رفتن به مطلب

حس مرموز...


ارسال های توصیه شده

گاهـــــی ...

 

حضور یه نفر بهت احساس آرامش و امنیت می ده

 

احساس زنده بودن

 

و مهم بودن

 

گاهی بدون اینکه چیزی بگی

 

می فهمه حالتو

 

درکت می کنه...

 

اون وقته که دلت می خواد

 

محکم بغلش کنی و بهش بگی :

 

" دوست دارم و به خاطر همه چیز ممنون "

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 627
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

می خواهی بروی ؟؟ بهانه می خواهی ؟؟

 

بگذار من بهانه دستت دهم...

 

برو و هر کس پرسید بگو :

 

لجوج بــــــــــود ،

 

همیشه سر سختانه عاشق بود

 

بگو فریاد می کرد

 

همه جا فریاد می کرد

 

کــــــــــــه

 

فقط " مــــرا " می خواهد

 

بگو دروغ می گفت

 

می گفت هرگز ناراحتم نکردی

 

بگو درگیر بود

 

همیشه درگیر افسون نگاهم بود

 

بگو بی احساس بود

 

بگو او نخواست

 

کسی جز مـــن در دلش خانه کند

لینک به دیدگاه

وقتیـــــ نباشیـــــ...

 

فرقیـــــ نمیکند کهـــ شنبهـــ استـــــ ... یا سهـــــ شنبهـــ ..!

 

تمامـــــ روز ها ..

 

جمعهـــــ استـــــ ...

 

و

زنـــدگـــــــــیــــ تعطیـــــــــــــ ...!

 

4337.jpg

لینک به دیدگاه

بــــــــانــــو !

 

چــــشـمـانـت را باز کن !

 

اینجا بدون تــــو یک چیزی کـــم است

 

نه... !

 

حــــــرفم را پس می گیرم !

 

بـی تــــــو کم است، هر چیزی که هــــست...

 

 

آرش امینی

لینک به دیدگاه

دوستت دارم

کلمه ای هست که

نباید به همه گفت

البته نه دوست داشتن ادمها خیلی زیباست

مهم این هست که انکه در قلبت حکمرانی میکند را چقدر دوست داری

اگر واقعا دوستش داری برای داشتنش تلاش میکنی

و اگر تلاشی نکنی و تنها بگویی دوستت دارم بزرگترین بی عدالتی دنیا را انجام داده ای

شنیده ام ادمها به روشهای خاص خود عشقشان را نشان می دهند

اما همه خوششان میاید طرف مقابلشان به روش مورد علاقه خودشان بهشان ابراز علاقه کند

اگر دیدی کسی به همان روشی که میپسندی ابراز علاقه میکند و به روش خودش هم عشقش را نشان میدهد او را احمق ندان بلکه او عاشق هست

لینک به دیدگاه


بهانه هایت

 

برای رفتن چه بچگانه بود

 

چه بی قرار بودی زودتر بروی..........

.

.

ازدلی که روزی.......

 

"بی اجازه"وارد آن شدی!!

لینک به دیدگاه

شب برای ِ بچّه هاست ...

 

که قصّه می شنوند ...

 

که خواب می بینند ... ،

 

آدم بزرگ ها شب ندارند ... ،

 

ما آدم بزرگ ها فقط داریم چشم های ِ مان را از ترس ِ تاریکی می بندیم .

لینک به دیدگاه

تنها سهم من از تو

حسّ مبهمی بود

 

باردار از شبی تبناک

 

که شعری خون آلود

 

آمیخته با رنجی جانفرسا

 

فریاد کشان از آن زاده شد.

 

وحید عمرانی

لینک به دیدگاه

همــــیشـ ه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی

وقتـــ ی بغــــض میکـــُنی

وقتـــی دآغونــــی

وقــــتی دلــِت شکــــستـ ه

دقیقــــا همیـــ ن وقـــــتآ

انقــــدر حـ ـرف دآری کـــ ه فقــط میتونــی بگـ ـ ی :

"بیخـــیآل"...

لینک به دیدگاه

بی خیالِ حس...

 

ندارم...

 

مدتی هست که فرستادمش مرخصی...اونم با حقوق!

 

می خواهم علامت سوال از من دور باشه...

 

خسته شده ام از مرموز بودن در نگاه دیگران!

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...