رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

امروز یکی از دوستام داشت در مورد یکی از بچه های دوره ی دبیرستانمون که ازمون بزرگتر بود حرف میزد !

 

"این دختر و اکثر بچه های مدرسه به این دلیل می شناختن : از جسارتش تو عشقی که داشت و در عین حال آرام و باوقار، و از وفاداری شاید به ظاهر طرفش"

 

گفتش شنیدی فلانی ازدواج کرد؟!

 

گفتم لابد با همون کسی که واسه هم می مردن ، آره؟!:ws37:

 

آخه اینا نزدیک 8 سال همدیگر و می خواستن! 8 سال نمیشه کسی رو سرکار گذاشت! لابد یه حسی بوده ک این همه وقت اونا رو بهم مشتاق نگه داشته با اون همه مخالفت که بود!

 

اما خلاف اون چیزی که فکر می کردم ، دوستم گفتش که عروس عروس خودش شده! یعنی با برادر عروسش ازدواج کرده!

نمی دونم چرا ولی مث اینکه دیگه کم آوردن!hanghead.gif

 

 

من به علاقه ی در حد جنون یا اکثر عشقای افراطی امروزی اعتقادی ندارم اما ناخودآگاه یاد این جمله افتادم ، اولین باری که خوندمش خیلی دوسش داشتم:

می ترسم از روزی که بچم ازم بپرسه:مامان جون عاشق کی بودی؟

 

و من اسم کسی رو از خاطرم بگذرونم که پدرش نیست....hanghead.gif

  • Like 20
لینک به دیدگاه

من امید دارم

امیدی به بزرگی پروردگارم

 

خدایا آخرین جملات زندگی همه ما را با خطی خوش و جملاتی زیبا به پایان برسان

و ما را در راهی قرار بده تا پیش روی شما و اهل بیت عصمت رو سیاه نباشیم.

  • Like 16
لینک به دیدگاه

عصریه من ومامانم تنها بودیم

 

منم پای کامپیوتر

 

مامان هم معلوم بود حوصلش سر رفته

 

اومد تو اتاق نشست

منم که طبق معمول حرفی برای گفتن نداشتم:sigh:

 

پاشد رفت پای تی وی

 

1 لحظه دلم خیلی گرفت .اشک جمع شد تو چشمام:5c6ipag2mnshmsf5ju3

 

 

کاش بیشتر قدر مادرامونو میدونستیم

 

تا حالا با خودمون فکر کردیم مثل دوستامون که میشینیم اینقد مشتاق باهاشون گپ میزنیم یک بار هم دست مامانمونو بگیریم خیلی با ذوق و شوق براشون صحبت کنیم؟؟؟؟؟؟

 

خدایا به خاطر امشب ببخشم.هنوز دلم گرفته

مامان جونم عزیزمی.تا بینهایت دوست دارم:icon_gol:

  • Like 29
لینک به دیدگاه

ینی این مادربزرگممم عشق منه هاااا girl_in_love.gif

 

قبلا که جومونگ نگاه میکرد نمیتونست اسمشو قشنگ بگه میگفت جومول ِ

الان که که یانگوم میبینه میگه یومول ِ :w02:

  • Like 20
لینک به دیدگاه

بعضی وقتها آدم برای رسیدن به خواسته اش انقدر سختی میکشه که وقتی رسید دیگه باورش نمیشه :hanghead: توی شوکش میمونه الان من اینطوریم اصلا باورم نمیشه :ws38:

الان آرامش بعد از طوفان رو داریم ؟؟؟ :5c6ipag2mnshmsf5ju3

خدایا شکرت :ws37: :icon_gol:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

تنگ بلورم شکست،سر هیچ....

تقصیر خودم بود...همیشه یه لایه ضخیم ترش رو میگرفتم ، حواسم نبود ....

بد فرم شکست....خرد شد....تیکه هاشم به اطراف پرت شد....

مینویسم شاید بتونم تکه ها رو پیدا کنم....شاید....

 

خدایا .....

  • Like 16
لینک به دیدگاه

حس بچه ای رو دارم که مشقاشو ننوشته و کلا زده به فاز بیخیالی از طرفی یادش که میاد عذاب وجدان هم میگیره:banel_smiley_4:

 

 

کلی کار عقب مونده دارم....

اصلا معلومه من این چند روزه چیکار کردم؟:vahidrk::whistles:

 

8 ساعت دیگه بلیط دارم هنوز کلی کارام مونده:4564:مهلت میخوام:4564:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

امروز یکی داشت با یکی دیگه درد و دل میکرد

اون که حرفاشو شنید بعدش بهش گفت شاید حرفایی که زده اونایی نبوده که تو دلش بوده و فقط خواسته خودشو یه جوری خالی کنه

نظر منم همینه؛

بشنو ولی همون موقع جواب نده تا بحث الکی الکی به جاهایی برسه که نباید

یه حرفایی هست که نباید شنید مثل همون حرفایی که نباید گفت

  • Like 17
لینک به دیدگاه

این روزا کودک درونم میخواد بره مدرسه!!

بدبختی اینجاست لوازم تحریرم میخواد!!!:w58:

مداد رنگی و جامدادی ....:icon_redface:

جدی میگم:5c6ipag2mnshmsf5ju3

پ ن: شاید به خاطر حال و هوای مهر و بازار و ... باشه!:sigh:

  • Like 21
لینک به دیدگاه

شیخ انجنون بازم رفت ت ت

 

کی بیاد خدا میدونه

 

اما دلمون براش تنگ میشه

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=11325

 

هر جا هستی سالم و سر بلند باشی:icon_gol:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

خستگي جسم و روح وقتي بهم ميخوره بد جور ادم بهم ميريزه :sigh: خ خسته ام ...

 

چرا هيچوقت نميتونم اون آدمي باشم ، كه دوست دارم باشم ؟؟؟

 

چرا هميشه برنامه هام بهم ميريزه

 

چرا اصن من تنبلم ؟؟؟

 

كاش ميشد برخي از كاركتر هاي وجود ادمي رو خاموش كرد ، اصن پاك بزني منهدمش كني ...

 

خدااااااااااااااااا

 

يك چي كمه تو وجودم . اون چيه ؟؟

 

 

چقدر حرف زدم ( الكي پلكي ) همين نشان از مغز داغون و خسته ام داره :hanghead:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

می خوام برم یه جوراب بخرم...به بقیه ی بچه ها هم گفتم بیاید بریم خرید جوراب بخریم...خوشم میاد پروین پایست..میگه: از بیکاری که بهتره :ws28:

 

خیلی بچه های دانشگاهمون خوبن :w16:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

گاهی وقتها برای رسیدن روزای خوب باید چند روزی بد گذروند.شایدم چند ماه یا چند سال ...

 

ولی توی همه ی این مدت اگر به خوبی بعد از این سختیها فکر نکنم هر روزش به اندازه ی یک سال میگذره

 

و به مرز فریاد میرسم...

  • Like 13
لینک به دیدگاه

من آخر سر هم هدف از اینکه موقع نصب کیبورد زبان فارسی جای بعضی حرف کیبورد جابجا میشه چیه؟

"پ" و "ژ" هر بار جاشون یه طرفه .......که باعث شد درثبت مشخصات فردیم سوتی بدم:banel_smiley_4:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...