Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ خیلی وقته خندم ، به چشمام نمیرسه . خواهش میکنم مزاحم نشین ( پشه ها ) میخوام بخوابم! خییلی خوبه که میشه خوابید ... 10 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ من نمی دونم چرا بعضیا اصرار دارن بگن حالت خوب نیست و میزون نیستی و به شدت باهاشون درد دل کنی.... ببین، اگه باهات سنگین و یه کلمه ای می حرفم بدون اشکال از خودت و اخلاقته :icon_razz: 10 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ دچار بی حســـــــــــــــــــــــــــــی شدم انگار... نمی دونم از عوارض چیه!...تنهایی...غریبگی...یا شایدم خوشی زده زیر دلم!!! همه ی حس ها رو با هم دارمــــــــــ و هیچ حسی هم ندارم... دلم می خواد هیچ کسی یادم نباشه!وقتی می بینم هنوز یادم می افتن ، انگار تعادل بی حسیم به هم می ریزه! 12 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ دلم میخواد بنویسم اما قلمم عاجزه از نوشتن 5 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ اينكه زود قضاوت كنمو اصلا دوست ندارم!ولي... حس خوبي ندارم...:sorry: خوشبختانه هنوز هيچ فكري نكردم! 6 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ یه وقتایی هست... که اصلا انتظارشو نداری... خیلی یه دفعه ای...یهویی... مورد هجوم شهاب های پرنور خوشی قرار میگیری... و دلت میخواد وسعت دستات اندازه تموم کهکشانا بود... اون موقع هست که از این هجوم ناگهانی میتونی آرامش بگیری . 6 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ وقتي آدم تو يه لحظه هم شاده هم غمگين!بايد چيكار كنه؟! من هم از شادي به اوج رسيدم...هم از غصه در حال خفه شدنم! 7 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ ینی عــــــــــــــــــاشقِ سوپرایز کردنم و بیشتر از همه سوپرایز شدنممممممممممممممممممممممممممممممممممممم 11 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ [h=3]همه چیز داشت خوب پیش می رفت تا اینکه...بزرگ شدیم!!!!![/h] 12 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ ممنون ممنون دوستای گلم..... ممنون از لطف بی حد دلاتون الان آرومم خیلی آروم .... امیدوارم خدا آرامش ومهمون دلای تک تک بچه های نواندیش خوب و دوست داشتنی بکنه 9 لینک به دیدگاه
MechJJ 11368 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ جونــم،چه برنجی شده. بعد از تلاش های متمادی بالاخره نه شفته شد،نه خشک شد،نه نمکش کم و زیاده نه روغنش 13 لینک به دیدگاه
ya~ya 820 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ بعضیها خیلی خیلی حقیر و ناچیزن:84eb3ampc0vsywihe0i.از دیدن هر روزتون متنفرم :w74:از اینکه در کمال حماقت فکر میکنید از پشت صحنتون خبر ندارم متنفرم:scared9:.از نقش بازی کردنتون بیزارم. از جلو چشمام خفه شین. 12 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ قرار بود امشب پسرش به دنیا بیاد هفته ی پیش همین وقتا خانومش بد حال شد و بردنش بیمارستان سالم به دنیا اومد ... نگران بودن ازدواج فامیلی کار دستشون بده سالم که دید پسرش و داشت دیوونه میشد .. تک تک لباساشو دراورد بمون نشون داد ... میگفت همشون مارک داره واسه بچم کم نذاشتم .. لباس علی اصغرشم حاضر بود ... شوخی میکرد .. بچه هیئتی بود .. هیچوخ تو نخ مارک و کلاس نبود ..! بغض کرد گفت اسمش علی ِ .. علی ها همشون مظلومن .. علی یه هفته زودتر اومد که معنی بابا رو بفهمه .. که باباش بعد 9 ماه ندیده ترکش نکنه دیروز صبح ساعت 11 فوت شد .. هنوز 7 روزگی بچشو ندیده بود .. امروز اولین روز جمعه ای بود که قرار بود سه تایی زندگی کنن ..! میگفت دیگه شدم بابا سعید ... سعید خالی نه ! مامانش سر خاک میگفت .. علی داریم بابا رو خاک میکنیم ... بیا قول بدیم به هم که قوی باشیم ... ! دارم میپکم .. خدایا چه مرگته ... چی کار داری میکنی با آدما ؟ حالا میفهمم دلیل این همه دلشوره و نگرانی رو .. میدونستم یه چیزی تو راهه .. ولی نمیدونستم سعید... ستارخان امروز سیاه بود .. کل تهران سیاه بود ... بهشت زهرا سیاه بود .. کالبد شکافی زجر بود .. ولی تو قسم میخورم که دیدم حتی تو قبرم هم میخندیدی ... لب و دندونات مث همیشه طرح کمرنگ یه نیم لبخند داشت ... پاشو سعید .. من به علی چی بگم ... ما به خانومت چی بگیم ... پاشو من طاقت اینو ندارم ... دارم میپکم سعید .. پاشو 19 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ اااااا دیگه حالمو گرفت این ویندوز مجازی بد مصب خیلی کنده تنظیماتشو دستکاری کردم که سالید ورک تو ایکس مجازی راحتر آنالیزارو واسم انجام بده بدتر شد سون هنگ کرد 12 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ برای دوست داشتن زمان زیادی لازمه اما یه اتفاق چند ثانیه ای کوچیک انگار همون آدمو از چشمت می ندازه . . . و اون وقت هر چی با دلت کلنجار بری که چت شده خودتم نمی فهمی چت شده !!! 12 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ نمی دونم چرا اینجوری شدیم ما ادمها الان همه قیمت همه چی رو می دونند ولی ارزش اون نه 11 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ سخته دل همه رو به دست اورد وقتی دلت شکسته باشه 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده