alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۹۱ خوندن قرآن تو نیمه ی شب ... :icon_gol: از خوندن همین پست 11 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۹۱ یادش بخیر بچه که بودیم عشق الک دولک بازی و تیله بازی بودم واااااااااااااااااااااای یادش بخیر واقعاً دوس دارم دوران بچگیم تکرار بشه.....(ولی حیف که فقط میتونه یه آرزو باشه) ای روزگار نامناسب نامردم ناسازگار چرا با این وضع و کار جور درنمیاد؟!! 13 لینک به دیدگاه
Peyman 16150 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۱ یه اُملت مشتی درست کنی، سفره بندازی چهارزانو بشینی زمین، بزنی تو رگ 11 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۱ جواب نهایی مسئله رو درست درآورده باشم ...یعنی راهم درست بوده . 8 لینک به دیدگاه
ShaMoh 3002 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۱ گمون کنم خستگی حال حاضرم هم یکی از لذت های کوچیکه . . آخه یه آمپول حساسیت زدم حجامت هم کردم و کلی بیرون چرخیدم و . . . 6 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۱ تاپیک رو که باز کردم ، گفتم بذار فکر کنم ببینم من چه لذت هایی دارم که ذهنم رسید به جایی که..... چند سال پیش از طرف دانشگاه رفته بودیم پابوس امام رضا... لحظاتی که وارد مشهد شدیم و از دور گنبد رو دیدیم و همزمان تواشیح مهدی بیا تو اتوبوس پخش میشد و حال و هوایی که داشتیم و سکوتی که به یکباره بر هیاهوی موجود در فضا حاکم شد .... هر کس دلش بود و تواشیح در حال پخش و ضریحی که از دور زیارت میشد.....بی نظیر بود....هنوز هم یاد آوری اون لحظات لذت بخشه... لذتی نه کوچک بلکه غیر قابل وصف....:icon_gol: 5 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۱ از کار لذت میبرم از راه روشنی که جلوی خودم میبینم خیلی به آینده امیدوارم... خیلی 6 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۱ لذتی که تو میام تو اندیشان و روحم واقعا شاد میشه مخصوصاً وقتی میرم سراغ پروفایل بچه های قدیمی انجمن :دی 5 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۱ اينكه يكي ازم تشكر كنه كه تو شرايط سخت پيشش بودم 17 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ امروز با خواهرم رفتيم نمايشگاه ايل و عشاير!خيلي قشنگ بود!!!:hapydancsmil: رقص محلي...غذاهاي محلي...لباساي محلي!خيلي هيجان انگيز بود!:hapydancsmil: دوس داشتم 12 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ ماچ کردن آجی کوچیکم وقتی که خوابه! 14 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ اینکه وقتی ذهنم مشغوله بشینم کتاب جین ایر رو بخونم و مدام تو ذهنم به خودم بگم بیخیال دور و برم . . . همه چی آرومه ... آرومه ... 13 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ اینکه بچه داداشم تازه دندون دراورده بهش میگم بوسم کن جای بوس گازم میگیره:53tnkbetm2eof1u84pj 17 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ اینکه ته دیگ ماکارانی را بزارن جلوت تا تهش را بخوری وااااای خدا این لذت را از ما نگیر آمین:mornincoffee: 16 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ اینکه وقتی ناراحتی خوشحالی هر حسی داری بدونی یکی هست که همه جوره میتونی روش حساب کنی بهش زنگ بزنی و بدونی که هر چی بگی بازم دوست داره .... البته این بزرگترین لذته 11 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۱ اینکه داداشم با دوستم نامزد کنن اینکه هفته ی دیگه جشنشونه 12 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۱ اینکه گاهی که لازمه به دیگران بگی نه !!!! 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده