رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

باز آید و برهاندم از بند ملامت

خاک ره آن یار سفر کرده بیارید

تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

  • Like 1
لینک به دیدگاه

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم

گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم

تو از آن دگری رو که مرا یاد توبس

خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مدامم مست می دارد نسیم جعد گیسویت

خرابم می کند هر دم،فریب چشم جادویت

پس از چندین شکیبایی،شبی یا رب توان دید

که شمع دیده افروزیم،در محراب ابرویت

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تو كيستي كه من اينگونه بي تو بيتابم

شب از هجوم خيالت نمي برد خوابم

تو كيستي كه با هر تبسم تو

مثال قايق شكسته روي گردابم

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من اندر خود نمی یابم که روی از دوست برتابم

بدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابم

 

تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی

وگر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تا كي به تمناي وصال تو يگانه

اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

خواهد به سر آيد غم هجران تويانه

اي تير غمت را دل عشاق نشانه

جمعي به تو مشغول و تو غايب ز ميانه

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دل سپردن از براي زندگي كردن چه زيباست

گاه تلخ و گاه شيرين ، گاه چشم انداز روياست

دل سپردن ها چه آسان ، دل بريدن ها چه سخت است

عاشقي و بي قراري ، دل بريدن ها چه سخت است

نازنينم در پناهت ، در وجود پر زآهت

در ميان دست گرمت ، پاكي قلب چو ماهت

برگ ريزان خزانم را به فراموشي سپردم

فصل سرد غصه هايم به فراموشي سپردم

پس چه شد آن مهرباني ، آن بهار زندگاني

آن همه مهر و محبت ، آن بهار جاوداني

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...