رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

در كشـور عشق جاي آسايش نيست/آنجا همه كاهـش است افزايـش نيست

بـي درد و الم توقـع درمان نيست/بـي جـرم و گنـه اميد بخشايش نيست

لینک به دیدگاه

تا سر نکنم در سرت ای مایه ی ناز/کوته نکنم ز دامنت دست نیاز

هر چند که راهم به تو دورست و دراز/ در راه بمیرم و نگردم ز تو باز

لینک به دیدگاه

زنده شود هر که پیش دوست بمیرد/مرده دلست آن که هیچ دوست نگیرد

هر که ز ذوقش درون سینه صفاییست/شمع دلش را ز شاهدی نگزیرد

طالب عشقی دلی چو موم به دست آر/سنگ سیه صورت نگین نپذیرد

لینک به دیدگاه

دل می‌رود و دیده نمی‌شاید دوخت/چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت

پروانه‌ی مستمند را شمع نسوخت / آن سوخت که شمع را چنین می‌افروخت

لینک به دیدگاه

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است

لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست

لینک به دیدگاه

تر نگردد از زر قلبی که در کارش کنند

یوسف بی‌طالع ما گرگ باران‌دیده است

در دل ما آرزوی دولت بیدار نیست

چشم ما بسیار ازین خواب پریشان دیده است

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...
وه که گر من باز بینم روی یار خویش را //// تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را

از آسمــــــــــان تا زمیـــن

 

از عمــق سکــوت تا اوج فــریاد...

 

با نــور فانوس خاطراتمـــــان...

 

روی همان نیمکــت دیدار

 

می نشـــینم...

 

باران می بــارد

 

بوی رز قرمزی که روی

 

نیمـــــــــکت چوبـــــــــــی

 

نهاده ای مشامــم را پــر از تــو می کند...

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...