fakur1 10128 ارسال شده در 2 خرداد، 2016 اگه یه روزی رو شاهد باشم که انسان ایرانی دیگه اشتباهات خودشو توجیح نکنه ، اون روز از زندگی در کنار اینا احساس خوبی خواهم داشت. 5
Alireza Hashemi 33392 ارسال شده در 2 خرداد، 2016 فراموشی سخت است انتظار هم سخت است اما از همه سخت تر این است که ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی. امضاء:آتروس 8
hakan_68 2446 ارسال شده در 2 خرداد، 2016 گاهی اوقات قرار است که در پیله درد نم نمک "شاپرک" خوشگل و زیبا بشوی.. گاهی انگار ضروریست بگندی در خود تا مبدل به "شرابی " خوش و گیرا بشوی... گاهی از حمله یک گربه، قفس می شکند تا تو پرواز کنی، راهی صحرا بشوی... گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست باعث مرگ گل سزخ مبادا بشوی... گاهی از چاه قرارست به زندان بروی اخر قصه هم آغوش زلیخا بشوی.... "فروغ فرخزاد" 4
javadpanahi 412 ارسال شده در 2 خرداد، 2016 جهان که فاصله ای نیست !تا ماه پیاده میروم اگر آنجا خانه ات باشد … 2
helma.b 3345 ارسال شده در 3 خرداد، 2016 چرا همیشه دوتا اتفاق خوب که کلی انتظارش رو کشیدی هم زمان باهم اتفاق میافته ..... خوب انتخاب سخت میشه.... 6
javadpanahi 412 ارسال شده در 3 خرداد، 2016 [h=1]زور دارد به خدا !!![/h]در نبودنت با یک مشت خاطره دمخور شوی که برای از تو ننوشتن حق السکوت گرفته باشند ... 7
javadpanahi 412 ارسال شده در 4 خرداد، 2016 دلم گرفته همچون سرباز مرزبان که در هنگام غروب خاطراتش را با عشقش به یاد میاره 5
Lean 56968 ارسال شده در 4 خرداد، 2016 عکس خاتمی و موسوی رو با طناب دار بهش نشون میدم هرهر میخنده برمیگردم بهش میگم میدونی اینا کین که میخندی؟ میگه اره فک کنم خاتمی باشه و موسوی چه جالب درس کردن!!! میخوام از عصبانیت منفجر شم ، میگم تو میدونی اینا کین و جلو من هرهر میخندی؟ میگه نمیدونم خب چی فکر میکردم و چی شد فکر نمیکنم هیچ شکنجه ای برای من بالاتر از این باشه که سرنوشتم به یک بیسواد گره خورده 6
hakan_68 2446 ارسال شده در 4 خرداد، 2016 اصلا فکرشم نمی کردم که کنکور اینقدر راحت باشه کلا 7 8 ماهه همه چی خیلی خوبه حس می کنم یه جای کار میلنگه:5c6ipag2mnshmsf5ju3:whistle: یاد چند جمله افتادم که خیلی قبلتر ها باید بهش عمل می کردم و کل کارو میسپردم به خدا چقدر اشتباه می کردم که فکر می کردم دیگه روشنی تو زندگی نیست فقط همین که من میخوام باید باشه! گاهی فراموش کن کجایی.. به کجا رسیدی.. و به کجا نرسیدی..... گاهی فقط زندیگی کن! یاد قول های که به خودت دادی نباش تو تلاشتو کردی نشد! یه وقتایی جواب خودتو نده! هرچی پرسید: چرا اینجای زندیگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما نشد یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارن از طلوع خورشید از صدای آواز قمری ها از باد از باران.... و هم چنین به این یه تیکه شعر اعتقاد پیدا کردم: گاهی گمان نمی کنی که می شود، می شود گاهی نمی شود که نمی شود گاهی هزار بار دعا بی اجابت است گاهی طلب نکرده قرعه به نام تو می شود خدا کنه شعر و درست نوشته باشم!!! ایشالله زندگی همه دوستان به شادی هاکان 94/12/14 9
fakur1 10128 ارسال شده در 5 خرداد، 2016 کلا اونایی که دنبال کمیت هستند،بازنده های اصلی اند. دنیا مال همه است ، نباشه هم طوری نمیشه،بالاخره تا ابد که اینجا نیستیم.کیفیت رو بچسبی ، نهایت لذت رو از بودن بدست میاری.از من گفتن بود ، میخوای گوش نده بعد هی برو دنبال کمیت ، آخرشم که به هیچی رسیدی ، به حرف منم میرسی.ولی بدجوری دیرت میشه.:vahidrk: 6
Lean 56968 ارسال شده در 5 خرداد، 2016 چقدر بده ادم فقط درد و غصه هاشو با دوستانش شریک بشه و بعد دوستانشو فراموش کنه تا درد و غصه های بعدی 7
aseman70 790 ارسال شده در 6 خرداد، 2016 چه فرقی دارد چه کسی باشد.. حلا به اینجای قصه رسیدم ... گاهی یادت... بیخودی..باتمام بی حسی در درونم میدود... این حرف ها برای کیست؟ کجاست خواننده نوشته هایی که با دغدغه ی تو نوشته شد؟... 8
javadpanahi 412 ارسال شده در 7 خرداد، 2016 این روزها انسان؛ قیمت هر چیز را می داند؛ ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند ... 6
javadpanahi 412 ارسال شده در 7 خرداد، 2016 پیرزن طلاهایش را برای کمک به جبهه داد و از اتاق خارج شد؛ جوانی صدا زد : حاج خانم؛ رسیدِ طلاهاتون ...! پیرزن گفت : من برای دو پسر شهیدم هم رسید نگرفتم … 6
Lean 56968 ارسال شده در 7 خرداد، 2016 هه ، کسی که اول انقلاب اسحله به کمر میبست و رو پیشونی دخترای مانتویی پونز می چسبوند با دختراش و دوس پسرای دختراش اونم با لباس دو تیکه عکس میگیره میذاره تو fb 6
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 8 خرداد، 2016 یه وقتایی تو زندگی یه اتفاقایی برایت میفته که...نه می دونی چه طور بگی ...نه می دونی به کی بگی... نه می دونی چیکار کنی... انوقت که فقط نگاه می کنی... ولی بعضی وقتا نگاه هم نمی شه کرد... فقط باید چشمات رو ببندی تا زمان بگذره...مثل اللن که دارم از سر درد هلاک میشم و میذونم هیچ قرصی اثر نداره. پ.ن: الف جان... ده روز دیگه می بینمت اما خیلیییییییییی سخنه...خیلی دیره... خدا کنه این ده روز زودتر بگذره. دارم خفه میشم از دوری..... 6
ارسال های توصیه شده