رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت

دستم نمیرسد که بگیرم عنان دوست:icon_gol:

  • Like 1
ارسال شده در

تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت

چه حاجت است که مشاطه‌ات بیاراید

  • Like 2
ارسال شده در

در دیده ی من اندرا،وز چشم من بنگر مرا

زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام:icon_gol:

  • Like 2
ارسال شده در

میرود آب رخ از بادهٔ گلرنگ مرا

میزند راه خرد زمزمهٔ چنگ مرا

  • Like 3
ارسال شده در

ان سفر كرده كه صدقافله دل همره اوست

هر كجا هست خدايا به سلامت دارش

  • Like 4
ارسال شده در

شکنج زلف پریشان بدست باد مده

مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش

  • Like 3
ارسال شده در

شب و روز مونس من غم آن نگار بادا

 

سر من بر آستان سر کوی یار بادا

  • Like 3
ارسال شده در

آنكس است اهل بشارت كه اشارت داند

نكته ها هست بسي ،محرم اسرار كجاست ؟!

  • Like 3
ارسال شده در

تن زجان و جان زتن مستور نیست

لیک کس را دید جان دستور نیست

  • Like 3
ارسال شده در

تو اگر در طپش باغ خدا را دیدی....

همتی کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است.........

  • Like 2
ارسال شده در

تو که نیستی غم غربت با منه

همیشه یه دنیا حسرت با منه

  • Like 2
ارسال شده در

هم ز وصف لبت زبان خجلست

 

هم ز زلف تو مشک و بان خجلست

  • Like 2
ارسال شده در

تا درد رسید چشم خونخوار ترا

خواهم که کشد جان من آزار ترا

یا رب که ز چشم زخم دوران هرگز

دردی نرسد نرگس بیمار ترا

  • Like 1
ارسال شده در

ای که عمرت به هفتاد رفت.

مگر خفته بودی که بر باد رفت.:w00:

  • Like 6
ارسال شده در

تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق

هر دم آيد غمی از نو به مبارک بادم :w74:

  • Like 5
ارسال شده در

مهرورزان زمان های کهن

هرگز از خويش نگفتند سخن

که در آنجا که" تو" يی

بر نيايد دگر آواز از "من"!

ما هم اين رسم کهن را بسپاريم به ياد

هر چه ميل دل دوست

بپذيريم به جان

هر چه جز ميل دل او

بسپاريم به باد!

  • Like 5
ارسال شده در

دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش

بیچاره ندانست که یارش سفری بود...

  • Like 5
ارسال شده در

دردهای آشنا

دردهای بومی غریب

دردهای خانگی

دردهای کهنهء لجوج

 

اولین قلم

حرف حرف درد را

در دلم نوشته است

دست سرنوشت

خون درد را

با گلم سرشته است

پس چگونه سرنوشت ِ ناگزیر خویش را رها کنم؟:ws44:

  • Like 3
ارسال شده در

در این سار بی کسی کسی به در نمی زند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند:icon_redface:

  • Like 4
ارسال شده در

در دادگاه عشقش ، محكوم حكم مرگم

 

شايد كه بي گناهي ، تنها گناه من بود

  • Like 3
×
×
  • اضافه کردن...