s4r4kh 2227 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 خرداد، ۱۳۹۲ در كشـور عشق جاي آسايش نيست/آنجا همه كاهـش است افزايـش نيست بـي درد و الم توقـع درمان نيست/بـي جـرم و گنـه اميد بخشايش نيست لینک به دیدگاه
M4jid 1507 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 خرداد، ۱۳۹۲ تا سر نکنم در سرت ای مایه ی ناز/کوته نکنم ز دامنت دست نیاز هر چند که راهم به تو دورست و دراز/ در راه بمیرم و نگردم ز تو باز لینک به دیدگاه
s4r4kh 2227 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 خرداد، ۱۳۹۲ زنده شود هر که پیش دوست بمیرد/مرده دلست آن که هیچ دوست نگیرد هر که ز ذوقش درون سینه صفاییست/شمع دلش را ز شاهدی نگزیرد طالب عشقی دلی چو موم به دست آر/سنگ سیه صورت نگین نپذیرد لینک به دیدگاه
M4jid 1507 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 خرداد، ۱۳۹۲ دل میرود و دیده نمیشاید دوخت/چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت پروانهی مستمند را شمع نسوخت / آن سوخت که شمع را چنین میافروخت لینک به دیدگاه
boyeee barann 995 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 خرداد، ۱۳۹۲ توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود... لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ دردا که از ان اهوی مشکین سیه چشم چون نافه بسی خون در جگر افتاد اینجا قبلا تشکر نداشت؟ لینک به دیدگاه
s4r4kh 2227 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست/ گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست لینک به دیدگاه
M4jid 1507 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ تنم این جاست سقیم و دلم آن جاست مقیم//\\ فلک این جاست ولی کوکب سیار آن جاست لینک به دیدگاه
s4r4kh 2227 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست دل سودازده از غصه دو نیم افتادست چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست لینک به دیدگاه
M4jid 1507 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب//\\ کاین مدح آفتاب نه تعظیم شأن توست لینک به دیدگاه
s4r4kh 2227 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ تر نگردد از زر قلبی که در کارش کنند یوسف بیطالع ما گرگ باراندیده است در دل ما آرزوی دولت بیدار نیست چشم ما بسیار ازین خواب پریشان دیده است لینک به دیدگاه
M4jid 1507 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ تو به هر جا که فرود آمدی و خیمه زدی/// کس دیگر نتواند که بگیرد جایت لینک به دیدگاه
boyeee barann 995 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ تا یقین گردد مرا ایقان تو واعتقاد خوب با برهان تو.. پس امیرش گفت خامش کن برو تا نگرددجانت زین جرات گرو لینک به دیدگاه
M4jid 1507 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ وه که گر من باز بینم روی یار خویش را //// تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۲ وه که گر من باز بینم روی یار خویش را //// تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را از آسمــــــــــان تا زمیـــن از عمــق سکــوت تا اوج فــریاد... با نــور فانوس خاطراتمـــــان... روی همان نیمکــت دیدار می نشـــینم... باران می بــارد بوی رز قرمزی که روی نیمـــــــــکت چوبـــــــــــی نهاده ای مشامــم را پــر از تــو می کند... لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۲ در دلم باران ميبارد زمينش يخ زده است تنم در تابوت سرد بيابان به انزوا رفته است لینک به دیدگاه
M4jid 1507 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۹۲ تویی آن شکرین لب یاسمین بر منم آن آتشین دل دیدگان تر از آن ترسم که در آغوشم آیی گدازد آتشت بر آب شکر لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۹۲ روز شد و چادر شب می درد در پی آن عیش و تماشا دلم ... لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۲ مرد باید که جگر سوخته چندان بودا نه همانا که چنین مرد فراوان بودا لینک به دیدگاه
food111 785 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۲ ای فلک بر من عجب نقش غریبی ساختیدر مراد خویش بودم , نا مرادم سا ختی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده