزا پاک می کنه... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 14 لینک به دیدگاه
R@M!N 2978 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ توو اوج غصه هم با عشق توو روی گریه می خندم... رو برد من کنار تو با دنیا شرط می بندم.... توو غوغای غم و اِی کاش....یخورده کمتر ابری باش.... 3 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ خـــدایااااا شـــکـــرت :hapydancsmil: به خاطر همــــــه چــــــی :hapydancsmil: . بخاطر برف قشنگ امروز :hapydancsmil: . بخاطر امتحان امروز که 20 میشم :hapydancsmil: . مهمتر از همه بخاطر این که مال منــــی 10 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ من آمده ام وایییییییییییییی وایییییییییییی من آمده ام! :hapydancsmil: 9 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ فکر نکن زبانم قاصر است هرگز اگر مصنوعا خود را لال میکنم تنها بدین دلیل است که تکلم را در فراخنای دل سرگردان کرده ام عمدا 11 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ بازی... تنها چیزی که فکر نمی کردم در واژه ها خوردنی باشد... ولی بود....ولی هست...ولی خواهد بود.. بازی دنیایی دارد به قدر دانایی و فهم بازیگر های آن.... به قدر آن که ماسک بزنی...و دیده نشوی... تا به موقع با یک حرکت ناگهانی بازی را برگردانی.. تا او برگردد و پس خود نگاه کند..و آرام بگوید..بازی خوردم.... به قدری است..که فاصله را رعایت کنی...به قدر قانونی...که اگر رعایت نکنی...حریف اعتراض می کند.. انگار ترس دارد که دستش را بخوانی....و رکب بزنی.... عده ای تماشاگرند در این میان..و تماشا کردن را دوست دارند.... دوست ندارند ریسک کنند...و در نهایت در قانون جنگل بازی...بازی بخورند... دوست دارند ببینند که چه طور بازی می خورد یک فرد...تا از نگاه کردنش لذت ببرند.. . . . بازی را بهانه کردم برای گفتن یک رفتار انسانی... دلگیر شده باشی از خاکستری وازه هایم...یا به فکر رفته باشی از آنها...شاید فرقش در ان است... که می خواهی تماشاگر باشی...یا بازیگر... 11 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ بگذریم عزیزم! سلام مرا به روز های تعلل ات برسان روی خوش غرورت را ببوس.... لج بازی های من هم بلند بلند سلام می رسانند... وعده دیدارمان باشد راس ساعت پشیمانی..... 16 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ چقدر غیر قابل تحمله شعار بدون عمل ... * * * * خیلی وقتا زندگی رو خیلی سخت میگیریم ... در حالی که در بیشتر مواقع خیلی راحت میشه از مشکلات گذشت ... فقط یه اراده میخواد و یکمی امید به آینده ... * * * * همیشه که دنیا تاریک نیست ... کافیه چشمامونو باز کنیم و دنبال نور های کوچولویی که از دریچه های زندگیمون خودنمایی میکنن بریم .. تا به خورشید برسیم ... :icon_gol: 9 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ گاهی هنگ میکنم نمیدونم چی باید بنویسم اصلا چرا باید بنویسم همین . 3 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ خدایا این شد انصاف آخه؟ برفشو یجای دیگه میدی فقط سرما و سوزشو برای ما میفرسی که چی بشه دلمونو آب کنی برف بده بما هم نی نیمون هنوز بعد از 3سال برف ندیده چه شکلیه و آدم برفی چطوری درست میشه......خودمم نمیدونم دقیقا چطور درست میشه 7 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ چی میگی سفیدی؟ من که تو مهد برف و بارونم تو این 10 سال اخیر برف درست حسابی ندیدم، ترکیه تا مرز ایران تا کمر برف باریده از مزر به اینور خشکه بعد از مدتها این موقع شب میرم بخوابم، چه به سر آدم میاره امتحانات :icon_pf (34): شببخیر 4 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ تا درست و حسابی رو چی بدونی حامدی؟ پرش هم بما نرسیده آخرین بارش فکرکنم راهنمائی بودم رفته بودیم میناب اونجا سیل گیرشدیم شهرمون برف بارید سه روز وقتی ما رسیدیدم فقط پارو کردنش رو چشیدیدم نه دیدنشو........ کلا برف بامن مشگل داره........ فردا که تعطیله زود نره بخواب خب...... حالا خیلی خسته ای شبت بخیر 1 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ ........................ ..................... ............ ...... .... اولین باره که برای دلم چیزی ندارم که بنویسم.... دیگر دلم با من نیست..... 10 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ بارون و دوست دارم هنوز...چون تورو یادم میاره....... 8 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ اگه شبا خوابتون نمیبره به خاطر فقر و بد بختی و بیچارگی نیست شما دچار"بیداری اسلامی" شده اید 23 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ [h=6] جمعیت جهان = 7,000,000,000 نفر[/h][h=6] اگه من بمیرم = 6,999,999,999 نفر[/h][h=6] همه اعداد عوض میشه[/h][h=6] قدر منو بدون ...[/h] وقتی قدر نمیدونی چکارت کنم 15 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ گند بزنن زندگی رو با همه اتفقای گند و مزخرفش وقتی واسه نفر نه رو زمینش جا هست نه تو اتفاقاتش خوشی گند بزنن اسمونی که به این بزرگی نمیتونه نفری یه ستاره بهمون بده نه زمین نه اسمون نه کهکشون کجا پس جا هست واسه یه نفر ؟ 7 لینک به دیدگاه
Navid Traxix 1581 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ بزرگی میگه: اگه کسی رو خیلی دوست داشتی و اون تورو تنها گذاشت تو نباید ناراحت بشی.... بلکه اونه که باید تا آخر عمر حسرت بخوره... چون تو کسی رو از دست دادی که دوستت نداشت ولی اون کسی رو از دست داد که با تمام وجود دوسش داشت ... 9 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ دیگه هیچی ندارم بگم من خالی از احساسم 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده