s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ حيفه اينو اينجا نذارم: گر دروغ رنگ داشت؛ هر روز شاید؛ ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت؛ عاشقان سکوت شب را ویران میکردند اگر براستی خواستن توانستن بود؛ محال نبود وصال ! و عاشقان که همیشه خواهانند؛ همیشه میتوانستند تنها نباشند دكتر شريعتي 16 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ به رفیقم زنگ زدم میگم پاشسو بیا بریم بیرون یه بادی هم به کلت بخوره برگشته میگه من حال ندارم شام خوردم سنگینم امروز هم روزه بودم کلا بیحالم خودت برو من نمیام بعد من رفتم بیرون میبینم تو پارک نشسته! خوب بگو نمیخوام با تو بیام دیگه چرا دروغ میگی؟مگه من هفتیر گذاشتم رو سرت که الا و بلا باید با من بیای! 23 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ من ادمایی رو دیدم که بخاطر پول و مقام, شرف و روح انسانیشونو فروختن دقت کنید فروختن دقیقا دارم از کلمه درست و بجای فروختن استفاده می کنم من ادمایی رو دیدم که جسم خودشونو قربانی هوسهای زودگذرو یه شبه کردن شاید به اسم عشق شاید به اسم دوست داشتن ولی درهر صورت قربانین من ادمایی رو دیدم که انقدر درگیر فیلم سینمایی زندگی اجتماعی و هم رنگ جماعت شدن که خودشونو حتی اخر خط زندگی پیدا نکردن من قیافه این ادما رو وقتی که مرا درچشم ساده و خود را درچشم زیرک و حیله گر دیده اند دیده ام بارها و بارها دیده ام .... نه شرافت و روح انسانیم رو فروختم نه جسم خود را قربانی هوسهای انها کرده ام و نه همرنگ این جماعت بوقلمون صفت شده ام که برای همه کس و همه چیز زندگی کردن و نقش بازی نمودن الا خودشان الا دل خودشان ... مطمئنا جایی در این دنیا , در این کره خاکی هس که بشود شریف زندگی کرد ولی با رفاه زندگی کرد و بخاطر نیازهای اولیه و اساسی بشری برای هر ارباب بی مروتی دم تکان نداد و لیس زن کفشای ادمای پست تر از سگ نشد جایی که بشود به صورت طبیعی عاشق شد و دوست داشت و غریزه رو بی هیچ شرمی و ترسی و حقارتی درفضا رها کرد آن سرزمینی که بشود فقط خود بود هم بیرون هم درون یکسانی داشت بی هیچ تناقضی و تضادی و خود را ... خود را هرگز مسوول پاسخگویی به قضاوتهای دیگران ندانست 23 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ خیلی دلم میخواد بدونم آسمون همه جا همین رنگه؟؟ 19 لینک به دیدگاه
ya~ya 820 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ کاش میشد کسی را یر زمین آورد تا نگاه کس به کس ناکس نیندازد تا که هر کفتار پست، چهرهء معصومیت را چنگ میزد، چهره از او میدرید،رسوا میکرد کاش میشد کسی را یر زمین آورد.............. 8 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ بالاخره 6 هفته انتظار به پایان رسید.. تو قهرمان کوچولوی منی عمه جون الهی بگردم که جای بخیه ات اینقدر زیاده و بزرگه... و ترسناک از اینکه دستت درست شده یه دنیا خوشحالم و آروم:hapydancsmil: فعلا خواهش کرده کاری به دستش نداشته باشیم 14 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ بازم نقل قول مي بخشين اگر گناه وزن داشت؛ هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد ؛ تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ... و من شاید ؛ کمر شکسته ترین بودم دكتر شريعتي 9 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ یک محفلی هست در این انجمن جای گفته های دکتر شریعتی هست ... میشه اونجا کلامشو نوشت ... بعضیها خیلی در حق احساسات آدم نامردی میکنند........ یعنی واقعا به هیچی اعتقاد ندارندهاااااااااااااا 13 لینک به دیدگاه
Sh.92 3961 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ ايـن نيــــــــز بگـــــــذرد ..... اره ولي ادم را دق ميدهد تا بگذرد !! :5c6ipag2mnshmsf5ju3 14 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ نمی خواهم آرامم کنی....فقط آرامشم را به هم نــــــــــــزن.. 13 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ بالاخره شروع شد این تابستونِ لعنتیییییییییی 11 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ خدایا من اعتراض دارم آخــــــــــــه مثل این که این انبار ضایعاتت رو بالا سر زندگی من ساختگی ؛ از اقبال بد هم سوراخه برای همین هر چی آدم داغون و زبون نفهمه و عوضیه ........ دقیقا داره میاد وسط زندگی من :w74: 15 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ این دفعه تو اتوبان اگه داشتین می رفتین دیدین یه 206 سفید پیچید جلوتون، پشتشم یکی از ماشینای گشت نامحسوس داره تعقیبش می کنه، افسره تا کمر اومده بیرون، داره سعی می کنه به لاستیکش شلیک کنه، سرنشینای 206 هم مرتب دارن یه سری چیز میز از پنجره می ریزن بیرون، هول نکنین! شما شاهد تعقیب و گریز قاچاقچی های مواد مخدر تو مکزیک نیستین، 206 داشته روزه خوری می کرده، اونایی هم که پرت می کنه بیرون چیپس و ماست موسیره نه ماری جوآنا! :5c6ipag2mnshmsf5ju3 15 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ این پدر مادرایی که کل روز دخترشونو ول می کنن به امان خدا ، بعد شب کلید می کنن شب باید خونه باشی !!! همیشه برام سواله چرا فکر می کنن شب فقط اتفاق می افته ؟ مگه روز ملت عقیمن ؟ 10 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ تا حالا شده حستو ندونی..؟ یه جور سردر گمی و گنگی؟ یه چیزی که عین خمیر سفالگری هی بهش ور میری...اما همین که میای بهش شکل بدی خراب میشه! 19 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ من اصلا نمی تونم بازی ها رو ببینم استرس دیوونه م می کنه :5c6ipag2mnshmsf5ju3 امیدوارم تو تکواندو طلا بگیریم 16 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ چقدر بده که از ماه رمضان....فقط و فقط.....گشنگیو تشنگیشو بفهمی...... چقدر امسال با سالای دیگه برام فرق داشت.....سالایی که قدرشونو ندونستم......ولی امسال اصلا نمیفهمم که دور و برم چی میگذره...فقط روزام میادو میره..... 11 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ گاهی خیلی خسته میشی وقتی مجبوری همیشه توضیح بدی مجبوری بخندی مجبوری نگی چیه که اذیتت میکنه مجبوری تو خودت بریزی 11 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ الله و اکبر....بعضی وقتا همین یه کلمه جلوی خیلی از دعوا هارو میگیره ....یه کلمه نیست یه دنیا آرامشه 13 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ چرا دیگه دلم به هیچی خوش نیست 15 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده