رفتن به مطلب

وصف حالتان با زبان شعر


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

باز هم در وصف گل وا مانده ام

بي تو اي آئينه تنها مانده ام

باز هم نيلوفر و يك آفتاب

باز هم يك جرعه از درياي ناب

واژه مي خواهم تو را معنا كنم

تا غمي ناگفته را افشا كنم

شرح تو يك قصه ي بي انتهاست

صحبت شيدايي پروانه هاست

بي تو من خورشيد را گم مي كنم

با سياهي ها تكلم مي كنم

تو نويد روزهاي روشني

غنچه اي بشكفته در قلب مني

با تو شور عشق را از بر شدم

محو خوبي هاي اين دفتر شدم

با قدم هاي تو عاشق مي شدم

راهي كوي شقايق مي شدم

اي نگاهت گرم، همچون آفتاب

دختر خورشيد اي بانوي آب

آمدم تا با تو بينم هر چه هست

اشك شوقت ديدگانم را ببست

  • Like 4
لینک به دیدگاه

گاهی زندگــی آنقـــدر شلــوغ می شود که خودتـــــ را گــــــم می کنی

.. و گاهـــی

آنقدر خلــوتـــــ می شود که حتـــی خودتـــــــ را هــم پیدا نمی کنی ..

  • Like 3
لینک به دیدگاه

تو دنیا را برای بودنتــــــ مغرور کردی

تنم را از نوازشهای دنیـــا دور کردی

نگه کردی به چشم من ، به یکباره دلم را

میان مرز عشق و عاشقی محصور کردی

به خوبي ، آنقدر خوبيـــــــ که از خوبي بسیار

برای عاشقت بودن مرا مجبور کردی

سرای ظلمتی بود خانه ی قلبمـــــ اما تو

درخشیدی دلـــــــم را خانه ای از نور کردی

.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

مرا تكرار كن بر لب , نباشي فارغ از يادم

كه در زندان چشمانت ، اسيرم ليكن آزادم

 

 

مشو با غصه ها دمساز, كه در طوفان اشك تو

مثال بيد مجنونم ، به دست وحشي بادم

 

 

تو ليلي بودي اما من, كه مجنون تر ز ديروزم

تو شيرين تر ز ديروزت, و من فرداي فرهادم

 

 

مزن بر ريشه ي عشقم ، به خواب تو گرفتارم

مرو از خواب من امشب ، مكن با اشك بنيادم

 

 

 

شبم را رنگ دريا كن, تو اي آرامش جانم

كه بي تو از جهان بيزار و از خود نيز ناشادم

 

 

مرا در خويش پيدا كن ، به دست ياد ها مسپار

كه در بند نگاه تو ، به تير عشق افتادم

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من هیزم آماده ام امشب بسوزان پیکرم

تا شاید این بی حاصلی بیرون رود از این سرم

 

از جنس کوه آهنم محصور در جسم و تنم

از خویش در حال فرار در فکر روز دیگرم

 

من عبد باران میشوم وقتی که نم نم میچکد

فردا اگر باران نزد بر باد ده خاکسترم

 

جایی که من پر میزنم احساس معنی میشود

از این همه شعر و غزل من درد ها را می برم

 

هر بیت پایان میرسد اما تو بیت اولی

من در کتاب مثنوی تکرار بیت آخرم

 

من هیزم آماده ام از جنس سخت و خشک بید

جز این نمانده چاره ای آتش ببارد بر سرم

  • Like 2
لینک به دیدگاه

نيست رنگي كه بگويد با من

اندكي صبر ، سحر نزديك است:

هردم اين بانگ برآرم از دل :

واي ، اين شب چقدر تاريك است!:w821:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...