رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دلا یاران سه قسمند ار بدانی

زبانی اند و نانی اند و جانی

به نانی نان بده از در برانش

نوازش کن به یاران زبانی

ولیکن یار جانی را نگه دار

به جانش جان بده ار میتوانی

لینک به دیدگاه

باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد

آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد

گویی که آسمان سر نطقی فصیح داشت

با رعد سرفه های گران سینه صاف کرد

تا راز عشق ما به تمامی بیان شود

با آب دیده آتش دل ائتلاف کرد

جایی دگر برای عبادت نیافت عشق

آمد به گرد طایفه ی ما طواف کرد

اشراق هر چه گشت ضریحی دگر نیافت

در گوشه ای ز مسجد دل اعتکاف کرد

تقصیر عشق بود که خون کرد بی شمار

باید به بی گناهی دل اعتراف کرد

لینک به دیدگاه

ای بابا اینجا یکم ترش آش شد.:ws52:

من و علی با هم کله به کله خوردم هر دو ش اومدیم.:icon_redface:

عیب نداره خودم د میام. :ws3:

*****************************

دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم

که بی عیش تو میسر نمی شود ما را

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...