رفتن به مطلب

مشاعره ی موضوعی


*lotus*

ارسال های توصیه شده

[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=align: left]می‌گفتم یار و می‌ندانستم کیست[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]می‌گفتم عشق و می‌ندانستم چیست[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]گر یار اینست چون توان بی او بود[/TD]

[TD]

 

 

[/TD]

[TD=align: right]ور عشق اینست چون توان بی او زیست

 

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 1.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بی جمال عالم ارای تو روزم چون شبست

با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع

کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت

تا در اب و اتش عشقت گدازانم چو شمع

لینک به دیدگاه

ic6.gif

برای دیدنت ای کاش آسمان بودم

و یا ستاره ی کم سوی بی نشان بودم

چه خوب می شد اگر با تمام احساسم

برای خستگی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ت مثل سایه بان بودم

بهار و شعر و شکوفه همیشه سهم تو بود

و من به جای دلت زخمی خزان بودم

شبیه دست تو، پیغمبر سخاوت و عشق

وسیع و ساده چو دریای بی کران بودم

چه خوب می شد اگر من به جای بغض دلت

رسول بارش غم های جاودان بودم

تمام هستی من! ای شکوه ساده ی عشق!

برای درک تو ای کاش مهربان بودم

لینک به دیدگاه

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف درمتن

ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است

و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد

و خاصیت عشق این است

کسی نیست

بیا زندگی را بدزدیم آن وقت

میان دو دیدار قسمت کنیم

بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم

بیا زودتر چیزها

را ببینیم

ببین عقربک های فواره در صفحه ساعت حوض

زمان را به گردی بدل می کنند

لینک به دیدگاه

فضای خانه که از خنده های ما گرم است

چه عاشقانه نفس می کشم ! هوا گرم است

 

دوباره “دیده امت” زّل بزن به چشمانی

که از حرارت ” من دیده ام ترا ” گرم است

 

بیا گناه کنیم عشق را … نترس … ، خدا ،

هزار مشغله دارد ، سر ِ خدا گرم است

لینک به دیدگاه

عشق تا بر دل بیچاره فروریختنی است

دل اگر کوه ، به یکباره فرو ریختنی است

 

خشت بر خشت برای چه به هم بگذارم

منکه میدانم دیواره فروریختنی است

 

آسمانی شدن از خاک بریدن می خواست

بی سبب نیست که فواره فروریختنی است

 

از زلیخای درونت بگریز ای یوسف

شرم این پیرهن پاره فروریختنی است

 

هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه

ماه در آب که همواره فروریختنی است

 

*فاضل نظری*

لینک به دیدگاه

بغیر از آنکه بشد دین و دانش از دستم

بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم

اگرچه خرمن عمرم غم تو داد به باد

به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم

چو ذره گرچه حقیرم ببین به دولت عشق

که در هوای رخت چون به مهر پیوستم

بیار باده که عمریست تا من از سر امن

به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم

لینک به دیدگاه

گفتی: بمان، می خواستم اما نمی شد

گفتی: بخوان بغض گلویم وا نمی شد

 

گفتم: که می ترسم من از سحر ِنگاهت

گفتی: نترس ای خوب ِمن اما نمی شد

 

گفتی: نگاهم کن ببین آهسته دیدم

راهی نبود از مرز ِمی شد تا نمی شد

 

دست ِدلم پیش ِتو رو شد آه ای عشق

راز ِنگاهم کاشکی افشا نمی شد

 

درورطه ای از عشق وعقل افتاده بودم

چون عشق ِتو در ظرف ِعقلم جا نمی شد

 

می خواستم ناگفته هایم را بگویم

یا بغض می آمد سراغم یا نمی شد

 

گفتی که تا فردا خداحافظ ولی آه

آن شب نمی دانم چرا فردا نمی شد...

 

عباس سجادی

لینک به دیدگاه

عشق می بارد

بیا بدویم در باران

تو تا ...

ته کوچه های دلم

من تا ...

زیر رنگین کمان چشمانت.

[TABLE=class: ncode_imageresizer_warning]

[TR]

[TD=class: td1, width: 20][/TD]

[TD=class: td2][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

Love_the_rain_by_voorikvergeet.jpg

لینک به دیدگاه

فرو رفت از غم عشقت دمم دم میدهی تا کی

دما راز من براوردی نمیگویی براوردم

شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می جستم

رخت میدیدم و جامی هلالی باز می خوردم

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...