رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

خب میدونی مهندس جان

 

inventor دارای محیطهای طراحی اجزا

سیمولیشن با بهرهگیری از موتور تحلیل انسیس

محیط جوشکاری

ورقکاری

برق

پایپینگ

ابزار دقیق

طراحی قالب صنعتی

طراحی قالب پلاستیک

هم هست که یه مزیته بسیار عالیه

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...
  • پاسخ 973
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سلام من یه مشکلی تو pad کردن دارم....

می خوام این قطعه رو با کتیا بکشم ولی ضخامتش متفاوت هستش و نمی دونمی چط.پور باید به قسمت بالای جسم ضخامت 5 و به پایین آن ضخامت 14 رو بدم....750Untitled.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه
سلام من یه مشکلی تو pad کردن دارم....

می خوام این قطعه رو با کتیا بکشم ولی ضخامتش متفاوت هستش و نمی دونمی چط.پور باید به قسمت بالای جسم ضخامت 5 و به پایین آن ضخامت 14 رو بدم....

1- ميتوني از draft استفاده كني - اگه اول همه رو با ضخامت 14 مدل كني بهتره - بعد

14-5=9/2=4.5>>>>tan 4.5

تو draft بعد انتخاب سطوح همين زاويه رو بده - اگه لازم شد ميتوني از پلن استفاده كني

2- ميتوني به صورت يك بلوك بكشي - بعد سطح شيب دار دو طرفش رو پاكت كني و بعد هم از طرف جانب پاكت كني يعني يك پارت و دو پاكت

 

و روشهاي ديگه كه اينا از همه ساده ترن

  • Like 4
لینک به دیدگاه

سلام دوستان من در pad کردن این قطعه مشکل دارم کسی می تونه راهنماییم کنه....

من نمی دونم چطور باید بالای قطعه رو ضخامت 5 و پاینش رو ضخامت 14 بدم...

(قطعه و ضخامت با رنگ قرمز مشخص شده)153Untitled.jpg

  • Like 4
لینک به دیدگاه
سلام دوستان من در pad کردن این قطعه مشکل دارم کسی می تونه راهنماییم کنه....

من نمی دونم چطور باید بالای قطعه رو ضخامت 5 و پاینش رو ضخامت 14 بدم...

(قطعه و ضخامت با رنگ قرمز مشخص شده)

 

تو اون یکی پستت جواب دادم

سطح مقطع جانبی رو بکش و Pad کن بعد صفحه پشت قطعه رو انتخاب کن و سطح شیب دار رو بکش (میتونی یک خط بکشی) بعد پاکت کن - جهت پاکت رو هم توجه داشته باش

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من يك جواب كلي به اين سوال مي دهم:

منطق قطعه كشي بر مبناي ساخت هست.اين جمله يعني اينكه شما بايد قطعات را طوري طراحي كنيد كه در كارگاه آن را ميسازيد.

مثال:

شما مي خواهيد يك استوانه ي ساده طراحي كنيد

اگر يك دايره بكشيد و آن را در راستاي يك خط امتداد دهيد دچار خطا هستيد

زيرا استوانه مستطيلي است كه حول يكي از اضلاع خود دوران مي كند

 

در مورد مثال شما:

اين قطعه با ضخامت دادن درست نمي شود بلكه يك حجمي است كه بخشي از ان كم مي شود و در نهايت به شكل مطلوب مي رسد.

 

اميدوارم واضح بيان كرده باشم:icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
من يك جواب كلي به اين سوال مي دهم:

منطق قطعه كشي بر مبناي ساخت هست.اين جمله يعني اينكه شما بايد قطعات را طوري طراحي كنيد كه در كارگاه آن را ميسازيد.

مثال:

شما مي خواهيد يك استوانه ي ساده طراحي كنيد

اگر يك دايره بكشيد و آن را در راستاي يك خط امتداد دهيد دچار خطا هستيد

زيرا استوانه مستطيلي است كه حول يكي از اضلاع خود دوران مي كند

 

در مورد مثال شما:

اين قطعه با ضخامت دادن درست نمي شود بلكه يك حجمي است كه بخشي از ان كم مي شود و در نهايت به شكل مطلوب مي رسد.

 

اميدوارم واضح بيان كرده باشم:icon_gol:

 

 

با عرض معذرت این جمله

"يعني اينكه شما بايد قطعات را طوري طراحي كنيد كه در كارگاه آن را ميسازيد."

"اگر يك دايره بكشيد و آن را در راستاي يك خط امتداد دهيد دچار خطا هستيد"

درست نیست. شما به هر روش و با هر دستوری که بتوانید شکلی را به وجود بیاورید درست است. فرآیند ساخت تقریبا هیچ ارتباطی با فرآیند و نحوه بکارگیری دستورات در بخش مدل سازی قطعه ندارد.

 

شما می توانید یک استوانه را به هر روشی که دوست دارید و یا راحت تر هستید یا بهتر پارامترهای طراحی را در نحوه مدل سازی آن بکار گرفته اید مدل کنید. این می توانید امتداد دادن دایره مقطع آن باشد، می توانید دوران دادن مقطع طولی آن باشد، حتی می تواند ترکیب چندین دستور سطح سازی باشد و حتی در عجیب ترین شکل آن می تواند هیچ چیز جز چند خط و دایره ساده در بخش نقشه کشی که به هیچ مدل سه بعدی هم لینک نیستند باشد!

 

آن چه مهم است این است که در نهایت نقشه ای از قطعه تهیه شود که نماها و اندازه های جسم را به درستی و بر اساس اصول مهندسی نمایش دهد. این نقشه به یک مدل سه بعدی لینک باشد یا نیاشد مهم نیست.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

با ارادت خدمت دوستان

در مورد دستور shaft تو کتیا گفته شده که هر مدلی رو که بشه یک مقطع ازش کشید و دوران داد منطقی ترین روش استفاده از shaft هست

تفاوت توی حجم فایل داره به خصوص اگر یک مجموعه مونتاژی باشه تفاوت کاملا مشخصه

 

دیدگاهها متفاوته ولی مثلا در مورد همین استوانه چه فرقی میکنه اینجا ؟

در هر دو حالت ما از یک دستور برای تکمبل مدل استفاده میکنم - نقشه دو بعدی یک دایره راحتره یا یک مستطیل ؟

دستور Pad حجم کمتری اشغال میکنه یا دستور shaft ؟

تو اینجا حجم فایل shaft بیشتره و فکر میکنم کشیدن مستطیل زمان بیشتری میبره ( صرفا جهت دید از مدلسازی)

ولی من اگه بخوام از چند دستور Pad و packet استفاده کنم حتما اگه امکانش باشه از shaft استفاده میکنم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
با عرض معذرت این جمله

"يعني اينكه شما بايد قطعات را طوري طراحي كنيد كه در كارگاه آن را ميسازيد."

"اگر يك دايره بكشيد و آن را در راستاي يك خط امتداد دهيد دچار خطا هستيد"

درست نیست. شما به هر روش و با هر دستوری که بتوانید شکلی را به وجود بیاورید درست است. فرآیند ساخت تقریبا هیچ ارتباطی با فرآیند و نحوه بکارگیری دستورات در بخش مدل سازی قطعه ندارد.

 

شما می توانید یک استوانه را به هر روشی که دوست دارید و یا راحت تر هستید یا بهتر پارامترهای طراحی را در نحوه مدل سازی آن بکار گرفته اید مدل کنید. این می توانید امتداد دادن دایره مقطع آن باشد، می توانید دوران دادن مقطع طولی آن باشد، حتی می تواند ترکیب چندین دستور سطح سازی باشد و حتی در عجیب ترین شکل آن می تواند هیچ چیز جز چند خط و دایره ساده در بخش نقشه کشی که به هیچ مدل سه بعدی هم لینک نیستند باشد!

 

آن چه مهم است این است که در نهایت نقشه ای از قطعه تهیه شود که نماها و اندازه های جسم را به درستی و بر اساس اصول مهندسی نمایش دهد. این نقشه به یک مدل سه بعدی لینک باشد یا نیاشد مهم نیست.

درود

طراحي قطعه از دو دويدگاه اتجام مي شود:

1-ديدگاه يك مهندس

2-ديدگاه يك طراح

به عنوان يك مهندس ,منطق مهندسي را بايد در تمام مراحل اتود زدن,نقشه كشي و ساخت رعايت كرد.

شايد ماحصل كار يكي باشد اما اين ديدگاه مهندسي به شما كمك مي كند كه در كار هاي بعدي منطقي تر عمل كنيد .

اينكه يك قطعه را به روش هاي مختلف مي توان در نرم افزار ها كشيد دليل بر اين نيست كه ما از هر روشي كه دلمان خواست اين كار را انجام دهيم.در واقع ما از امكانات نرم افزاري سو استفاده مي كنيم .

در ايران اين نكته زياد مهم نيست اما در اكثر محيط هاي مهندسي پيشرفته دنيا قبل از اينكه به نتيجه ي نهايي كار شما نگاه كنند به نمودار درختي كار شما نگاه مي كنند و اگر منطق طراحي را و منطق مهندسي ساخت را رعايت نكيند كل كار شما را رد مي كنند حتي اگر بهترين نتيجه را داشته باشيد.

اين هست كه سعي كنيد بر اين اساس طراحي كنيد تا برايتان تبديل به يك عادت خوب شود.

ببخشيد :a030:

:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

يك مثال ديگه هم بزنم چون حس كردم مثال قبليم چندان گويا نبود براي دوستان

شما يك شفت طراحي كرديد با ضخامت هاي مختلف,حالا مي خواهيد اين شفت را مدل سازي كنيد.

مي توانيد با توجه به داده هاي عددي حاصل از محاصبات سطح مقطعي طراحي كنيد و دوران دهيد تا شكل نهايي حاصل شود .اما اين غلط است.

مي بايست ابتدا يك استوانه با بيشترين قطر در طول شفت طراحي كنيد و سپس مانند يك دستگاه تراش مقاطع اضافي را از آن كم كنيد تا شفت با شكل نهايي حاصل آيد.

:a030:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
يك مثال ديگه هم بزنم چون حس كردم مثال قبليم چندان گويا نبود براي دوستان

شما يك شفت طراحي كرديد با ضخامت هاي مختلف,حالا مي خواهيد اين شفت را مدل سازي كنيد.

مي توانيد با توجه به داده هاي عددي حاصل از محاصبات سطح مقطعي طراحي كنيد و دوران دهيد تا شكل نهايي حاصل شود .اما اين غلط است.

مي بايست ابتدا يك استوانه با بيشترين قطر در طول شفت طراحي كنيد و سپس مانند يك دستگاه تراش مقاطع اضافي را از آن كم كنيد تا شفت با شكل نهايي حاصل آيد.

:a030:

 

فکر می کنم شما طراحی بر اساس ساخت DFM را با این مبحثی که مطرح می کنید اشتباه گرفته اید. اگر کمی توضیح می دادید که این دیدگاه از چه مرجع و منبعی اقتباس شده است بهتر می شد بحث کرد.

1- اساسا دستوراتی که در نرم افزارها برای مدل سازی قطعات وجود دارند در 99 درصد موارد مبنای هندسی دارند. یعنی طوری تعریف شده اند که شکل های مختلف هندسی را به روشی آسانتر ایجاد کنند.

2- حداقل در 50 درصد موارد مهندسی، شرکت که کار ساخت قطعه را انجام می دهد با شرکتی که قطعه را طراحی کرده است متفاوت است و نرم افزاری متفاوت استفاده می کند. این بدین معنی است که فایلهای نرم افزارها باید به فرمت هایی مثل step , ... ذخیره شوند و به برنامه دیگر منتقل شوند. در این حالت دیگر درخت طراحی و دستوراتی که برای ایجاد هندسه قطعه استفاده شده اند از بین می رود و معنایی ندارد.

 

3- در شرکت های بزرگ ایرانی مثل ایران خودرو، سایپا و غیر ایرانی مثل پژو، فورد، GM و ... چنین چیزی وجود ندارد. آن چه در فرآیند مدسازی مهم است ساده بودن مدل و بکارگیری دستورات ساده و واضح است تا در صورت لزوم بتوان طرح را بسادگی تغییر داده و اصلاح کرد. همینطور اینکه پارامترهای مهم طراحی قطعه در فرآیند مدل سازی بخوبی بکار گرفته شده باشند مهم است. کسی به درخت طراحی بر مبنای روش ساخت نگاه نمی کند.

 

4- طبق دیدگاه شما هر چیزی را باید بر اساس گامهای ساخت مدل سازی کرد. اینکار به چه دردی می خورد؟ مثلا فرض کنیم که یک قطعه عینا به همان روشی که ساخته می شود و مطابق همان گام ها مدل شود. خوب اینکار چه حسنی دارد؟ مگر سازنده یا طراح به مدل نگاه می کند و قطعه را می سازد. یا قرار است مدل نشان دهنده روش ساخت باشد؟ فرآیند ساخت توسط برنامه های ساخت مثل بخش ماشینکاری کتیا یا برنامه هایی مثل power mill و... شبیه سازی می شود. چه نیازی به دستورات هندسی مدل سازی قطعه برای اینکار است؟

5- سازنده ممکن است بر اساس امکاناتی که دارد به روش های مختلفی یک قطعه را بسازد. تکلیف مدل سازی در این حالت چه می شود؟ اگر قرار مدل نشان دهنده روش ساخت باشد کدامیک باید در نظر گرفته شود؟ در قطعات پیچیده ای مثل قطعات بدنه خودرو که قطعه توسط پرسکاری ساخته می شود چه باید کرد؟ باید قطعه را با دستوری که به ورق فرم می دهد تولید کرد؟؟؟؟؟

 

این دیدگاه موجب پیچیدگی، سردرگمی و زحمت و دردسر بی فایده برای طراح قطعه می شود. به نظر می رسد که این دیدگاه با بحث DFM design for manufacturability اشتباه گرفته شده است. سایت زیر مقداری در مورد DFM توضیح داده است:

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

موفق باشید

  • Like 3
لینک به دیدگاه

درود

ديدگاه شما از ديد يك طراح صنعتي بسيار نكوست اما از ديد مهندسي خير و تفاوت عمده ي اين دو رشته نيز همين است.

يك طراح صنعتي فارغ از همه چيز تنها با توجه به محصول نهايي مبادرت به طراحي مي كند و فرايند ساخت و انتخاب مواد و .... را به عهده ي ديگران مي گذارد.اما يك مهندس طراح(تيم مهندسي) ابتدا محاسبات انجام مي دهد ,سپس اتود دستي مي زند,سپس با توجه به ملاحظات طراحي اقدام به طراحي كامپيوتري مي كند ,سپس دستور ساخت مي دهد .

درست است كه يك قطعه را به روش هاي مختلف در كارگاه مي توان ساخت اما اين شما هستيد كه دستور ساخت مي دهيد و مشخص مي كنيد كه قطعه ي مورد نظر شما (تيم مهندسي)با چه وسيله اي ساخته شود و به چه ترتيب ساخته شود تا فاكتور هاي در نظر گرفته شده در طراحي را براي شما تامين كند(تنش ها /خستگي ها و...)

اين نكته كه مي فرماييد گروه ساخت از طراحي جداست و ... در كشوري مانند ايران صورت مي گيرد و همين است كه مي بينيم محصول نهايي معمولا آن چيزي نيست كه مي بايست باشد. لذا تا جايي كه امكان دارد مي بايست اين نكات را در طراحي مد نظر قرار داد تا اگر شخص شما در هنگام ساخت حضور نداشتيد و فرد ديگري و يا همكار شما براي اين منظور به عنوان ناظر بر پروسه ي ساخت حضور داشت بتواند با رجوع به طراحي شما از دلواپسي هاي طراح در هنگام طراحي آگاه شود و نكات مد نظر او را اعمال كند. در مواردي مانند پرس كاري كه نمي توان اين فرايند را در طراحي نرم افزاري بصورت استاندارد و همه پذيري نشان داد مي بايست از جداول و توضيحات جانبي استفاده كنيد و به همراه نقشه ها براي ساخت بفرستيد.

نكته ي اخر اينكه: در حال حاضر در كشور ما يك نرم افزار همه گير وجود ندارد و هر شركتي با نرم افزار كه از ابتدا شروع به كار كرده به كار خود ادامه مي دهد و اين امر مشكلات فراواني را براي شركت ها در هنگام تبادل اطلاعات و همكاري به وجود آورده لذا اگر دقت كرده باشيد شركت هاي خصوصي كه زودتر به اين مشكل واقف شده اند در صدد هستند با جذب نيروهاي جديد و يا مسلط كردن نيروهاي قديمي به نرم افزار هاي جديد يك حالت جامع تري بوجود بياورند تا جلوي اين مشكل را بگيرند.

-----------------

ديدگاه شما براي من كاملا قابل احترام هست و من ادعايي در هيچ زمينه ي مكانيكي نداشته و ندارم.جوابي هم كه به اين تاپيك دادم كاملا و كاملا ديدگاه شخصي من در نظر بگيريد .لذا ادامه ي بحث موردي ندارد و هر كس به دلخواه خود مي تواند پس ار خواندن همين چند پست ديدگاه يك متخصص نرم افزاري را بپذير و يا ديدگاه يك مهندس مكانيكي كه از مكانيك دور است.

شاد باشيد دوستان من:icon_gol:

لینک به دیدگاه

سلام به همگی. من یه برف پاک کن با کتیا طراحی کردم. حالا میخوام ببینم تیغه های این برف پاک کن چند درصد از شیشه رو جاروب میکنن! این پروژه کارشناسیمه لطفا کمکم کنین! مرسی. اگه ممکنه جواب رو به میلم بفرستین. mina.mafi23@yahoo.com

  • Like 3
لینک به دیدگاه
1- ميتوني از draft استفاده كني - اگه اول همه رو با ضخامت 14 مدل كني بهتره - بعد

14-5=9/2=4.5>>>>tan 4.5

تو draft بعد انتخاب سطوح همين زاويه رو بده - اگه لازم شد ميتوني از پلن استفاده كني

2- ميتوني به صورت يك بلوك بكشي - بعد سطح شيب دار دو طرفش رو پاكت كني و بعد هم از طرف جانب پاكت كني يعني يك پارت و دو پاكت

 

و روشهاي ديگه كه اينا از همه ساده ترن

 

 

 

مشکل توی draft اینه که من سطوح یکسره ای ندارم که بهش زاویه بدم ....با plane خیلی راحت کشیدمش

  • Like 2
لینک به دیدگاه
سلام به همگی. من یه برف پاک کن با کتیا طراحی کردم. حالا میخوام ببینم تیغه های این برف پاک کن چند درصد از شیشه رو جاروب میکنن! این پروژه کارشناسیمه لطفا کمکم کنین! مرسی. اگه ممکنه جواب رو به میلم بفرستین. mina.mafi23@yahoo.com

 

من از علی اقا خواستم بیان

اما فقط برای خالی نبودن بحث

 

پیشنهاد من این هست ک شیشه اتومبیل رو هم مدل کنید و بعد در محیط dmu فایل رو بررسی کنید .

راه دقیقتر هم ممکنه داشته باشه الیته .

  • Like 2
لینک به دیدگاه
سلام به همگی. من یه برف پاک کن با کتیا طراحی کردم. حالا میخوام ببینم تیغه های این برف پاک کن چند درصد از شیشه رو جاروب میکنن! این پروژه کارشناسیمه لطفا کمکم کنین! مرسی. اگه ممکنه جواب رو به میلم بفرستین. mina.mafi23@yahoo.com

 

سلام

اگر مکانیزم حرکت برف پاکن دورانی ساده نیست و در طول و زاویه تغییر می کند یک راه این است که مکانیزم پرف پاکن را در بخش dmu شبیه سازی کنید. سپس با کمک دستور sweep volume حجمی که برف پاکن جارو می کند را تولید کنید. سپس میزان برخورد این حجم را با شیشه خودرو با کمک دستورات سطح سازی بدست بیاورید.

 

اگر هم حرکت آن خطی است یعنی می توان موقعیت های میانی آن را با میانیابی خطی بین موقعیت ابتدا و انتهای آن بدست آورد کار ساده تر است. می توانید یک کپی جدید از برف پاکن در فایل اسمبلی که شامل شیشه و ... می شود ایجاد کنید که در موقعیت نهایی آن قرار دارد. سپس یک فایل جدید ایجاد کنید (فایل خود شیشه را هم می توانید استفاده کنید) و با تصویر کردن لبه های دو برف پاکن که یکی ابتدا و دیگری انتها را نشان می دهند روی شیشه ناحیه محصور بین آن را بدست بیاورید.

 

در هر دو روش نیاز به دانستن دستورات سطح سازی دارید.

 

سطح پوشش برف پاکن جدا از مقدار آن که دارای استانداردی است از دیدگاه موقعیتی هم مهم است. یعنی موقعیت ناحیه پوششی هم باید بر اساس زاویه دید راننده بهینه سازی شود.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
مشکل توی draft اینه که من سطوح یکسره ای ندارم که بهش زاویه بدم ....با plane خیلی راحت کشیدمش

 

بطور معمول بهتر است از اسکچ برای برش قطعه استفاده شود. دلیل آن هم این است که ناحیه برش بهتر قابل کنترل است. بریدن با plane کل قطعه را در یک سکت صفحه حذف می کند که ممکن است همیشه مناسب نباشد.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...