رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

گاهی نوشته هامو کسی دوس نداره بعضی اوقات نوشته هام ممکنه کسانی رو ناراحت کنه

 

باید حواسم باشه به چیزی که مینویسم , با نوشته هام کسی رو ناراحت یا دل کسی رو نشکونم

 

معذرت میخوام .........

لینک به دیدگاه

تو این مدت اخیر به خاطر فشاری که به خودم آوردم کمر دردم زیاد شده خیلی.... یه جورایی تو استراحت مطلق به سر می برم...

 

خدا کنه تا یکی دو هفته دیگه بهتر بشه بتونم از مهر برم پیاده روی هر روز :hapydancsmil:

لینک به دیدگاه

لذتی که در "چتر شدن تو خونه ی مامان بزرگ" هست ، تو هیچی نیس :hapydancsmil:

مخصوصا وختی خاله و دایی مجرد و هم سن و سال داری :hapydancsmil:

مخصوصا وختی بجز مجردا ، متاهل ها هم با نی نی هاشون اومدن اونجا و قراره یه هفته ای بمونن :hapydancsmil:

 

و مخصوص تر از همه ی اینا ، وقتیه که باغ پسته ی بابابزرگ ثمر داده و الان وقت شنا کردن تو پسته هاس :w02:

 

آخخخ که چقد دلم گونی گونی پسته ی تازه میخواااااد :hapydancsmil:

لینک به دیدگاه

تا دیروز که تو خلوتت گریه میکردی و طوری که کسی متوجه نشه اشکاتو پاک میکردی.

ولی من میدیدم.

همه میدیدیم.

بیشتر از اون چیزی که فکر کنی حواسمون بهت هست.

یه وقتاییم حق حق گریه هاتو میشنیدیم.

معلوم بود که دیگه نمیشد کنترل بشه.

امروز به خاطر من خودتو خوشحال نشون میدادی

ولی نمیدونستی منم مث توام

چه نقابهای قشنگی

به خودت نگفتم ولی اینجا میگم که ....

ممنونم...hanghead.gif

لینک به دیدگاه

خوب آدما خودشون رو نشون می دن...من که فقط سکوت کردم و حتی نگاهش هم نکردم...هر چی دلش خواست گفت ( که البته به نظرم نشونه ی شخصیت خودش بود).... فقط با یه لبخند رد شدم...:icon_redface:

طفلی اون یکی که چشاش زده بود بیرون و دهنش کف زمین بود...:jawdrop:

اگه روانشناس و مشاور مملکت می خواد این باشه...وای به حال بقیه ی آدما....:164:

لینک به دیدگاه

امروز بدترین روز زندگیم بود البته به قول خیابانی چون از 12 گذشتیم و الان تو فرداییم پس میشه دیروز

چیز بدتر اینه که روز قبلش بهترین روز زندگیم بود

به هر حال یه سری هدف و ارزو داشتم که چندین سال بود دنبالش بودم هر روز این ارزو ها ضعیف تر می شدن تا امروز تو یه لحظه همه اش خاکستر شد برام عجیبه چرا ناراحت نشدم چرا عصبی نشدم ولی یه احساسی دارم که تا حالا تجربه اش نکردم نه می تونم بخندم نه می تونم گریه کنم احساس می کنم مغزم خالیه قلبم خالیه عین یه بز دارم به اطرافم نگاه می کنم فقط

لینک به دیدگاه

ردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در مورد خدا صورت گرفت آرایشگر گفت:من باور نمیکنم خدا وجود داشته با شد مشتری پرسید چرا؟

 

آرایشگر گفت : کافیست به خیابان بروی و ببینی مگر میشود با وجود خدای مهربان اینهمه مریضی و درد و رنج وجود داشته باشد؟

 

مشتری چیزی نگفت و از مغازه بیرون رفت به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد مردی را در خیابان دید با موهای ژولیده و کثیف با سرعت به آرایشگاه برگشت و به آرایشگر گفت می دانی به نظر من آرایشگر ها وجود ندارند مرد با تعجب گفت :چرا این حرف را میزنی؟ من اینجا هستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم

 

مشتری با اعتراض گفت : پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آریشگاه وجود دارند

 

آرایشگر گفت : آرایشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند .

 

مشتری گفت : دقیقا همین است خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند . برای همین است که اینهمه درد و رنج در دنیا وجود دارد.

لینک به دیدگاه

هیچ کار درستی نیست از انسانها توقع زیادی داشت

کاش یکم فکر میکردیم که مردم در قبال ما هیچ مسئولیتی ندارن و محبتی که در قبال ما میکنن از بزرگواریشونه

پس بهتره با توقع نابجا موجب رنجش اونها نشیم :ws37:

لینک به دیدگاه

این روزها دوستانم یا به فکر آنان که در قُمارِ قرعه کشی...لاتاری را بِبرند و بروند...

 

یا در این فکرند که لاتاری را نَبُرده ،بروند!

 

رفتن... و رفتن از این باب که شاید آنور جوب..شاید در ایالات متفرقه ی ینگه ی دنیا...دُمبه ی آبگوشتشان چرب تر باشد...

 

و من فرار می کنم از کارتِ سبز! و دعوت نامه ی آماده...

 

کشور گاوبازها...جایی خوبی ست برای آفتاب گرفتن در ساحل...ولی...

 

ولی من دوست دارم..عَرَق پیشانی ام به جای آن ساحل...بر این ساحل بریزد...

 

این ساحل که زباله دانی شده و جلبک های چسبیده به تانکر های چینی...دریایش را مدتی خونی کرده بود...ولی...

 

ولی باز...دوست دارم...لا به لای سنگ های همین خاک...صدای دریا را بشنوم...:icon_redface:

.

.

.

من...به چشم عده ای از دوستانم.. مجنونم و به چشمه ی عده ی دیگر خوش خیال....

 

و چه خوب که خودم هم معترفم این میان که....جنونم به خاک ست و خیالم خوش به مردمانی که می شناسمشان...:icon_redface:

.

.

.

توضیح:جلبک های چسبیده به تانکرهای چینی همون پدیده ی کِشَند قرمز خلیج فارس هست در چند سال پیش باعث شد آب های خلیج فارس قرمز رنگ بشه که استعاره شده تو نوشته هام به خونی شدن ساحل...پرسیده بودن بچه ها اضافه کردم این توضیح رو:icon_redface:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...