Ala Agrin 14476 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۳ در تعبیر دوستان از عشق عشق حرمت داره، صداقت میخواد ، پا به پا میخواد بچه بازی که نیست این نشد و اون..... رسیدن مشکله دقیقا......اما کوتاه امدن عین بی ارادگی و شکسته اگر به این نتیجه رسیدی و یحتمل شد و شک بهش کردی بذاریش کنار بهتره نه خودت رو عذاب میدی نه اون رو......ولا بخدا.....اینو یهویی پروندمااااااا:icon_pf (34): اما هنوزم هستن مردانی که صداقت حرف اولشان است هنوزم هستن مردانی که حتی با نبودنت هم هیچ دیگری رو به جایت نمینشانند هنوزم مردانی هستند که گول الفاظ عاشقانه و دلربایی های هیچ دیگری رو نمیخورند هنوزم هستند مردانی که لحظه های نبودنت رو نه با روز و ساعت با دقیقه و ثانیه میشمارند و هنوزم مردانی هستند که حتی یک لبخند کوچولو رو به هیچ دیگری نمیبخشند و هنوزم هستند مردانی که عاشقان واقعین...... و او اخرین نسخه از..........میباشد باورکنید که هست و من نیز باورش دارم.... 12 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۳ امروز یکی از بچه های سایت یه پیامی رو داد براش ترجمه کنم خدا بخیر کنه چه میشود:icon_pf (34): واقعا وجدانم ناراحته نمیشد جور دیگه ای هم ترجمه کنم ای خدااااااااااا 10 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۳ مردی رو ندیدم عاشق باشه. تمرکز مردا روی بدست آوردن طرف معطوفه. اما بعد از بدست آوردنش سعی نمیکنن نگهش دارن. 8 لینک به دیدگاه
aseman70 790 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۳ قلب نازنینم مرا ببخش... ببخش که باز هم مجبورم بر دهانت چسب بزنم... این بار نمیگذارم حرف بزنی حتی کلمه ای!! مرا ببخش فعلا کار دارم...واقعا نمیتوانم به حرف هایت گوش دهم...سرم را شلوغ کرده ام مثل همیشه... من به کارهای روزمره ام میرسم، به زندگی ام بدون تو و تو همچنان با زبان بسته به من نگاه میکنی مثل همیشه...قبول؟! فکر میکنم توافق خوبیست!!.. نگران نباش من هنوز هم دوستت دارم رفیقکم... 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۳ اولین عشق برای مردها مثل زخمی هست که فقط دردش التیام پیدا می کنه ، هرچقدر زمان بگذره جای اون زخم حتی ناچیز و کمرنگ از بین نمیره 11 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۳ سلامتی روزی که نیستم و رفیقام بگــــن: هی!!!...کی فکرشو میکرد؟! 11 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۳ همیشه به ایرانی بودنم افتخار میکردم و از اینکه ایرانیم به خودم می بالیدم چون از ایران گذشته پر شکوهش و مردم با رهنگ چ خردمندش در ذهنم تدائی میشد. وقتی دانشگاه رفتم تا حدودی باز هم بر همین عقیده بودم اما قبول داشتم ما ایرانی ها هم مثله هم خوب و بد داریم مرد و زنای ایرانی هم تز این قاعده مستثنی نیستن گاهی رفتاری دوستام رو نکوهش میکردم و بهشون تذکر میدادم . ولی انقدر این رفتارها تکرار شد که دیدنشون برام عادت شد اینکه یه دختر از دور داره میاد و چند تا پسر واسادن ترس و دلهره داشته باشه که بهش تیکه نندازن یا راهش رو کج کنه. سوار ماشین که میشه هم از مسافرا ترس داشته باشه هم از راننده و خودشو به در بچسپونه و با ترس فقط به این فکر باشه زودتر به مقصدش برسه و پیاده شه. این رفتارهارو که میدیدم از اینکه زن مملکت خودم باید از مردهای مملکت خودش اینطوری بترسه افسوس می خوردم اما این رفتارها تو قشر جوون تر قابل هضم تره تا افراد سن و سال بالاتر. دخترا هم به نسبت افراد بد توشون هست اما حرف من سر ما مردهاست. افرادی رو میدیدم که زن و بچه داشتن اما باز هم چشمشون دنبال ناموس مردم بود . چندتا اداره ای که بودم به عینه میدیدم که همه تو نخ یک یا دوتا خانومی بودن که اونجا شاغل بودن بنده خدا ها به حدی اذیت میشدن که راهی جز تسویه نداشتن..... این بین مردهایی رو دیدم که نمونه یه آدم کامل بودن ولی فوق العاده کم بودن ناگفته نمونه بعضی زنا و دخترا هم بودن که خودشون جرقه هارو روشن میکردن اما به نسبت ما مردها خیلی کمتر بودن. کم کم این رفتارا عادی شده بود تا اینکه تجربه زندگی تو چند کشور خارج از ایران رو پیدا کردم. مردا و زنا خیلی راحت کنار هم کار میکردن بدون اینکه برای همدیگه مشکلی ایجاد کنن اگه دختر و پسری هم باهم بودن به میل و دلخواه جفتشون بود. حقوق شهروندی رو بدون تبعیض جنسیت رعایت میکردن بین من مرد ایرانی با دختر و زن ساکن همون کشور یا حتی مهاجر در شرایط برابر برای تصاحب شغل تفاوتی نداشت و مهارت وعلم طرف ملاکه. نخست وزیر کشور از بغل دستت رد میشه و هیچ کس سرشو هم بر نمیگردونه . زنها کار میکنن بدون هیچ گونه دغدغه فکری و بدون هیچ واهمه ای از همکار مردش. ....... وقتی اینارو میبینم تاسف میخورم از اینکه چی بودی و چی شدیم . از اینکه تو مملکتم رو صورت دختراش اسید میپاشن. از اینکه همکاراشون چقدر باعث آزاو روحی و روانیشونن. از اینکه وقتی میگی ایرانیم ترس رو تو چشای طرف مقابلت میبینی. وقتی تو جمعی عنوان میکنی ایرانیم به عنوان مردمی تروریست و دور از فرهنگ میشناسنت....... از اینکه مرد ایرانی رو به عنوان مردهای هوس ران بشناسن که پاتوقشون دیسکو کازینو و حمام های چینی و تایلندیه ...... مردهایی که به خاطر کار شرکت های ایرانی خارج از کشور شاغل هستن .با اینکه متاهل هستن و معمولا زیر سی چهل روز مرخصی میرن اما باز هم خیانت میکنن ....... گاهی از ایرانی بودنم خجالت میکشم که چرا باید به این سمت و سو بریم. چه به سرمون اومده که انقدر حقیر شدیم؟؟؟.... خودمون رو برتر میدونیم در حالیکه ادعای توخالیی بیش نیست. فکرمون تو یکسری عقاید و خرافه پرستی ها گیر کرده که روز به روز بهشون پر و بال میدیم و معتقدیم که بهترین عقاید رو داریم اما دریغ از کمی تاثیر این عقاید رو رفتارمون. این عقاید نه تنها باعث پیشرفت نبوده بلکه عامل پسرفتمون هم هست. جالبیش این بود اکثر اون افراد به شدت مذهبی بودن و از دین و مذهب دم میزدن. ببخشید طولانی شد میخواستم به عنوان تاپیک بیان کنم اما اینجارو مناسب دیدم . 15 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۳ نمی فهمم چرا دوستای قدیمیم تو ایران یهویی یادم کردن و سیل تلفن و پیغام تو وایبر و ف.ب و ایمیل به سمتم روونه شده! یکیشون که روزی شونصد بار زنگ می زنه و همیشه با جواب ندادن یا ریجکت مواجه میشه اما دست بر نمی داره!:icon_razz: همشون هم یاد خاطرات دوران دبستان و دبیرستان و دوره همی های فامیل و تو اون عروسی فلان لباس و پوشیده بودی چه ناز شده بودی و ای بابا یهو رفتی خارج نفهمیدیم چی شد و حالا با کسی هستی یا نه و ... می افتن! دوست خوب من سعی کن برای خودت یکی رو تو همون ایران پیدا کنی... سر آدمها به این راحتی ها گول مالیده نمی شه! البته بعضی از کارها و حرفها صرفاً جهت ل.ا.س زدن هست و لاغیر....:icon_pf (34): در یک جمله ی کوتاه باید خدمتتون عرض کنم : آدم باش! 8 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۳ درمورد پست آقای اِن وای سی به نظر من به خود آدم بستگی داره. یکی میبینی قابلیت اینو داره که خاستگاری صدنفر بره یا صدتا خاستگار براش بیاد و این پتانسیلو داشته باشه که هرکدومو انتخاب کنه بهش علاقمند همش بشه (البته اگه طرف ادم خوبی از آب دربیاد با حداقل معیارا). واقعا به نظرم یه سری آدما می تونن اینطوری باشن و لامصبا پتانسیل بالایی در عشق ورزی دارن :/ خواهر و برادر من کاملا سنتی ازدواج کردن و الانم واقعا راضی و خوشبختن. اما یکی میبینی نه! اصلا نمیتونه راضی کنه که همینطوری بدون عشق با یکی ازدواج کنه و زور بزنه تا عاشقشم بشه! پ.ن:من واقعا خدا رو شاکرم که مردایی رو میشناسم که عشق براشون فقط تملک نیست و عشق رو حتا بهتر از خیلیییی از زنا درک میکنن. در مجموع به نظرم به مرد و زن بودن ربطی ندار آرام بیخیال 9 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۳ عههههههه مینایی با من بودی آرام بیخیال؟ خب واقعیتو گفتم ولا بخدا بچه خوبیه ولی گاهی زیادی حساس میشن همین مردا :icon_pf (34):خب همون غیرت مردان ایرانی تو وجودشونه 6 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۳ یکی از دوستای من رفت خواستگاری یه دختره.دختره قبول نکرد. بعد یکی دیگه. اون هم نشد. بعد این همسر فعلیش که جور شد و به سلامتی رفتن سر زندگی شون. (ایشالا همیشه خوشبخت باشن) :164: نمیتونم چیزی ازش بپرسم ولی واقعاً همین داداش؟ این نشد، اون یکی، نشد بعدی؟ این هم نمیشد قطعاً میرفت سراغ بعدی دیگه. انقدر تا یکیشون جواب مثبت بده. اون حسِ چی پس؟ اون حسی که یه نفر برات متمایز تر از دیگران میشه. اونی که تو رویاهات تصورش میکنی. عشق چی شد پس؟ آخه چطوری میشه به زندگی با کسی فکر کرد وقتی عاشقش نیستی؟ مگه لباسه؟ کفش که نمیخوای بخری. قدیم اگر بود باز یه چیزی. اصلاً امکان اینکه قبل از ازدواج یک نفر رو باهاش رابطه داشته باشی وجود نداشته. ولی الان که دیگه ... نمیدونم. شاید هم من اشتباه میکنم. امروز فهمیدبابا شده. گفتم اگر دختر بود یه شیرینی خیلی خوب پیش من داره. 11 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۳ من امشب خیلی خوشحالم...امشب با صمیمی ترین دوستم که 4ماه باهم قهر بودیم آشتی کردیم.. انگاری دنیارو بهم دادن... خیلی دوسش دارم... امشب کلا همه چیز خوب بود..انقد انرژی دارم میخوام تا صبح بیدار بمونم و درس بخونم.. دوستِ خوب دارم تو زندگیم..مردِ خوب دارم...دیگه چی بهتر ازاین.... ازت ممنونم خداجون 8 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۳ تو دنیا هیچ دردی بدتر از غربت و فاصله نیست هیچ کاری ازت بر نمیاد اونم وقتی که لازم باشی و زمان هم که گذشت نمیتونی برش گردونی 11 لینک به دیدگاه
Paroshat 6378 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۳ مردم عوض شدن، زمونه عوض شده، میدونی؟ این روزها، وقتی با یه نفر دست میدی، بعدش باید انگشتات رو هم بشماری و ببینی که هر ۵ تا رو پس گرفتی یا نه! 11 لینک به دیدگاه
m.sh1992 2210 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۳ نمیدونم این خوبه یابد ک همیشه تورو شاد و خندون میبینن...نمیدونم خوبه یا بد ک فکر میکنن تو همیشه بی غمی... وبازهم نمیدونم خوبه یا بد ک هیچ وقت نمیتونی از غمت ب کسی بگی ولی میدونم خوبه ک همیشه گوش شنوایی هستی واسه شنیدن حرفای بقیه و سبک شدن بار دلشون... شده گاهی تو زندگی دلت واسه خودت تنگ بشه؟ دلم میخواد برم...دور بشم از همه...برم 1جای خلوت و دور...فرقی نمیکنه یه کلبه تو دل جنگل باشه یا یه چاردیواری کوچیک تو دل کویر...فقط برم و در جواب کسانی ک ازم میپرسن چرا؟ فقط لبخند بزنم...اگرم خیلی اصرار کردن بگم: خسته ام فقط نپرس از چی... دوست دارم خلوتی باشه ک فقط خودم باشم و خودم...خودم باشم و خدای خودم ... دلم یه خلوت دونفره میخواد...یه عاشقانه ساده...خودم و...خدا 5 لینک به دیدگاه
...Neda... 2026 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۳ شب را بالای سرم احساس نمیکنم .انگار فقط هوای سنگینی است که روی گوشم فشار می آورد و می رود تا ته مغزم میپیچد و باز برمیگردد بالای سرم .گویی که همان هوای داغ روز است که فقط سرد شده باشد و تاریک. خوابم نمیبرد ، شاید باید صبر کنم تا باز،هوا روشن شود و زیر هوای روز بخوابم... 6 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۳ بعضی وقتها،بعضی واقعیت ها،نباید گفته بشن.... . . . . هرواقعیت قابل درکی توسط ما،علتی برای درک بقیه که نیست...! 8 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۳ بعضی از این فیلم های علمی تخیلی هستن که قراره یک فاجعه عظیم رخ بده و یه عده سعی می کنن مردم رو متقاعد کنن که به جای امن برن ، منم الان همچین حسی دارم باید برای رفتن به یک جای امن آماده شد این مملکت با این جنگ فجیع قدرتی که توش در جریانه دیر یا زود فاجعه عظیمی خواهد دید 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۳ گاهی ممکن است بعضی از آدمها ساعتها وقت بزارند کتابی درمورد انسان شدن و انسانیت , کرامت اخلاقی , نوع دوستی , زایش و افزایش نیکی در جهان بنویسند ولی در عمل کوچکترین قدمی در پویایی جامعه و احیای اون و افزایش و زایش نیکی انجام ندهند گاهی هم پیش می آید کسی بدون هیچ حرفی ، ادعایی و چشم داشتی نیکی کند و تنها در آخرش فقط بگوید خواهش وظیفه ام بود همین پ. ن : الان ساعت 2 بامداده و من تونستم به کمک یه انسانی یکی از مشکلات نرم افزاری که برام پیش اومده بود رو حل کنم یعنی قدم به قدم همراه من شد و یکی یکی اشکالاتمو برطرف کرد همش هم چتی اولین بار بود باهاش مکالمه می کردم اصلا نه اون منو میشناخت و نه من اونو ولی با کمال گشاده رویی و حوصله قدم به قدم راهنماییم کرد تا مشکلم برطرف بشه وقتی هم کلی تشکر کردم خیلی خشک و ساده گفت خواهش بازم اگه مشکلی داشتی هستم شب خوش . همین همین 11 لینک به دیدگاه
sun-shine 7672 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۳ بخشندگی، صفتی که خیلی بهش نیاز دارم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 ولی ترس از دست دادن، باعث میشه که خودخواه بشم و می دونم که همین خودخواهی، بلایی که می ترسمو سرم میاره 11 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده