خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ موهایت را شانه می زنی موهایت را دسته می کنی موهایت را . . . می پوشانی من می مانم و لذت تخت و سایه هایی که روی دیوار می رقصند. 4 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ دوري مي تواند بوي تو را با خود ببرد اما بودنت را نه ! دوري مي تواند صدايت را با خود ببرد اما تكرار نام تو را در حفره هاي مغزم هرگز! من مي توانم بي تو زندگي كنم اما نقاشي هاي بسياري مي ميرد شعرهاي بسياري سروده نمي شود و من هر شب پاهايم را به ديوار مي كوبم تا دردشان كمتر شود من مي توانم بي بوي تو بي شنيدن صدايت بي دستهايت زندگي كنم اما... من مي توانم اما دشوار است دشوار! 3 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ خورشید میداند چرا آفتابگردانها کنار تو او را به جا نمی آورند .. 2 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ حراج می کند دلم : اشک و خنده ، شوق و فریاد . آتش به مال می زند به عاشق بودنت معتاد است ... 4 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۸۹ هر شعر گریز از یک گناه بود هر فریاد گریز از یک درد و هر عشق گریز از یک تنهایی عمیق افسوس که تو هیچ گریزگاهی نداشتی...! 3 لینک به دیدگاه
B.Hadi 485 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۸۹ دردهایم را برایت گفته ام . . . بشنو اکنون این سکوت تلخ را 3 لینک به دیدگاه
baraan 1186 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ اکنون کجايی ای خود ديگر من؟ ايا در اين سکوت شب بيداری؟ بگذار نسيم پاک تپش و مهربانی جاودانه ی قلبم را به تو برساند. کجايی ای ستاره زيبای من؟ تيرگی زندگی مرا در اغوش کشيده و اندوه بر من چيره گشته است. لبخندی در فضا بزن؛ که خواهد رسيد و مرا جانی دوباره خواهد داد! از انفاس خود عطری در فضا بپراکن که حمايتم خواهد کرد! کجايی ای محبوب من؟ اه ؛ چه بزرگ است عشق! و چه بی مقدارم من! جبران خليل جبران 7 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ قانون تمدن را میسازد. تمدن گند میزند به قانون. قانون گریهاش میگیرد. عُرف ساخته میشود. و فرهنگ. و یه عالمه از آن چیزهایی که بامزهگیشان در واژه بودنشان است. و من دلـم برایـت تنگ میشود. برای وقتیکه واژههای اختراع شده، در یک هنجار جا میشدند؛ و تو میفهمیدی 6 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ معشوق من همچون طبیعت مفهوم ناگزیر صریحی دارد او با شکست من قانون صادقانه ی قدرت را تایید می کند او وحشیانه آزاد است او مردیست از قرون گذشته یادآور اصالت زیبایی معشوق من انسان ساده ایست انسان ساده ای !!!! 6 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ دفنـت میکنم؛ همانطور که خواسته بودی، همانطور که آرزو میکردی. تا بهار که بشود و پرستوها برگردند، یادشان برود… و فکر کنند شاید خواب بودهاند، خواب دیدهاند.... 6 لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ با اجازه لحظه ای می شنوی؟ این صدا مال من است می شنوی؟ زحمتی است برایت، اما به همان عشق قسم می شنوی؟ دوستت دارم 6 لینک به دیدگاه
خزان... 60 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۸۹ عشق من خاطره عشق من از ياد مبر يادم ای شاخ گل نسترن از ياد مبر آن گل ياس سپيدی که به دستم دادی ای گل ياس سپيد چمن از ياد مبر خاطرات خوش این عشق جنونآسا را مبر ای بوی خوش یاسمن از ياد مبر چون ببوسد لب مهتاب گل روی تو را بوسهام ای گل مهتاب تن از ياد مبر چون پر نرم نسيمی بنوازد رويت نغمه نرم غزلهای من از ياد مبر ياد باد آنکه مرا يار عزيزت خواندی ياد اين يار عزيز کهن از ياد مبر از غمت سوختهام با ستمت ساختهام اين همه سوختن و ساختن از ياد مبر عالم و هر چه در او هست ببر از يادت ليک دل دادن و عاشق شدن از ياد مبر :icon_gol: 5 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۸۹ آدامس را دوست دارم شیرین است طعم خوبی دارد تمام نمیشود اما جای لبهایت را نمیگیرد 6 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۸۹ هرچی آرزوی خوبه مال تو هرچی که خاطره داریم مال من......... 4 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۸۹ دگر آمدنت از فاصلهای دور، شادم نمیکند حتی در یک قدمیات ایستادن ... حتی نیامدنت ! 7 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۸۹ میـان غـزلهـایت اگـر هنوز مـرجع ضمـیر " تـو " مـنـم فتـوا می دهـم کـه از ایـن پـس بـر تو شــعــر حـرام است وقتـی کـه حاضری بـه خاطـرش عشـــق را بـه کشـتن بـدهـی... 7 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۸۹ امشب شب آخره كه مزاحم دلت شدم خورشيد فردا مال تو ببخش كه عاشقت شدم. 5 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۹ نازنین آیا تو به من قول می دهی كه من دیگر از روی سادگی اشتباه نكنم !!؟ 4 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ هیچوقت مادرم زحمت نکشید به من یاد بدهد چگونه توی چشم کسی نگاه کنم و دروغ بگویم. هیچوقت دلم نیامد یک دل سیردروغ بگویم، به تو. تویی که هیچوقت دلم نیامد یک دل سیر در چشمانت نگاه کنم 4 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۹ بیا آرزو کنیم تا من نترسم؛ آنوقت نه من غصهی گمشدنـت را میخورم، نه تو غصهی ناباوریهای من را. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده