fakur1 10,129 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۴ اگه یه روزی رو شاهد باشم که انسان ایرانی دیگه اشتباهات خودشو توجیح نکنه ، اون روز از زندگی در کنار اینا احساس خوبی خواهم داشت. 5 نقل قول لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33,392 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۴ فراموشی سخت است انتظار هم سخت است اما از همه سخت تر این است که ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی. امضاء:آتروس 8 نقل قول لینک به دیدگاه
hakan_68 2,446 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۴ گاهی اوقات قرار است که در پیله درد نم نمک "شاپرک" خوشگل و زیبا بشوی.. گاهی انگار ضروریست بگندی در خود تا مبدل به "شرابی " خوش و گیرا بشوی... گاهی از حمله یک گربه، قفس می شکند تا تو پرواز کنی، راهی صحرا بشوی... گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست باعث مرگ گل سزخ مبادا بشوی... گاهی از چاه قرارست به زندان بروی اخر قصه هم آغوش زلیخا بشوی.... "فروغ فرخزاد" 4 نقل قول لینک به دیدگاه
javadpanahi 412 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۴ جهان که فاصله ای نیست !تا ماه پیاده میروم اگر آنجا خانه ات باشد … 2 نقل قول لینک به دیدگاه
آریودخت 43,941 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۴ با شروع زندگی جدید همه چی جدید شرو میشه توکل به خدا ... 4 نقل قول لینک به دیدگاه
helma.b 3,345 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۴ چرا همیشه دوتا اتفاق خوب که کلی انتظارش رو کشیدی هم زمان باهم اتفاق میافته ..... خوب انتخاب سخت میشه.... 6 نقل قول لینک به دیدگاه
fakur1 10,129 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۴ میگم چطوره سیر تا پیاز زندگی مونو همینجا اکران کنیم!!!!! 6 نقل قول لینک به دیدگاه
javadpanahi 412 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۴ [h=1]زور دارد به خدا !!![/h]در نبودنت با یک مشت خاطره دمخور شوی که برای از تو ننوشتن حق السکوت گرفته باشند ... 7 نقل قول لینک به دیدگاه
javadpanahi 412 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۴ دلم گرفته همچون سرباز مرزبان که در هنگام غروب خاطراتش را با عشقش به یاد میاره 5 نقل قول لینک به دیدگاه
Tamana73 28,812 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۴ من از جمعه ها متنفرم.... همین. 94/12/14 13:13 5 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۴ عکس خاتمی و موسوی رو با طناب دار بهش نشون میدم هرهر میخنده برمیگردم بهش میگم میدونی اینا کین که میخندی؟ میگه اره فک کنم خاتمی باشه و موسوی چه جالب درس کردن!!! میخوام از عصبانیت منفجر شم ، میگم تو میدونی اینا کین و جلو من هرهر میخندی؟ میگه نمیدونم خب چی فکر میکردم و چی شد فکر نمیکنم هیچ شکنجه ای برای من بالاتر از این باشه که سرنوشتم به یک بیسواد گره خورده 6 نقل قول لینک به دیدگاه
hakan_68 2,446 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۴ اصلا فکرشم نمی کردم که کنکور اینقدر راحت باشه کلا 7 8 ماهه همه چی خیلی خوبه حس می کنم یه جای کار میلنگه:5c6ipag2mnshmsf5ju3:whistle: یاد چند جمله افتادم که خیلی قبلتر ها باید بهش عمل می کردم و کل کارو میسپردم به خدا چقدر اشتباه می کردم که فکر می کردم دیگه روشنی تو زندگی نیست فقط همین که من میخوام باید باشه! گاهی فراموش کن کجایی.. به کجا رسیدی.. و به کجا نرسیدی..... گاهی فقط زندیگی کن! یاد قول های که به خودت دادی نباش تو تلاشتو کردی نشد! یه وقتایی جواب خودتو نده! هرچی پرسید: چرا اینجای زندیگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما نشد یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارن از طلوع خورشید از صدای آواز قمری ها از باد از باران.... و هم چنین به این یه تیکه شعر اعتقاد پیدا کردم: گاهی گمان نمی کنی که می شود، می شود گاهی نمی شود که نمی شود گاهی هزار بار دعا بی اجابت است گاهی طلب نکرده قرعه به نام تو می شود خدا کنه شعر و درست نوشته باشم!!! ایشالله زندگی همه دوستان به شادی هاکان 94/12/14 9 نقل قول لینک به دیدگاه
fakur1 10,129 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۴ کلا اونایی که دنبال کمیت هستند،بازنده های اصلی اند. دنیا مال همه است ، نباشه هم طوری نمیشه،بالاخره تا ابد که اینجا نیستیم.کیفیت رو بچسبی ، نهایت لذت رو از بودن بدست میاری.از من گفتن بود ، میخوای گوش نده بعد هی برو دنبال کمیت ، آخرشم که به هیچی رسیدی ، به حرف منم میرسی.ولی بدجوری دیرت میشه.:vahidrk: 6 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۴ چقدر بده ادم فقط درد و غصه هاشو با دوستانش شریک بشه و بعد دوستانشو فراموش کنه تا درد و غصه های بعدی 7 نقل قول لینک به دیدگاه
aseman70 790 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۴ چه فرقی دارد چه کسی باشد.. حلا به اینجای قصه رسیدم ... گاهی یادت... بیخودی..باتمام بی حسی در درونم میدود... این حرف ها برای کیست؟ کجاست خواننده نوشته هایی که با دغدغه ی تو نوشته شد؟... 8 نقل قول لینک به دیدگاه
javadpanahi 412 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۴ این روزها انسان؛ قیمت هر چیز را می داند؛ ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند ... 6 نقل قول لینک به دیدگاه
javadpanahi 412 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۴ پیرزن طلاهایش را برای کمک به جبهه داد و از اتاق خارج شد؛ جوانی صدا زد : حاج خانم؛ رسیدِ طلاهاتون ...! پیرزن گفت : من برای دو پسر شهیدم هم رسید نگرفتم … 6 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۴ هه ، کسی که اول انقلاب اسحله به کمر میبست و رو پیشونی دخترای مانتویی پونز می چسبوند با دختراش و دوس پسرای دختراش اونم با لباس دو تیکه عکس میگیره میذاره تو fb 6 نقل قول لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61,915 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۴ یه وقتایی تو زندگی یه اتفاقایی برایت میفته که...نه می دونی چه طور بگی ...نه می دونی به کی بگی... نه می دونی چیکار کنی... انوقت که فقط نگاه می کنی... ولی بعضی وقتا نگاه هم نمی شه کرد... فقط باید چشمات رو ببندی تا زمان بگذره...مثل اللن که دارم از سر درد هلاک میشم و میذونم هیچ قرصی اثر نداره. پ.ن: الف جان... ده روز دیگه می بینمت اما خیلیییییییییی سخنه...خیلی دیره... خدا کنه این ده روز زودتر بگذره. دارم خفه میشم از دوری..... 6 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .