mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ کــاش ! تــوی ایــن جــاده , یه تابلــو نصــب میکــردن , واســه دلخــوشــیم…!! “” تــــــــو “” دو کیــــلومــــتر ...................! 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ اول دریا آرام بود و شب ها راه نمی رفت، تا تو هوای شهر به سرت زد. حالا هزار سال است دریا گیج، هی می رود هی بر می گردد! الیاس علوی 7 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ چـــقـــدر زيــبــايــي . . . وقــتــي در خ و ا ب مــيــبــيــنــمــت . . . بــدون حــضــور او . . . 6 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۱ در کدام قانون من محکوم به تنهایی هستم تو محکوم به نبودن و هر دو مجرم بالفطره؟! دادگاه ها، حرف ما را نمی فهمند قانونِ تنهایی اساسی تر از این حرف هاست! شهناز اسحاقی 7 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۱ می دانی که می دانم این روزها طیفِ زندگی ام سپید شده از وجودِ سپیدش... البته او در طیف خاکستری به سوی سیاه در حال رفتن است.. کاش میون بر بزند در اولین تقاطع... 6 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۱ چقدر می ترسم وقتی که باز می گردم خبری بد را با خود داشته باشی چقدر می ترسم وقتی در آغوشت می گيرم بوی غريبی با خود داشته باشی چقدر می ترسم وقتی که باز می گردم دستور زبان چشمانت را با هجايی ديگر بخوانم چقدر می ترسم نياز و گرمی دستانت مانند وقتی که تو را ترک کردم نباشد و بيش از هر چيز همه کسم، همراهم، چقدر می ترسم، وقتی که بر می گردم، تو خود باشی و من ديگری 8 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۱ سَرِ شوخی دارد با ما این روزگار... در روز سپید..زندگیِ خاکستری را چنان سیاه می کند.... که از بودن به نیودن راضی می شوی... 6 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۱ زانوهایم را که بغل کنم ساعت ها بیایند و بروند،از هم بازشان نکنم قضیه جدی است ! مثل ِ باز نشدن چرخ های هواپیما زیتا ملکی 7 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۱ شعری زیبا از لانگ فلو: هان ! در این جهان هراس به دل راه مده بزودی خواهی دریافت ، چه بزرگ مرتبه است ،رنج کشیدن و قویدل بودن چون مادر مشتاقی که در انتهای روز، دست کودک خود را میگیرد و او را به بستر می برد و کودک ،نیمی به رضا و نیمی به نا خشنودی به همراه او می رود و باز یچه های شکسته خود را بر زمین به جای می نهد در حالی که از میان در گشوده هنوز بر آن ها چشم دوخته نه یکسره مطمئن و نه یکسره آسوده خاطر از گفته مادر که به او وعده بازیچه های دیگر می دهد که هر چند ممکن است با شکوهتر باشند اما شاید او را خوشتر نیایند بدینگونه است رفتار طبیعت با ما بازیچه های ما را یک یک از ما می رباید و دست ما را می گیرد و با چنان نرمی ما را به آرامگاه خود می برد که بدشواری می توان دانست که مایل به رفتن هستیم یا نه زیرا چنان خواب آلوده ایم که نمی فهمیم که ناشناخته ها از شناخته ها تا چه پایه برترند 4 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۲ بعـב تـو یـہ صداے مزاحمـے هیـچ وقـت ولـمـ نڪـرב ... یه صداے مبهمـے کـہ هـر בم تـو گوشمـ مـے گفـت :بـآختـے בخـتـر ! 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۲ دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه ی فردا را داشته باشم. 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۲ دوست داشتن یعنی اینکه با تموم وجودت قبولش کنی.... دوست داشتن یعنی اینکه امید داشته باشی که یه روزی بهش میرسی .. حتی اگه اون روز توی قصه ها و افسانه ها باشه.... دوست داشتن یعنی اون لحظه هایی که روبه روش نشستی و داری نگاش می کنی و یواشکی اشک میریزی تا اون متوجه نشه ولی می بینی اون اصلا حواسش بهت نیست و داره کار خودش رو می کنه ... دوست داشتن یعنی اینکه هر لحظه از خدا بخوای اونو بهت بده.... دوست داشتن یعنی وقتی اونو میبینی دست و پات سست بشه وقلبت تند تند بزنه نتونی بگی سلام .... دوست داشتن یعنی جلوت با یه پسر (دختر)دیگه بگه وبخنده وتو فقط نگاش کنی و....... 4 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۲ کمر بسته ام به خودکشی بیخیـــال هم نمی شوم هم دست اند با من این سیگارهای تلخ و این لحظه های تنهایی و این خاطرات تلخ...! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۲ شکسته شیشه ی قلبم ، کجایی مرحم دردم ، تو را در غربت عشقم غریبانه صدا کردم ، صدا کردم تو را هستی شنیدی و گذر کردی ، مرا آواره و تنها گدای در به در کردی . . . دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد ، دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق می کند ، دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد ، دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند ، دلم برای کسی تنگ است ، دلم برای تو تنگ است . . . شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ، دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ، به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد ، تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد ، او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد . 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۲ چه سنگین گذشت عصر بارانی ام گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود تا حرفهایم در بستری از بغض بخوابند باران که می بارد : یکی باید باشد که به تو زنگ بزند و بگوید چترت را برده ای ؟ یکی که نگرانت باشد حتی نگران اینکه زیر باران به این لطیفی خیس شوی … یکی باید باشد که دست بکشد توی سرت و آب ها را کنار بزند … اما چند وقتیست که باران دارد می بارد و کسی به من نگفته چترت را برده ای ؟ و کسی نبوده که دست بکشد توی موهایم … اصلا همه ی اینها بهانه ایست که وقتی باران می بارد یکبار دیگر یاد تو بیفتم … 3 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۲ چند وقتیست هر چه می گردم هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ... نگاهم اما ... گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد و من همیشه به دنبال کسی می گردم که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید ... 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 فروردین، ۱۳۹۲ این دَرد نآک نیست که مــَرگ را بخواهــــی دَرد این است که تَــنهــآ به خاطره اطرافیانَت زِنــده بآشی ..! __________________ 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 فروردین، ۱۳۹۲ سرگیجه دارم مثل کابوس زمین خوردن روزی هزاران بار مردن! واقعا مردن!! 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 فروردین، ۱۳۹۲ هِی میگویَد سـُکـوت عَلامَتِ رِضاست ! کَسی نیست بِگویَد لَعنَتی، بـُغـض که گُفتَنی نیست... 2 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 فروردین، ۱۳۹۲ از تو عبور میکنم فقط نگاه میکنی من اشتباه میکنم تو هم گناه میکنی ازم عبور میکنی ببین سقوط میکنم به من نگاه کن بزن فقط "سکوت "میکنم... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده