تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۴ نذار امشبم با یه بغض سر بشه بزن زیر گریه چشات تر بشه 11 لینک به دیدگاه
faaarnaz 5345 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۴ اومدم بگم دلم گرفته یادم افتاد از من شرایط بدتر خیلی زیاده امیدوارم خدا صبرمو زیاد کنه 11 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۴ سلومممممممممممممممممممم بر همگی چه خبرااااااااااااااااا؟؟؟؟ دماغتون چاقه اگه اره چرا از ایدان استفاده نمی کنین خخخخ میگم فاز غمو ول کنین بیان تو فاز شادی حیف نیست پانیه های(همون ثانیه ها ) ساعت رو ببینین دارن تند تند میچرخند داره از دست میره بیاید شادی رو همراهشون کنیم برا خودمون و دیگران ..... شادی پیشکش لحظه اتون و ثانیه هاتون دم همگی جیز(گرم) 14 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۴ چندین سال پیش یک دختری توی محلمون بخاطر نرسیدن به عشقش خودشو کشت.البته من اون زمان سنم خیلی کم بود و زیاد متوجه موضوع نبودم.بعدا پسره رو هم نشونم دادن که این بوده و امروز همون پسر اومده بود کلاس زبان دنبال دخترش...و من چقد دلم برای اون دختر سوخت...واقعا حیف از این همه احساس پاک دخترا که یه پسر خیلی راحت ازش میگذره... تو همین انجمن خیلی وقتا از نوشته های بچه ها میفهمم بخاطر از دست دادن عشقشون چقد غمگین هستن. کاش کاش و کاش میفهمیدیم عشق واقعی خداست و هیچ بنده ای ارزش این همه ناراحتی رو نداره. من خودم همه ی این روز ها رو پشت سر گذاشتم و بی دلیل حرف نمیزنم.همیشه هم اعتقادم بوده که عشق مسابقه نیست که برد و باخت داشته باشه.عشق نعمتیه برای رسیدن به خدا.. قدر خودتو بدون دوست خوبم.قدر قلب پاکت رو.اگه شکست بدون پیش خدا عزیز تری "خداوندا تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری شکسته قلب من ،جانا به عهد خود وفا کن" خدایا دوست دارم بیشتر از همیشهخدایا حال همه رو خوب کن... 19 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۴ عجب بار منفی داشت اینجا... . . . شعر وشعر و شعر... نمیدونستم اینقدرمیتونه ،لحظات آدم رو خوب کنه... ( : 13 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۴ خدایا بعضی ها رو از بچگی سخت امتحان میکنی... اصلا" انگار بعضی ها رو از بچگی بزرگ آفریدی ... 14 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۴ سلام دلم برای اینجا و دوستان نواندیشانی و خود اون زمان هایم تنگ شده بود... همین! 14 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۴ سال 85 حافظ شناس عزیزی بنام "استاد شعبانی" داشتیم که مرد خوبی بود ، از دانشگاه تهران به خاطر نقدهای تندش اخراج شده و به سمت دانشکده های فنی و مهندسی تبعید شد . تمامی کتاب های ادبیات عمومی آن سالها را پس زده و آن ها را مسخره می دانست ، برای منی که در قیل و قال دانشجویان مهندسی دانشکده هوش و حواسم همیشه پی ناودانی احساس سعدی و شعور شعر عطار میگشت کمی سخت بود تحمل این حقیقت تلخ که تنها سه واحد مهمان این مرد بزرگ باشم جزوه اش ، کپی گلچین شده ی آثار بزرگان ایران و جهان بود ، هرچیز که ممنوع بود میگفت ، برای دانشجویی که کله اش بوی قرمه سبزی می دهد آیا نعمتی ازین بالاتر هم هست؟ همیشه ساده پوش همیشه در حال مطالعه ، تن لاغر و ته لهجه ای گیلانی ، موهای ریخته ، در ایستگاه اتوبوس ، غروب ها می نشست ، سرد بود و منتظر اتوبوس های آکاردئونی میدان امام حسین (ع) می نشست. از این آدم های خاص در زندگی من زیاد امدند و رفتند و همیشه داغ این بر دل دارم که چرا همیشه آدمهای نچسب زندگی من برایم همیشگی میمانند و همیشه آنها را می بینم و تحمل میکنم ولی شعبانی ها . . . . آخرین بار دوستم او را در کتاب فروشی امیرکبیر در خیابان انقلاب دید ، دوستم میگفت یک متر کتاب روی دستش چیده و پشت صندوق در صف ایستاده بود میگفت نیمی از حقوقش جای کتاب ها دَر میشد من یک " استاد شعبانی " گم کرده ام . . . . . ح.س پ.ن: وقتی چهار کیسه اوراق مدرسه به زباله دان دادیم ، آنقدر خاطرت عزیز بود که چزوه ی پر از یادداشت و نکته های نوشته از سخن استاد را رو سینه فشرده و در مدرسه ی حال گذاشتیم 17 لینک به دیدگاه
Paroshat 6378 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۴ کنارم که هستی , خیابان ها از ماهیت می افتند.. رسیدنی در کارِ من نیست... من شانه به شانه مقصدم قدم میزنم 14 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۴ نمی دوونم چرا یه سری از آدما حالیشون نمی شه وقتی یه چیزی تموم شده یعنی چی؟ حتماً باید کرکره تو بکشم پایین تا توجیه شی؟ * سیخونک زدن به گذشته یکی از مزخرف ترین کارهای بشریته..... اینکه یه نفر همه رو جز خودش مقصر می دونه..... و تفاوت مذهبی و فرهنگی و اخلاقی حالیش نیست و فکر می کنه چون ازش تعریف کردن خیلی خبریه ولی رفتارا و حرفای مزخرف خودشون و اطرافیان نزدیکشون که فقط زبونشون نیش داره رو نمی بینن! 13 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۴ پیرمردی را با پسرش نزد حاكمي ظالم بردند. حکم صد ضربه ی شلاق بود .پدر را صد ضربه زدند آه نکشید. و هیچ نگفت.پسر را یک ضربه زدند.آه از نهاد پدر بلند شد.پرسیدند ای پیر تو را صد ضربه زدیم هیچ نگفتی اما اکنون با زدن یک ضربه به پسرت اینگونه آه کشیدی. دلیلش چیست؟ گفت شما صد ضربه را به بدنم زدید و تحمل کردم. اما اکنون که بر جگرم میزنید نمیتوانم تحمل کنم بابا یه چیز دیگه اسبرای هر دختری پدرش عاقلترین با جذبه ترین مهربانترین و بهترین مرد روی زمینه 15 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۴ ماجرای فرزاد حسنی و آزاده نامداری کی قراره تمام بشه هر سایتی وارد میشی هنوز بحث ها ادامه داره مثلا هنرمندین و الگوی جوون ها. واقعا متاسفم برای همچین ادمایی خب یه روزی درست یا اشتباه همدیگه رو انتخاب کردین و به هر علتی که فقط به خودتون مربوط میشه از هم جدا شدین دیگه واقعا لازمه اینقد اختلاف و بگو مگوهاشون جار زده بشه؟؟اونم توسط خودشون کاش انسان ها لاقل یکم واسه خودشون و زندگی هاشون ارزش و احترام قائل بودن... 14 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۴ یه فشار افتادن ببین چه بلا که سر من نیاورد.... از شوخیای دکتر که میخواد من آدم بشم میگه داری میمیری...باباااااا فشارم پایین بود غذا نمیخورم ....فعالیت نمیکنم...فقطططط میخوابم.... ----- اینکه الان خوشحالم....اینکه به لطف دوستان سعی میکنم مراقب باشم....حالم خوب میکنه... ----- تقصیره خودمه بخدا....زندگیم شده انجمن و خواب.... خودمم کلافه شدم... خیلی تنبل شدم... بخاطره همین فشارم همیشه پایینه.... ----- از ته دلم باتمام وجودم از همتون ممنونم بابت لطف و محبتتون...♥♥♥♥♥ 12 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۴ ﻫﯿﯿﯿﯿﯿﯿﺴﺴﺲ!!!!!! ﯾﻮﺍﺵ ﺗﺮﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﮐﻨﯿﺪ !!!!!!!!!!! ﺷﺎﯾﺪﮐﺴﯽ ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ … ﺍ ﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯾﻨﻘﺪﺭﺍﯾﻦ ﻃﻼﯼ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺥ ﻧﮑﺸﯿﺪ ... ﻗﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ .. ﺍﺯﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯾﺪ، ﺩﺳﺘﺎﺵ ﺑﻮ ﮐﻨﯿﺪ، ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﻨﯿﺪ ،ﭘﺪﺭﻫﺪﯾﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ... ﭘﺪﺭﺧﻮﺩﺵ ﻫﺪﯾﻪ ﺱ ﺍﺯﺩﺳﺘﺶ ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺮﺍﺵ ﻭﻗﺖ ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﻧﮕﯿﺪ ﺑﺎﺑﺎ ﮔﯿﺮﻧﺪﻩ ﻣﻦ . ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ﻧﻪ !!!!! ﺗﻮﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﯾﯽ .... ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﺍﻭﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻭﻣﺪﻩ ... ﺗﺎﺍﺯﺗﻮ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﻪ ... ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﺩﻝ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﻧﺸﮑﻨﯽ ... ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﮐﻢ ﯾﻮﺍﺷﺘﺮ !!! ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﭘﺪﺭﺵ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ 24 لینک به دیدگاه
زفسنجانی 7100 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۴ ﻫﯿﯿﯿﯿﯿﯿﺴﺴﺲ!!!!!!ﯾﻮﺍﺵ ﺗﺮﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﮐﻨﯿﺪ !!!!!!!!!!! ﺷﺎﯾﺪﮐﺴﯽ ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ … ﺍ ﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯾﻨﻘﺪﺭﺍﯾﻦ ﻃﻼﯼ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺥ ﻧﮑﺸﯿﺪ ... ﻗﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ .. ﺍﺯﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯾﺪ، ﺩﺳﺘﺎﺵ ﺑﻮ ﮐﻨﯿﺪ، ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﻨﯿﺪ ،ﭘﺪﺭﻫﺪﯾﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ... ﭘﺪﺭﺧﻮﺩﺵ ﻫﺪﯾﻪ ﺱ ﺍﺯﺩﺳﺘﺶ ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺮﺍﺵ ﻭﻗﺖ ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﻧﮕﯿﺪ ﺑﺎﺑﺎ ﮔﯿﺮﻧﺪﻩ ﻣﻦ . ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ﻧﻪ !!!!! ﺗﻮﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﯾﯽ .... ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﺍﻭﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻭﻣﺪﻩ ... ﺗﺎﺍﺯﺗﻮ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﻪ ... ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﺩﻝ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﻧﺸﮑﻨﯽ ... ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﮐﻢ ﯾﻮﺍﺷﺘﺮ !!! ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﭘﺪﺭﺵ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ خیلی عالی بووووووووووووووووووووود شقایق خانووووووووووووووووووووم ...زنده باشی ... شاید منم حرفاتونو یه جور دیگه اینجا گفته باشم ..دانلودش کنید پشیمون نمیشید 17 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۴ ب زودی همه چی تموم میشه زندگی...امید..همه چی... 10 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۴ درد های آدم درمان نمیشن .فقط باهاشون انس میگیریم روزهای خوبی رو میگذرونم.بی هدف نیستم.پر از انرژی ام و دنبال بهترین شدن توی زندگی ام.چون بهت قول دادم. اما ... امیدوارم همیشه لبخند روی لبات باشه.بهترین من 13 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۴ بعضی حرفا انقدر سنگین میشه که هیچ واژه ای قدرت بیانش رو نداره ....:5c6ipag2mnshmsf5ju3 9 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۴ تو لینک زیر 100 مسئله حیاتی کشور رو مطرح کردن http://www.noandishaan.com/forums/thread145417.html یکی از مسائل ، ناامیدی جوانان کشوره ، این تاپیک سند متقنیه بر این مسئله ، چندوقت پیش رفته بودم پیش مشاور تو تست ها به لحاظ افسردگی وضعیت خوبی نداشتم ، به دکتر مشاور گفتم موارد زیادی تو زندگیم هست که منجر میشه به احساسات منفی اما تا به حال این موارد نتونسته روال عادی زندگیمو بهم بزنه ، دکتره میگفت یکی از فاکتور های روان سالم همین مورده که مشکلات و احساسات منفی نتونه از پا بندازتت، جالبه مواردی که به خودم مربوط میشه تقریبا برام بی اهمیته اما ناراحتی اطرافیان و دوستانم تأثیر منفی بیشتری روم داره ، به دوستانم تو این انجمن میگم دوستانی که مشکلاتشون تبدیل شده به بیماری ها جسمی و دوست عزیز دیگه ای که داره با مشکلات می جنگه و من خیلی نگرانشم آرزوی من اینه که این روزها رو با ایستادگی و روحیه قوی بگذرونید و نذارید روال عادی زندگیتون بهم بریزه براتون بهترین ها رو آرزو دارم و امیدوارم روزی با خوندن نوشته هاتون تو این تاپیک عمیقا خوشحال بشم 16 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده