رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دست حق از پرده گردید آشکارا *** تا علی دستش برون از آستین شد

تا عجایبها کند ظاهر ز باطن *** در نظر گاهی چنان گاهی چنین شد

لینک به دیدگاه
ادل کاسا وناولها

که عشق آسان نموداول ولی افتادمشکلها...

چرا نصف شعر رو فاکتور گرفتی

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها,

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

 

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری

بر حذر باش که سر میشکند دیوارش

لینک به دیدگاه

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

 

حالیا خانه برانداز دل و دین من است

تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست....

لینک به دیدگاه

تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است

طالع مگو که چشمه خورشید خاورست

 

کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است

آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است

 

بر سردر عمارت مشروطه یادگار

نقش به خون نشسته عدل مظفر است

 

ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم

ما را سریر دولت باقی مسخر است...

لینک به دیدگاه

دل اگر توشه و توانی داشت

در ره عقل کاروانی داشت

 

دیده گر دفتر قضا میخواند

ز سیه کاریش امانی داشت

 

رهزن نفس را شناخته بود

گنجهایش نگاهبانی داشت

 

کشت و زرعی به ملک جان میکرد

بی نیاز از جهان، جهانی داشت

 

گوش ما موعظت نیوش نبود

ورنه هر ذره‌ای دهانی داشت..

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...