sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۱ من کنار آمده ام با رفتن تو در اوج دلبستگی ام... نمی دانم فقط جایِ دلبستگی چه حسی جایگزین شد؟! رمز و رازی دارد این حس مرموز! آری...حسی مرموز نام حس جدیدم شده... مُهر می کنم بر پیشانی... اینبار که از کنارم گذشتی...نگاهی به پشانی ام کن.. 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۱ عاشقم... عاشق آن « میم » که می آید آخر عزیز ... و مرا می کند مال تو ....! . . . 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۱ دلتنگی خوشه ی انگور ِ سیاه است. لگد کوبش کن. لگد کوبش کن. بگذار ساعتی سربسته بماند، مستت می کند اندوه... 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۱ در گلوی من ابر کوچکی ست می شود مرا بغل کنی ؟ قول میدهم گریه کم کنم ....!! 5 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۱ [h=5]تنهایی چیزهای زیادی به انسان میآموزد اما تو نرو بگذار من نادان بمانم ناظم حکمت[/h] 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۱ من آنقدر با تو بوده ام که از بودن کنار دیگران سردم میشود... پل الوار 2 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۱ من تو رو از تو میخواستم که به عشقت در دنیا رو به روی خود ببندم! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۱ [h=2][/h] دَمــَــش گـــَــرمـ ... بـــاران را مــےگـــويـــــَــمــ بـــه شـــانـــہ امـ زد وگــُـفــــت : خــَـســتـــہ شُــــدے.. امــــروز را تــُــو اســـتـــراحــَـت کـــُـن... مـَــن بـــه جــــايـــَـت مـــے بـــارَمـ.... 3 لینک به دیدگاه
maryam banoo 3238 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۱ می دونی فاصله بین انگشتات برای چیه؟؟؟؟؟ برای اینکه یکی دیگه با انگشناش این فاصله رو پر کنه........ 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ با بودنت خدا هم هست و زمین میچرخد به دور خورشیدی که تویی عباس معروفی 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ دلم را جایی جا گذاشته ام... جایی شبیه....نگاه تــــــ ــــــو !!! شايد هم جايي شبيه...خيال تـــــــ ــو !!! خوا بت را دیده ام و تو بی خبر!!! 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ چه زود دلخوشی هايمان خاطره شد! اميد را بگو کجا کاشتيم که سبز نشد؟! 4 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ دل به مسافر باختن ..... به مسافر باختن ..... باختن ..... تردید میان ماندن و رفتن ..... میان ماندن و رفتن ..... ماندن و رفتن ..... .......و.......رفتن 3 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۱ تمـام ِ روز میخــندم ، تمــــام ِ شب یکے دیــگــم مــن از حــالم به این مــردم ، دروغــاے ِ بــدے میگــم 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۱ صــــبــــر ... انـــتـــخـــاب نـــیـــســـت اجـــبـــار اســـت !!! 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۱ بـیـایـیـد شـمـاره کـنـیـد زخـمـهــای پـشـت مــرا بــه شـمــار ِ دوسـت هـای مـن مـی رســد!! بــبــخــشــیــد اگــر بــرای دوسـتــی تـان جـایـی نــیـسـت!! 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۱ بـِزَن روزگـار ...! دلواپـَسی هایـَم را رها میکـَنم تا برقـصم برایـت بـه سازت ... او که مرا وِل کـَرد ... اما ... شـاید " تـو " ... مستــِ نِگـ ـاهـَم شـَوی ... لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۱ بعضی آدمها فقط یک اسماند در شناسنامهی تو بعضی اسمها اما شناسنامهی تواند ... رویا شاه حسین زاده 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۱ کاش چون پاییز بودم ، کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد آفتاب دیدگانم سرد میشد آسمان سینه ام پر درد می شد ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد وه ، چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم شاعری در چشم من می خواند ، شعری آسمانی در کنار قلب عاشق شعله میزد در شرار آتش دردی نهانی نغمه من ... همچو آوای نسیم پر شکسته عطر غم می ریخت بر دلهای خسته پیش رویم چهره تلخ زمستانی جوانی پشت سر آشوب تابستان عشقی ناگهانی سینه ام منزلگه اندوه و درد و بدگمانی کاش چون پاییز بودم ، کاش چون پاییز بودم 1 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ بعد از تو من میمانم و خاطراتی که هیچوقت با تو نداشتم ! خاطراتی دونفره با خودم تنها ! بعد از تو ... برای خواب سراغ دیازپام میروم صبحها زود از خواب بیدار میشوم و ... برای صبحانه چای دم نمیکنم بعد از تو خودم را هم فراموش میکنم ... من ... دلم ... « تو » می خواهد رضا نمازی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده