شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۱ کاش دهخدا می دانست دلتنگی … اشک …. فاصله …. بی وفایی…. تعریفش فقط دو حرف است “تـــو” 4 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۱ خــوب ِ مــن ، همین جا درون شعرهایم بمان تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛ من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم 6 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۱ ای همزاد ٬ای همراه ای هم سرنوشت ٬ هردومان حیران بازیهای دورانهای زشت ٬ شعرهایم رانوشتی ؟ دست خوش اشک هایم را کجا خواهی نوشت....؟ 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۱ آرام ، آرام گام بردار و در میان سکوت هایم قدم بزن می خواهم ، مست صدای آمدنت شوم بیا ... 5 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۱ شکایت و گله ای نیست اما چرا تقدیر را این گونه رقم زده ای خداوندا چه کسی جواب این همه سوالهای مرا خواهد داد خداوندا قسمت و حکمتت چرا اینگونه است سکوت می کنم تا جوابی رسد 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۱ سکوت همیشه از روی رضایت نیست. گاهی نشانه اعتراض است! گاهی مودبانه خفه شدن است! گاهی فداکاری و از خودگذشتگی است! و گاهی ازروی بی تفاوتی است و چقدرآزاردهنده است این آخری 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۱ مـی نویسـم ؛ تــا مردم از این سکوت مرگبارم شـک نکننــد ، که شایـــد مرده بـاشم ... !!! 5 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۱ [h=3]خیلی وقت است فراموش کرده ام … کدامیک را سخت تر می کشم … ؟ رنــــج ! انتظار ! یا نفس را …[/h] 6 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد، ۱۳۹۱ حالا که تا اينجا آمدم، حالا که چيزي تا رسيدن به تو نمونده خدا تازه يادش افتاده که ما قسمت هم.....نيستيم.!!! 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۱ کاش می شد گاهی، به زبان سکوت با هم صحبت کرد. دستور زبان سکوت را کاش همه می دانستند. آن وقت چقدر سکوت هر شخص معنا داشت. آنوقت چقدر سکوت می شد داشت در یک چشم. چقدر دلتنگی می شد کاشت در یک نگاه. 3 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۱ تـــو ، رو برمیگردانی .. بیچـــاره من ! زیـــر و رو میشوم !! 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۱ نفس تنگی هم بد دردی ست .... ثانیه ها نمی گذارند نفس بکشم .... 7 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۱ به یاد آرزوهایی که می میرند،سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد... 8 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۱ آدمی که بی صدا قهر میکند می خواهد که بماند که دوباره بخواهد که دوباره خواسته شود وگرنه رفتن را که بلد است... 11 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۱ بهترین دست همیشه برنده نیست ... در بازی عشق آس هایتان را همان اول بازی نکنید، کمی که بگذرد کس دیگری با یک ورق دو لوی حکم بر این رابطه پادشاهی میکند..... 7 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۳۹۱ من سکوتت را آن گاه که چون زندگان خیره به سقف اتاق کنارم خوابیده بودی می شنیدم اما تو صدای نفسهایم را چون مردگان نمی شنیدی من میان زندگی و مرگ مردد بودم و تو با خیال راحت مرده بودی 7 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مرداد، ۱۳۹۱ بهار شده اما... ته دل من هنوز زمستان است....! 6 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مرداد، ۱۳۹۱ مــــرا از بـنــد آویــــزان کـنـیــد ! ســــر و تـــه ....! شــایـد فـکــــرش از ســرم بـیـفـتـــد ... !!! 7 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۱ رهـایی آرزوی مـــن است رهــا شــدن از سکــوتی کـــه هــرگز آن را بــه مرز فریـــاد نـــرســانده ام معنــای فریــاد را نمیــدانم بی علت نیست کــه در ایــن سکوت جــا مـــانده ام... 6 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۱ شب آهنگ من در تنهایی خلاصه شدم ام زمزمه کردن نام توست حسرت کال به دست آوردنت بالاتر از هر سکوتی گوش احساسم را کر میکند تو هم امتحان کن .. جوابی خواهی گرفت .. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده