پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۲ دارم اُپرای عروسکی شمس و مولانا را گوش میکنم فارغ از مولانا زدگی منور العقول هایمان می توان خوب عشق بازی کرد در لابلای هر بیت هر نوا هر صدا هر فهم هر وضع هر صورت هر سکون هر سماع می شود خودت را پیدا کنی مولانا زندگی ماست که همیشه در رفت و آمد شمس های روزگارمان تیره و روشن می شود و جهالت ریشه ی ظلمتیست که عقل بر عقل دور اندیش اعمال می کند . . . 9 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۲ ناز آن را می کشم که ناز کِش ندارد... نه از بَهرِ آنکه گوهری ندارد!..از آن جهت که گوهر شناسی ندارد! تاب نمی دهد کمانِ ابروانش را به آسمان... افاده اش در بالا رفتنِ خَمِ بینی نیست! در پیِ پُر کردنِ آن چالی نیست که خنده از آن جاری می شود... قَمزه برای هر کس نمی آید... دادِ سال ها سالاری ذکوران را چماغِ گرفتن ناحق نمی کند! . . . مخلص کلام...ناز آن را می کشم که فروشنده ی ناز نباشد... 22 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۲ بالاخره گفتم اون حرفی رو که از واکنشش میترسیدم الان که اوضاع آرومه خداکنه همیشه آروم بمونه با هر شرایطی 16 لینک به دیدگاه
millan 1272 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ می خواستم کتابم را نذر تو کنم به چشم هایت نگریستم چشم نداشتی می خواستم ببوسمت به صورتت نگاه کردم چهره نداشتی می خواستم دستت رابگیرم دست نداشتی حرف های دل نشین مرا نشنیدی گوش نداشتی دوست داشتم چیزی بگویی زبان نداشتی می خواستم کتابم را نذر تو کنم اسم نداشتی.... 8 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ بعضی وقتا آدم عاقبت راهو میدونه اما بازم ادامه میده با اینکه این راهو یه بار رفته اما دوباره تکرارش میکنه به امید اینکه نور امیدی ببینه.نمیدونم اینجور موقع باید به اون فرد گفت که این کار احمقانه هست یا برعکسش؟؟؟؟؟ 12 لینک به دیدگاه
bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ امروز به طرز عجیبی پی بردم که اون غمو می خرم! حتی وقتی رهام می کنه خوشم میاد توش غوطه ور باشم! غوطه ورهااا! اینم یه نوعیه برای خودش! :) اینجاست که شاعر میگه این درد به هزار درمان ندهم... :انداختن شانه به بالا::قدم زنون::محو شدن توی افق: خخخخخخ 13 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ دقیقا اخر هر ترم شب امتحان به این فکر می کنم من دقیقا در طول امتحان چه غلطی میکردم 11 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ آدما خوشبختانه یا متاسفانه(!)دقیقا به چیزایی می رسن که بهش فکر می کردن!دقیقا...! البته نحوه ی فکر کردن مهمه،گاهی ممکنه یادمون نیاد که به این موضوع فکر کرده بودیم ولی خوشبختی و بدبختی هامون به خودمون برمی گرده... این موضوع شاید حالت شعارگونه داشته باشه اما تو تلخ ترین حس زندگیم یه لحظه مغزم فیدبک داد که خودت بهش فکر کرده بودی...خودت تجسمش کردی پس خودت خواستی..! این شعار نیست پس بهتره به جای این که پیش خودمون بگیم حقم نبوده این اتفاق، بگیم خودم کردم...بیاین هوای فکرامون رو داشته باشیم که ارتباط مستقیم با زندگیمون داره این فکرا...بهتره با فکرای خوب و خوش حالمون رو خوب نگه داریم... 18 لینک به دیدگاه
sasan2007 1323 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ براي انسان مأموراني است كه پي در پي ، از پيش رو و از پشت سرش او را از حوادث (غير حتمي) حفظ مي كننداما خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) راتغييرنميدهدمگرآنها خود را تغيير دهند و هنگامي كه خدا اراده ي سوئي به قومي (به خاطراعمالشان )كند هيچ چيز مانع آن نخواهد شد ، و جز خدا سرپرستي نخواهد داشت . ( سوره رعد آيه 11 ) 12 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ بعضی وقت ها ادمی به تنهای کاری میکنه که از عهده ی چندین نفر بر نمیاد . نتیجه اش هم برای همان شخص کاملا واضح است . من میدونم که تو هم گاهی به انجام کاری که نمیتونی انجامش بدی فکر کردی ودرنتیجه انجامش ندادی میدونی چرا ؟چون به خودت اعتماد و به هدفت ایمان نداشتی عاشق هم نبودی همین ! 13 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۲ آدمای دلتنگ … وقتایی که خیلی بهشون خوش میگذره و میخندن یهو سرشون رو برمیگردونن اونوری … یکم ثابت میشن ؛ یواش یواش چشماشون پر اشک میشه … 15 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۲ بعضی وقتا یه حرفایی میذاریم ناگفته بمونه و هی ازش رنج میکشیم.خب این چ کاریه؟مگه خدا زبون نداده به آدم؟:icon_pf (34): بعضی اوقات با همین سکوت کردن یهو بی تاب میشیم و یک حرفی میزنیم که ممکنه دلی رو برنجونیم و دیگه نشه درستش کرد بعضی جاها دلسنگ میشی.بعضی جاها بزرگی میکنی.ممنون که امشب بزرگی کردی.....جبران میکنم.. و بعد از باران ابرها رفتند یک هوای صاف یک گنجشک یک پرواز...... (نوشته ای برای مخاطب خاص) 16 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۲ خوبم ؛ خیلی خوبم... می خوام داد بزنم که همه بشنون ... دکتر کمرم بشنوه ؛ ببینه چقدر خوبم ، چقدر سرپام...بدونه ام ار آی یه برگه کاغذ بیشتر نیست؛ وضعیت منو ، خودم مشخص میکنم ، روحیم مشخص می کنه نه هیچ چیز و هیچ کس دیگه ! خوشبختم ؛ خیلی خوشبختم ... قراره بیشتر از این هم خوشبخت باشم .انتخاب من اول سلامتی و بعد هم خوشبختیه... هیچ چیز هم نمی تونه اینارو از من بگیره... 15 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۲ تورفاقت همه چیز گذاشتیم اونقدر گذاشتیم که حالا گذاشتنمون کنار توزندگی از همه چیزمون گذشتیم اونقدر گذشتیم که حالاشدیم گذشته دیگران تهش مابه دنیا اومدیم اما دنیا به مانیومد 13 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۲ زخم یادمون میره . . . درد زخم یادمون میره . . . اما جاش می مونه . . . جاش می مونه تا عبرت بگیریم . . . 10 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۲ یکم خسته ام یکم که نه زیاد خسته اماین نیز بگذرد:5c6ipag2mnshmsf5ju3 12 لینک به دیدگاه
Yamna 1 17420 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۲ چه حرف بی ربطی ست که مرد گریه نمی کند ! گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی ... 10 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۲ گاهی وقتا.. باید جوابتو قورت بدی... و فقط سکوت تحویل بعضیا بدی... فقط سکوت... باید گوشاتو ببندی... هیچی نشنوی... هیچی 12 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۲ ای کاش یاد بگیریم برای خالی کردن خودمان کسی را لبریز نکنیم... این متنو نوشتم زدم به دیوار.که همیشه یادم بمونه.مهم نیست دیگران چه رفتاری باهام دارن.اما من مثل بقیه نیستم...و برای متفاوت بودن باید بهتر باشم.و برای بهتر بودن چی بهتر از اینکه این جمله همیشه آویزه گوشم باشه 13 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده