رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

یه وقتایی انقد کار ریخته سرت که اون وسطه یهو قاطی می کنی! و می زنی زیر همه چیو میری دنبال تفریحاتی که خیلی وقته فراموشت شدن:hanghead: انقد حال میده فقط حیف که بعدش پدرت درمیاد!:ws3:

به همین سادگی

به همین خوشمزگی! والا

  • Like 12
لینک به دیدگاه

چه حس بدیه بهترین دوستت سر یه چیز مسخره باهات قهر کنه ....

یعنی این 8 سال نشناختمش که اینجوری شد ؟؟؟

  • Like 7
لینک به دیدگاه

چه خوبه آدم بعضی‌ وقتا یه چیزی داشته باشه که بتونه یه جایی‌ بنویسه و بعدش حس کنه کمی‌ خالی‌ شده

 

و چقدر بده وقتی‌ که آدم تو دلش انبار انبار دردو غصه داره اما حتا نمیتونه به نزدیک‌ترین کسشم بگه

هی‌ می‌ریزه تو خودشو هی‌ دوباره پر تر می‌شه....

 

یه وقت چش باز میکنی‌ میبینی‌........

هی‌ ،انقد دوست داشتم یه وقت چشم باز میکردمو چیزی میدیدم.....

 

خیلی‌ بده آدم گرفتار مشکلاتی بشه که اطرافیانش واسش به وجود آوردن در حالی‌ که خودش کوچکترین تقصیری نداره....

از اون بدتر اینه که واسه برطرف کردنش هی‌ بشینی‌ فکر کنی‌ هی‌ به جایی‌ نرسی....

و دوباره بشینی‌ فکر کنی‌...

آخر این فکر کردنا و به جایی‌ نرسیدنا می‌خواد به کجا منتهی‌ بشه؟

زندگی‌ آخرش می‌خواد چی‌ بهمون بده؟؟؟؟؟؟؟

گاهی حتا فکر می‌کنم شاید بد از مرگ نابود بشیمو تو زندگی‌ فقط سختی چشیده باشیم

این طرز فکر یه جورایی خوشحالم میکنه با خودم میگم بالاخره یه روز همش تموم می‌شه

اما از طرفی‌ اگه اون دنیایی هم وجود داشته باشه با این وضعیتی که مادریم اون دنیامون هم وضعیتمون همینه....

هی‌ فکر کنیم هی‌ به جایی‌ نرسیم....

  • Like 8
لینک به دیدگاه

طوطی شده ام این روزها...

 

هر واژه که به خوردم می دهند...بَلغور می کنم...

 

سینه ام مالامال ست از هزار نگفته و نشنیده، ولی...(مکث)

 

من حرفِ دیگران را هِی باز، تکرار می کنم!...

 

کاش حرف از باطن می زدند تا...(مکث)

 

من باطنشان را برایشان تکرار کنم...

 

ولی هر چه گویند از ظاهرست...پَس باز من ظاهرسازی شان را تکرار می کنم...

.

.

.

تافته ی جدا بافته نیستم ای دوست، ولی...(مکث)

 

من لب به اعتراف دارم و تکرار می کنم....:icon_redface:

.

.

.

مسجعِ متن یک جاهایی رفت به طرف نظمِ شعری...قصدی نبود...پیش اومد...:icon_redface:

 

 

  • Like 19
لینک به دیدگاه

امروز روز خوبی بود

از اون روزایی که شاید یه روزی آرزوم بود

و شاید همون موقع یه شهابی رد میشده و واسم اونو برآورده کرده

امشب بازم می خوام آرزو کنم شاید یه شهاب دیگه بخوادد از آسمون این دل رد شه

  • Like 14
لینک به دیدگاه

چه اجباریه وقتی هر کی سرش تو گوشی خودشه و حواسش به اون یکی نست با هم راه برن و چند دقیقه یه بار بگن: خب دیگه چه خبر؟:banel_smiley_4:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

چرا همه خبرش به من میدن!

به من چه اخه...چرا همه به من مشکوکن:sad0:...............:ws3:از بس ازار دارم!

ولی خیلی خوشحال شدم....ولی سریع به فکر جبرانم....مراقب ترکشام باش......:gnugghender:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

از ترس اینکه وابسته بشم بهش کم محلی کردم الان اما نمیدونم حس واقعیم چیه

از دیروز منتظرم.فقط دیشب به جواب اس ام اسم دوبار زنگ زد..خب ینی چی!ظهرم که جواب زنگمو نداد..وقتی بخواد منو ببینه عجول میشه ولی واسه یه جواب دادن انقدر بی خیال..اصلا دیگه بهش اعتماد ندارم

میخوام تمومش کنم...

  • Like 10
لینک به دیدگاه

امروز روز خوبی بود

ساعت 6و نیم صبح با یه خبر خوبی که منتظرش بودم خواب از سرم پرید

بعد هم دانشگاه و....

یه چند روز نیستم

می خوام از پس فردا تا آخر هفته برم بگردم و خوش باشم و بخندم ....

این روزا پر احساس خوبم ، پر از انرژی

می خوام هر طوری شده نزارم خوشیام خراب شه

  • Like 14
لینک به دیدگاه

یه جمله ای خوندم همه ی وجودم پر از غم شد:hanghead:قدر مامانامونو بیشتر بدونیم:sigh:

 

مــــــــــــــــادر... پیر شده و آشپزخانه از تنها شدن نگران است …

یقه پیراهن پدر هراسان به آخرین دکمه های بسته شده با دست او خیره شده اند …

امروز برایم خاطره اولین روز مدرسه ام را گفت،که وقتی وارد کلاس شدم و او میرفت گریه میکردم …

خواستم بگویم آخر مهربان ،آن روز زجه هایم برای چهار ساعت ندیدنت بود ولی یک عمر ندیدنت را چه کنم ؟؟؟ اما نگفتم …

 

بهشت هم خشکسالیست،این را دیشب از کف پای مادرم که ترک خورده بود فهمیدم

  • Like 17
لینک به دیدگاه

حیدر بابا من بچه که بودم نمی دونستم تو کوهی!! :ws28:

 

 

منو ببخش عزیزم!

 

 

حیدر بابا یه سلام

 

 

حيدربابا ، ايلديريملار شاخاندا

سئللر ، سولار ، شاققيلدييوب آخاندا

قيزلار اوْنا صف باغلييوب باخاندا

سلام اولسون شوْکتوْزه ، ائلوْزه !

منيم دا بير آديم گلسين ديلوْزه

 

حيدربابا ، کهليک لروْن اوچاندا

کوْل ديبينَّن دوْشان قالخوب ، قاچاندا

باخچالارون چيچکلنوْب ، آچاندا

بيزدن ده بير موْمکوْن اوْلسا ياد ائله

آچيلميان اوْرکلرى شاد ائله

 

بايرام يئلى چارداخلارى ييخاندا

نوْروز گوْلى ، قارچيچکى ، چيخاندا

آغ بولوتلار کؤينکلرين سيخاندا

بيزدن ده بير ياد ائلييه ن ساغ اوْلسون

دردلريميز قوْى ديّکلسين ، داغ اوْلسون

 

حيدربابا ، گوْن دالووى داغلاسين !

اوْزوْن گوْلسوْن ، بولاخلارون آغلاسين !

اوشاخلارون بيردسته گوْل باغلاسين

يئل گلنده ، وئر گتيرسين بويانا

بلکه منيم ياتميش بختيم اوْيانا

 

حيدربابا ،‌ سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون !

دؤرت بير يانون بولاغ اوْلسون باغ اوْلسون !

بيزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون

دوْنيا قضوْ-قدر ، اؤلوْم-ايتيمدى

دوْنيا بوْيى اوْغولسوزدى ، يئتيمدى

 

حيدربابا ، يوْلوم سنَّن کج اوْلدى

عؤمروْم کئچدى ، گلممه ديم ، گئج اوْلدى

هئچ بيلمه ديم گؤزللروْن نئج اوْلدى

بيلمزيديم دؤنگه لر وار ،‌ دؤنوْم وار

ايتگين ليک وار ، آيريليق وار ، اوْلوْم وار

  • Like 6
لینک به دیدگاه

حیدر بابا ایلدیریم لر شاخاندا

سلر سولار شاقیلدیپ آخاندا

قیزلار اونا صف باقلیپ باخاندا

بیزدنده بیر ممکن السا یاد اله

آچیلمیان اورحلری شاد اله

 

 

خیلی وقته نمی دونم درست نوشتمش یا نه

حیدر بابا.............

  • Like 6
لینک به دیدگاه

خیلی حس جالبیه وقتی هر لحظه منتظری که عضو جدید خانواده ات آمادگیشو واسه به دنیا اومدن نشون بده...dreamyeyesf.gif

 

شب و روز با استرس و ذوق...dreamyeyesf.gif

 

الهی خاله فدای ورجه وورجه کردنات بشه...a%20(24).gif

 

خدایا شکرت که نهایتا تا یه هفته دیگه خاله ی شیرین ترین و خوشگل ترین نی نی دنیا میشم.... dreamyeyesf.gif

  • Like 15
لینک به دیدگاه

چه حس خوبیه....وقتی داری جواب پیامک یکیو میدی بلند بلند بخندی به حرفایی که داری مینویسی؟:ws28:

بعد اطرافیان نگات کنن....:w58::w58::w58:

بعدش انتظار داشته باشن متن براشون بخونی؟:icon_razz:

وااااااااا اخه این چه انتظاریه....خنده منو ببینید براتون کلی انرژی مثبته!جدی میگم....:ws3:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

امروز رفتم تو باغچه

کنار مرغ و جوجه هام

گاهی وقتا آدم فکر میکنه که چقدر جالبه که مثلا آدم از چشم اونا به اطراف نیگاه کنه!!!!

نمیدونم تا حالا این حس رو داشتین یا نه!!!

 

تصور کنین برا یه ثانیه هم که شده حرفاشون با هم رو میشنیدیم!!!!:ws28:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

ب كعبه گفتم توازخاكی منم خاك چرابايدب دورتوبگردم؛نداامدتوباپاامدي بايدبگردي بروبادل بياتامن بگردم؛خداياغروب روزعرفه راباغروب گناهانمان يكي گردان؛عيدقربان مبارک

  • Like 19
لینک به دیدگاه

شهری که علی کشی رسم گشته به حسین رحمی نمیشود

ای جان من بیا وبه کوفه نیا حسین ..

شهادت مسلم تسلیت

روز عرفه تان پربار وپر استجابت

عید فردایتان مبارک .

من ودوستان من وخیلی ها محتاج دعاییم .

  • Like 16
لینک به دیدگاه

امروز یکی از بدترین روزهای زندگیم بود ، روزی که در پایان نمیدونم چی قراره اتفاق بیفته ، کاش دفتر زندگی هم پاک کن داشت :hanghead:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...