Nazanin.ad 6895 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۳ کاش همه ما حواسمون باشه که همیشه، همه پلهای پشت سرمون رو خراب نکنیم... راهی واسه برگشت بذاریم... رویی واسه برگشتن...دلیلی واسه برگشتن. دلم براش تنگ شده اما... خودش همه راهها رو پشت سرش خراب کرد... 7 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۳ یکی بهم بگه واقعا دل به دل راه داره؟ 9 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۳ اینکه همه به فکرت باشن خوبه اما اینکه در مورد چی باشه مهمه چی شده همگی به فکرم افتادین؟؟ اینکه هرجا میرم یه جوری بحث رو میکشونین به اون موضوع؟؟ کاش میتونستم بگم که این به قول خودتون توجه اذیتم میکنه میدونم خیلیاتون خوبیِ منُ میخواین اما من اذیت میشم 9 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۳ می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود. همان دلهای بزرگی که جای من در آن است آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم. دلتنگی هایت را از خودت بپرس. و نگران هیچ چیز نباش! هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است! اما من نمی خواهم تو همان باشی! تو باید در هر زمان بهترین باشی. نگران شکستن دلت نباش! میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند. و جنسش عوض نمی شود ... و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ... و تو مرا داری ... برای همیشه! چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ... چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ... چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم، صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام! درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم! دلم نمی خواهد غمت را ببینم ... می خواهم شاد باشی ... این را من می خواهم ... تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا. من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم) و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ... نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد. شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟ اما، نه من هم دل به دلت بیدارم! فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن! پروردگارت ... با عشق 5 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۳ صبر صبر صــــــــــــــــــبر... اما تا کی؟؟ وقتی لبریز بشه همه چیز یه رنگ دیگه میشه من یه آتشفشانم...غرورمو هم خیلی دوس دارم..پس لطفا مواظب همه چیز باش 9 لینک به دیدگاه
sara kia 3158 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۳ یعنی کفرم درمیاد همه از آدم طلبکارن. یکی نیست بهشون بگه چی دادی که نمیتونی پس بگیری؟؟؟ انقدر بعضی چیزا به نظرم مسخره ست که حد نداره انگار یه عده فقط دلشون میخواد به آدم استرس وارد کنن. بابا والا از شما بزرگتر قارون بود که اونم زمین بلعید تموم شد رفت پی کارش :icon_razz: 6 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۳ هر چی این هفته خوش گذشت هفته بعد خوب میپره 5 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۳ ... اثر انگشت ما از زندگی هایی که روشون دست گذاشتیم پاک نمیشه! 11 لینک به دیدگاه
Nazanin.ad 6895 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۳ دل سنگ داشتن هم بعضی وقتها خیلی خوبه... 6 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۳ من آفریده شدم برای تنهایی زندگیم باید زمستون باشه حتما که دستمو تو جیب یه پالتوی مشکی ساده چپونده باشمُ توی جاده یخی با کفش های معمولیم راه برم ... خداحافظ / 10 لینک به دیدگاه
zahra-d 4993 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۳ امروز صبح سگمون مرد...سگی که 5 ساله با ما زندگی میکنه جلو چشم من و خواهرم جون داد وحشتناک بود چشمامو میبندم یاد جون دادنش میفتم از همین الان دلم براش تنگ شده...خیلی... 6 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۳ یکی از پر لذت ترین کارای دنیا پختن کیک و شیرینیه....و لی سخت ترین شکلش اینه که مامانت خوشش نیاد از این کارا!!! بعد تو از اتاق بیای بیرون بگی مامااااان تخم مرغ داریم مامان:برا چیته من:کره چی داریم ؟ مامان : چی دیدی باز من:اردم داریم مامان:vahidrk:...برو سراغ درست.اگه گرسنته میرم برات کیک میخرم میارم مامان : خمیر مایع چی منمامان این با بقیه شیرینیا فرق میکنه مامان :ای خدا از دست این دختر:hapydancsmil: فک کنم راضی شدیشروع کنم.... مامان :باشه حالا چی هس دوناته.مامان بیا عکسش ببین خیلی خوشمزس....واین گونه شد که مادر راضی شد:hapydancsmil: و اینگونه عشق آغاز شد مامانی دوست دارم 7 لینک به دیدگاه
Nazanin.ad 6895 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۳ صد بار گفتم قهوه منو انقدر شیرین نکن... من به تلخی عادت دارم... 9 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۳ آخه کی یه روز زندگیش اینطوری بوده؟ از 8 صبح دانشگاه برای گزارش آز فیزیک- بعدش کلاس ادیان شرقی- بعد رفتیم پیش استاد فیزیک رفع اشکال- کلاس فیزیک تا 1:30- فیزیو تراپی ساعت 2:30 تا 3:30..... از 4 عصر تا 9:30 شب سره کار! 12 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۳ آخه کی یه روز زندگیش اینطوری بوده؟از 8 صبح دانشگاه برای گزارش آز فیزیک- بعدش کلاس ادیان شرقی- بعد رفتیم پیش استاد فیزیک رفع اشکال- کلاس فیزیک تا 1:30- فیزیو تراپی ساعت 2:30 تا 3:30..... از 4 عصر تا 9:30 شب سره کار! من عاشق ِ روزهای شلوغم...حس میکنم زنده ام... . . . . گاهی بعضی آرامش ها...ازطوفانی سخت،سختترند... شکربه خاطرداشته ها و نداشته ها... 9 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۳ از یه جایی به بعد توی هیجان انگیزترین لحظه ها هم فقط نگاه میکنی و شاید لبخند... 12 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۳ خیلی وقتا به قولایی که خودم به خودم میدم عمل نمیکنم اونوقت چطور انتظار دارم دیگران... میتونم بهترین باشم اما خودم خرابش میکنم.دیگه سعیمو میکنم .با همه توانم . 11 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۳ میگم ها........... چقدر بده که کسی نشونی ازت نگیره و رد پایی نذاره وقتی یه مدت نیستی 10 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۳ هر وقت رفتید خارج کشور و خواستید چند نفر ایرانی رو پیدا کنید میتونید به مکانهای زیر سر بزنید حتما چند تا ایرانی رو اونجا میبینید 1- دیسکو و کازینو 2- می خونه ها 3- حمام های چینی 9 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۳ کُلش 62 روز نبـــــــــــــــــود؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده