رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

مانده ام بر ابتدا و انتهای مسیریمان...

 

جایی که شروع کردیم و تو...

 

تو با یک لبخندِ زورکی و دستانِ در جیب خداحافظی کردی...

 

مرا به خدا سپردی..

 

در حالی که در ابتدا من را از او می خواستی...

.

.

.

تو هم می دانی که خداست که فقط دلِ مصرف شده را خریدار است...:icon_redface:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

فراموشت نمی کنم

 

من هیچ وقت تو را فراموش نمی کنم،چون تو در دلم کلبه ای ساخته ای.این کلبه ی کوچک و ساده برای من مانند قصری زیبا و افسانه ای می ماند.وقتی هر روز سری به این کلبه می زنم و دیوارهایش را نگاهی می اندازم و خاطرات زیبای با تو بودن را نظاره می کنم، چگونه می توانم تو را فراموش کنم.

 

  • Like 13
لینک به دیدگاه

وقتی میره

روزارو می شمری برای رسیدن روزی که گفته بر می گردم!

وقتی اونروز می رسه و نمیاد با خودت هی علت می تراشی واسه نیومدنش!

بعد هی روزا رو ثانیه هارو می شمری که کی می رسه!

تا اینکه

یه روز می رسه که دیگه برگشتنش واست مهم نیست

نه اینکه عاشقش نباشی نه!

دیگه با نبودنش زندگی می کنی...

تو می گی کجاست

تو می شونیش سر میز

براش چایی می ریزی

باهاش حرف می زنی درد و دل می کنی!

شکایت می کنی

دعواش می کنی...

از بی وفاییش به خودش شکایت می کنی!

عجیبه نه؟

  • Like 9
لینک به دیدگاه

یه وقتایی داغونی و کلافه و بدتر این که نمی دونی از چی!

وقتی تو همچین موقعیتی هیشکی هم نباشه که بتونه ازین حال و هوا درت بیاره تازه می فهمی چقدر تنهایی...:hanghead:

کاش لااقل می شد این تنهایی رو به جای نت و تکنولوژی و ... با طبیعت تقسیم کرد...دلم عجیب هوای دریا و جنگل کرده!دلم می خواست الان نمک آبرود بودم و می رفتم بالای بالا تو جنگلش گم می شدم...!

:hanghead::hanghead:

:sigh:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

مردانه صفت دور جهان گردیدم ...............................نامردم اگر مرد ز دوران دیدم

 

یک رنگتر از تخم مرغ در این عالم نیست...........................آن هم بشکستم دو رنگش دیدم

 

بنظر من این شعر در دورانی که ما درش هستیم و داریم زندگی میکنیم کاملاً صادقه:ws37:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

موفق شدم برای اولین بار تونستم بالاخره

اما میدونم حسی که دارم آرامش قبل طوفانه

اما مهم نیس مهم اینه که تونستم....

  • Like 8
لینک به دیدگاه

خیلی دلم گرفته یه درس 2واحدی که فکر میکردم ماکزیمم کلاس میشم با8.5افتادم.میخواستم این ترم معدلم ببرم بالا اما خرابتر شدم....:(

  • Like 17
لینک به دیدگاه

عاشق اینم که دنیارو از چشم دو مدل ادم ببینم : یکی بچه ها که با دیدگاه سادشون هرکاری دلشون میخواد میکنن یکی مرد ها که با کلی غرور و ادعا به دنیا نگاه میکنن ...

  • Like 15
لینک به دیدگاه

یعنی تا حالا تا این حد خسته و بی انگیزه نبودم. خسته شدم ازبس برای هرچیزو هر موقعیتی جنگیدم.اونقدر توی هر کاریم یه حسود بخیل سرزده وارد شده و باهاش دوئل کردم که دیگه خالی کردم. این روزا وقتی به نتیجه میرسم اصلا لذت نمیبرم چون قبلش مثل یه گلادیاتور مبارزه کردم و لحظه پیروزی توان لذت بردن هم ندارم. آخه نمیتونی اندازه من بالا بیای بی انصاف منو پائین نکش:w000:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

الان که دارم فکر میکنم همه گیروگور من فقط 1 طناب ناقابله....

همون طنابی که به هوای رسیدن به آب رفتم تو چاه...

اما دریغ طنابش کوتاه بود...

باید قطعش کنم...

بیفتم ته چاه بهتره تا اینکه معلق بمونم و بیهوده دست و پا بزنم...

  • Like 11
لینک به دیدگاه

من یاد گرفته‌ام “دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد…” دل می‌خواهد…! ولی نمی‌دانم چرا خیلی‌ها… و حتی خیلی‌های دیگر…! می‌گویند: این روزها… دوست داشتن دلیل می‌خواهد…!! ... و پشت یک سلام و لبخندی ساده… دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده، دنبال گودالی از تعفن می‌گردند! اما من سلام می‌گویم و لبخند می‌زنم و قسم می‌خورم و می‌دانم “عشــ[♥]ـــق” همین است… به همین سادگی…

  • Like 5
لینک به دیدگاه

گاه......

بی گاه.....

تَق تَق......

باز که تویی....

چی میخوای از ذهنِ پر از خالیم؟؟؟

چرا میای و میری؟؟؟

خودم که نمیدونم.... شاید خدا امشب تو خوابم بهم گفت......:sigh:

  • Like 16
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...