*lotus* 20275 ارسال شده در 18 فروردین، 2013 این روزا کارایی میکنم که اصلا در شانم نیس ....شرمنده ی خودمم 18
Just Mechanic 27854 ارسال شده در 18 فروردین، 2013 می خوام بخوابم ولی خوابم نمیاد دیگه واسه اینکه خوابم بگیره یه روش جدید یافتم کتابو میگیرم جلو چشم خوابم میگیره بد مصب آخرته هیپنوتیزمه 11
.Apameh 25173 ارسال شده در 18 فروردین، 2013 بدترین چیز اینه ببینی بقیه رو... بدونی آخرو... بشنوی حرفارو... اما تو کله بی مخت فرو نره... 14
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 چرا من باید یه روزم رو به خاطر بی برنامگی بعضیا تلف کنم؟ 12
Lean 56968 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 خدایی بهم بگن یه روز فقط آجر پرت کن ولی نگن یه ساعت واستا تو صف 12
moein.s 18984 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 حذیان می گویم این روزها در میان خنده های گاه و بیگاه... نوبری شده ام برای خود...در روز روشن اَبو عطا می خوانم بدون ترس از نگاه دیگران.. که این روزها کِرِواتی حرف زدن هم گرفت و گیر دارد! می گویند کلاغ ها در شهر می گیرند به جرم کرواتی حرف زدن(از اون اصطلاحات مربوط به خودم هستا!) پس ما هم می زنیم بر دنده ی مدهوشی و مغفولی(از غافل بودن می آد)... که فرض کنن ما هم همان دیوانه ای هستیم که کنار مامور راهنمایی سر میدان واساده ایم و ماشین ها را راهنمایی می کنیم....عجب تناقضی...ما عاقلان را راهنمایی می کنیم! موخره:می گن اون دیوونه ای که سر چهارراه کنار مامور راهنمایی راننده ها رو راهنمایی می کنه...عاشقی بوده...سر میدون با یار قرار گذاشته....نیومده....حیران میدون ها شده... 9
ara engineer 1866 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 تا حالا شده بخواید خودتونو بزنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه همچین حسی دارم من!!!!! 11
*pedram* 21266 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 دقت کردین وقتی کباب با برنج میخوریم ۹۰% حواسمون به اینه که هر دوتاش باهم تموم شه.؟!! 8
Valentina 13664 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 ساعت 3 رسیدم خونه ناهار خوردم گفتم ی ساعت بخوابم پاشم بخونم واسه فردا..تا الان خواب بودم... چجوری ی جزوه 140 صفحه ای رو بخونم؟؟!! از حفظ کردن متنفرممممممم.. 20
.Apameh 25173 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 ... خستگی که جسمی باشه با 1استراحت نهایتا 2روزه رفع میشه اما امان از وقتی که روحت خسته باشه... 9ماهه دارم سعی میکنم خستگیشو برطرف کنم نمیشه... حالم داره بهم میخوره از این وضعیت... 20
maryam banoo 3238 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 سخن عاشقانه گفتن دلیل عشق نیست.. عاشق کم است..سخن عاشقانه فراوان... عشق عادت نیست..... عادت همه چیز را ویران میکند.... از جمله عظمت دوست داشتن را... از شباهت به تکرار می رسیم...از تکرار به عادت... از عادت به بیهودگی...از بیهودگی به خستگی و نفرت... 13
Just Mechanic 27854 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 هیییییییی خدایا خسته م اخه بگو بیکاری میری یه زبون دیگه یاد بگیری من تو همیناشم موندم تازه نرم افزار آباکوسم روش حالمو گرفته هر کاری میکنم باهام راه نمیاد هرچی میگم جون عمه ت خودت این کارارو انجام بده تا لازم نباشه من فسفر بسوزونم و دستامو خسته کنم و این موس زبون بسته رو این ور و اونور کنم و با انگشتم بزنم تو سرش ولی انگار لامصب کره هیچی نمیشنوه ای آباکوس با من راه بیا تا منم دعای پایداری ورژناتو بکنم هییییییییییی یاد این ضرب المثل افتادم که میگه سر پیریو معرکه گیریه 14
The Developer 5479 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 بلاهای سرم اوردی / اما بگو من کی شکایت کرده بودم؟! بیا برگرد، همونجوری که رفتی به بی مهریت هم عادت کرده بودم پ.ن: دلم گرفته امشب 15
Neutron 60966 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 ز حد گذشت جدائي ميان ما اي دوست بيا بيا كه غلام توام بيا اي دوست مرسی بچه ها که به یادم بودید. 26
Lean 56968 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 حالا هی توجیه کن ، حالا هی زمین و آسمون رو به هم بباف ، وقتی تو وجود خودت میدونی که مقصری بدبخت این دستو پا زدنا برای چیه؟ جملات بالارو وجدان عزیز هی میکوبه توسرم ، وجدان جان فهمیدم بابا ولم کن بذار یه امشبو راحت بخوابم 12
B nam o neshan 12214 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 شهر خاكستري من...بعضي از مردمت سياهن...سياهِ سياه! گرچه موهات همرنگ دندونات بود پير مرد!ولي هنوز تو نگاهت هوسو ميشد ديد!!!نگاهت آلوده بود! متاسفم برات...:icon_razz: مثلا بعد امتحانا يه روز رفتيم بيرون حال و هوامون عوض بشه!اينم نتيجه اش!دختر بشين تو خونه... چهار ديواري امن اتاقمو دوست دارم 15
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 من چشم هایم را میبندم راحت باش احساست رانشان بده اووووووووووووووووی باتوام مخاطب خاص من........ بی تلبیت 12
laden 4758 ارسال شده در 19 فروردین، 2013 تو به بوی غزل و قافیه آمیخته ای به خدا حال مرا خوب به هم ریخته ای آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری بی سبب نیست که در کنج دلم جا داری به سپیدی غزل رایحه ی یاس منی یاسمن پوش ترین قسمت احساس منی یاسمن پوش ترین جای خدا را پر کن من پر از زندگیم فاصله ها را پر کن من جهنم زده ام حسرت سیبی دارم باز نسبت به شما حس غریبی دارم غربت و رخوت دستان مرا باور کن نازنین قصه ی ایمان مرا باور کن سالها قلب دم از صبر و تحمل میزد به کتاب غزل عشق تفال میزد 13
ارسال های توصیه شده