رفتن به مطلب

حس مرموز...


ارسال های توصیه شده

وقتی جوانه‌های امید

به بازی دشت و باران

لبخند می‌زنند ،

با همه‌ی صبح‌ها

می‌توان عصر نوزایش را تأیید کرد.

محبوب من ،

حالا

با طلوع همین خورشید

زیر سایه‌ی همین درخت‌ها

ریشه‌هایت را دوست بدار .

 

جمشید اکبری

  • Like 12
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 627
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

دخترک گل قاصدک را بوسیـــــد و سپرد به نفس هایش ، آنســـــوی پنجره ...

قاصدک پر کشید ...

در سرزمین ِ بهانه ها جوانه زد ....

......

حالا .....

دیوار پنجــــــــره ندارد ....

تنها ... صدای قدمهای سایه ای در حجم ِ شب می پیچـــــــد ....!

  • Like 9
لینک به دیدگاه

من سازم ناکوک شده....

 

سبب را در حس و حالم جستم..

 

پیدا نکردم!

 

انگاری سوراخ شده جیبِ احساسم..

 

به طور مرموزی افتاده سبب ناکوکی ام!

  • Like 7
لینک به دیدگاه

به قدري دوستت دارم كه گاهي قلبم مي گيرد و نمي دانم چه خاكي به سرم بريزم.

 

بيش از توانم دوستت دارم!

 

اشتفان تسوایگ

 

(عکس زیر خودکشی تسوایگ و همسرش در آغوش یکدیگر)

 

j12i2thz0jrikwh1vmkf.jpg

 

+بیش از توانم دوستت دارم......

  • Like 10
لینک به دیدگاه

من

با تو

احساسم را کشف می کنم

 

و به آن معنی می دهم !

تو

تجسّم خیال منی

که نفس می کشد

راه می رود

و مرا به جاهائی می برد

که هر گز نرفته ام

و کارهائی می کنم

که هرگز نکرده ام !

 

 

پرویز صادقی

 

 

  • Like 9
لینک به دیدگاه

کجا را بگردم تا پیدایت کنم

ای گم شده ی همیشه ی من !

 

وقتی که از روز اول تو را نداشته ام

از کجا بدانم که تو گمشده ای یا من !

 

چه کسی ما را پیدا خواهد کرد ؟

چه کسی هر دوی ما را از این تنهایی رها خواهد ساخت ؟!

 

 

 

 

از : م . محمدی مهر

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

صدای نفسهایت مرا می برد به عالم شعر .

می برد تا " رحم کن ای نفس " جبران

می برد تا " بوسه " ی فروغ

می برد تا " ای نوش کرده نیش را ، بی خویش کن با خویش را " مولانا

می بینی ...

یک نفست مرا تا کجاها می برد ...!:ws37:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

لعنت به تو

که بی رحم ترین سلاح ِ کشتار ِ جمعی ِ دنیا

چشم ِ توست

 

لعنت به تو

که نفرینی ترین بوسه ی جهان را داری

 

لعنت به تو

که وقتی عاشق می شوی

به خودت هم رحم نمی کنی

 

و نفرین به من

که در برابر ِ همه ی اینها

تاب می آورم

 

ما

شیطانی ترین سرنوشتِ عاشقانه را

به خدا

تحمیل کرده ایم

 

 

افشین یدالهی

  • Like 7
لینک به دیدگاه

محبوب من حواس ندارد ...

 

پاهایش را روی مین جا گذاشته است ،

 

و دلش را گوشه ي دل من !

 

 

محبوب گوشه دل من ...

 

محبوب کم حواس من ...

 

وقتی حافظه جهان کمتر از حواس توست ،

 

بیا برویم در جزیره ای که ساکنانش

 

فقط من و تو باشیم ...

 

 

توموهای مرا ببافی

 

من جوراب پشمی ترا بشکافم

 

و هردو لبخند بزنیم

 

 

نسرین بهجتی

  • Like 5
لینک به دیدگاه

خیلی‌ها خود را برای جنگ آماده می کنند.

لازم است.

 

دیگران خود را برای جهان آماده می‌کنند،

ضروری است.

 

بعضی‌ها خودشان را برای مرگ آماده می‌کنند

طبیعی است.

 

تو خودت را برای عشق آماده می‌کنی

و چقدر بی‌دفاعی

در برابر جنگ،

در برابر جهان،

در برابر مرگ.

 

 

هلنا کورده‌رو

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

حرف نمی زنم...

 

سکوت می کنم...

 

سکوتم معنا می شود به راز....

 

من مظنونم به مرموز بودن....

 

این ها همه برای هیچ...یعنی سکوت...:icon_redface:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

حالا که رفته ای ،

 

 

دلم بیشتر از همیشه می‌تپد برای تو .

 

 

انگار که عشق با رفتنت تازه جان گرفته است .

 

 

(کامران فریدی)

 

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه

رفتی

درست زمانی که

دوست داشتنت را اعتراف کردم

و هنوز مانده ام چرا همه معشوقها

میروند

به راهی -به امید کسی -که شاید قرار نیست

اصلا باشد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...