sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]مرتبهی عشق چو بیچارگی است [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]فخر بدین مرتبه ناچار به[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]مسکنت ارهست به پندار و کبر[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]مسکنت از کبر ز پندار به[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]دون که بود باد سری درسرش[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]بر سر او خاک به انبار به[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]وانکه بود خاک ره از حسن خلق [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]چون گل کعبه شرف آثار به[/TD] [/TR] [/TABLE] امیر خسرو دهلوی 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ تو که امشب در رصدخانه ی زيبای دلم جا داری آسمان دل من را به تماشا بنشين باد انسانيت انگار وزيدن بگرفت! ابر احساس درون دل من مهمان شد وکنون لحظه ی باريدن احساس به روی گل هاست شبنم عشق چه آسان خود را در درونِ دلِ گلبرگِ اقاقی جا داد. فرنازکافی 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]دلا پوشم ز عشقت جامهی نیل [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]نهم داغ غمت چون لاله بر دیل[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]دم از مهرت زنم همچون دم صبح[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]وز آن دم تا دم صور سرافیل[/TD] [/TR] [/TABLE] بابا طاهر 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]غم عشق تو کی بر هر سر آیو [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]همائی کی به هر بوم و بر آیو[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]زعشقت سرفرازان کامیابند [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]که خور اول به کهساران بر آیو[/TD] [/TR] [/TABLE] بابا طاهر 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]دلم از سوز عشق آتش بجان بی [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]بکامم زهر از آن شکر دهان بی[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]همان دستان که با ته بی بگردن[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]کنونم چون مگس بر سر زنان بی[/TD] [/TR] [/TABLE] بابا طاهر 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]عزیزا ما گرفتار دو دردیم [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]یکی عشق و دگر در دهر فردیم [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]نصیب کس مباد این غم که ما راست[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]جمالت یک نظر نادیده مردیم[/TD] [/TR] [/TABLE] بابا طاهر 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ وای اگر عشق بميرد همه دنيا مرده شاه بيت غزل نغز اهورا مرده باز امشب دل مجنون سر شيون دارد نكند گشته خبر دار كه ليلا مرده يا آن سرو كه روزی علم ميكده بود باورت هست كه با آن قد و بالا مرده؟ هله ای منتظران ميكده ديگر خالي ست ساقی و رطل و سبو , ساغر و صهبا مرده آن كه يك روز دل از خلق به يغما می برد با دو صد قافله دل , يكه و تنها مرده قاصد اشك به غمخانه زانو می گفت زير آن طاق دو ابرو خط ايما مرده باغبان چشم از اين گلبن نوخيز بپوش كه گل سر سبدش وقت تماشا مرده به رقم خوان خط حادثه گفتم چه خبر گفت در دفتر گل , لاله حمرا مرده حيف ارفع كه تو را خواب خوشي بود ولی موج تعبير در آئينه رويا مرده **ارفع کرمانی** 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ عشق ،جانبازی و فداکاری است از هوس این هنر نمی آید [h=2]علی مزارعی [/h] 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ به خار زار جهان، گل به دامانم، با عشق صفای روی تو، تقدیم می کنم، با عشق دراین سیاهی و سردی بسان آتشگاه، همیشه گرمم، همیشه روشنم با عشق همین نه جان به ره دوست می فشانم شاد، به جان دوست، که غمخوار دشمنم، با عشق به دست بسته ام ای مهربان، نگاه مکن که بیستون را از پا درافکنم، با عشق دوای درد بشر یک کلام باشد و بس که من برای تو فریاد می زنم: با عشق فريدون مشيري 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]دست امید من عجب گر به وصال او رسد [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]پشه کسی ندید کو صید کند عقاب را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]چون مه مهربان من تاب دهد نغوله را[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]در خم عقربش نگر زهرهی شب نقاب را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]خواجو اگر ز چشم تو خواب ببرد گو ببر[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]زانکه ز عشق نرگسش خواب نماند خواب را [/TD] [/TR] [/TABLE] خواجوی کرمانی 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]آن نقش بین که فتنه کند نقشبند را [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]و آن لعل لب که نرخ شکستت قند را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]پندم مده که تا بشنیدم حدیث دوست[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]در گوش من مجال نماندست پند را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]چون از کمند عشق امید خلاص نیست [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]رغبت بود بکشته شدن پای بند را[/TD] [/TR] [/TABLE] خواجوی کرمانی 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]رام را گر برگ گل باشد نبیند ویس را [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]ور سلیمان ملک خواهد ننگرد بلقیس را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]زندهی جاوید گردد کشته شمشیر عشق [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]زانکه از کشتن بقا حاصل شود جرجیس را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]جان بده تا محرم خلوتگه جانان شوی[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]تا نمیرد کی به جنت ره دهند ادریس را[/TD] [/TR] [/TABLE] خواجوی کرمانی 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]گرنه در هر جوهری از عشق بودی شمهئی [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]کی کشش بودی به آهن سنگ مقناطیس را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]همچو خورشید ار برآید ماه بی مهرم ببام[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]مهر بفزاید ز ماه طلعتش برجیس را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]دامن محمل براندازی مه محمل نشین[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]یا بگو با ساربان تا بازدارد عیس را[/TD] [/TR] [/TABLE] خواجوی کرمانی 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]ساقیا وقت صبوح آمد بیار آن جام را [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]می پرستانیم در ده بادهی گلفام را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]زاهدانرا چون ز منظوری نهانی چاره نیست[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]پس نشاید عیبت کردن رند درد آشام را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]احتراز از عشق میکردم ولی بیحاصلست [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]هر که از اول تصور میکند فرجام را[/TD] [/TR] [/TABLE] خواجوی کرمانی لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]چون من برندی زین صفت بدنام شهری گشتهام [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]آن جام صافی در دهید این صوفی بدنام را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]یک راه در دیر مغان برقع براندازی صنم[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]تا کافران از بتکده بیرون برند اصنام را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]گر در کمندم میکشی شکرانه را جان میدهم[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]کان دل که صید عشق شد دولت شمارد دام را [/TD] [/TR] [/TABLE] خواجوی کرمانی 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]گهی که عاشق و معشوق را وصال بود [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]گمان مبر که بود آگهی رقیبان را[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]میان لیلی و مجنون نه آن مواصلتست[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]که اطلاع برآن اوفتد لبیبانرا[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]عجب نباشد اگر در ادای خطبهی عشق [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]مفارقت کند از تن روان خطیبانرا[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]غریب نبود اگر یار آشنا خواجو[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]مراد خویش مهیا کند غریبانرا[/TD] [/TR] [/TABLE] خواجوی کرمانی 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۹۰ دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست بصدق کوش که خورشید زاید از نفست که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۹۰ غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که این لطیفه عشقم زرهروی یادست رضا بداده بده وز جبین گره بگشای که بر من و تو در اختیار نگشاده است 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۹۰ عرضه کردم دو جهان بر دل کار افتاده بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست آن شد اکنون که ز ابنای عوام اندیشم محتسب نیز در این عیش نهانی دانست 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۹۰ سنگ و گل را کند از یمن نظر لعل و عقیق هر که قدر نفس باد یمانی دانست ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده