*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۱ مثلا خواستیم استعدادمان را در خانه داری و آشپزی شکوفا نماییم برای اولین کیک درست کردم هیشکی نخورد...:icon_razz: خودم با لذت تمام خوردم ... حالم بده الان مهلا کوشولوی بی استعداد :hapydancsmil: به نظر من باید استعدادهامون رو در زمینه های مختلف شکوفا کنیم ... این است زندگی :دی 20 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ دستانش را قلاب کرده...جُفت پا می گیرد تا دیگری بالا رود... کار او این روزها همین است...که نردبانِ دیگران باشد... راضی ست...گله ای نمی کند... می گوید....دنبال آن نام نیکِ بعد از مرگ هستم... دنبال خدابیامرزی مردم..وقتی نامم را می شنوند... می گوید...آرام می روم..ولی پیوسته....او که با این سرعت می رود...یا حقِ اوست...که هیچ.... یا حق او نیست...که..روزی با سرعت بر می گردد این بار به پایین... وقتی این ها را می گوید..لبخند گوشه ی لبانش هویدا است...در کنار چالِ گونه... همیشه رشک می برم به آن زیبایی خنده ها... خوشحالم او را می شناسم.. بدا به حال دیگران که او را نمی شناسند...و فقط آن هایی را می بینند...که زیر پا خالی می کنند.. سخت می شود...زندگی...وقتی شبیه او را نشناسیم.. . . . قلاب گرفتن برای دیگری..همیشه نشان سادگی قلاب گیرنده و منفعت طلبی آن که بالا می رود نیست.. گاهی نشانِ دل بزرگ است....هر چند سطحی بینان مُهرِ حماقت می زنند بر پیشانی اش.. 13 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ شما می دونید ماتم چه رنگیه؟! می دونید بی حسی چه رنگیه؟! می دونید وقتی یه نفر دلش بگیره ، چه رنگی می شه دلش؟! دل نو اندیشان گرفته آیا؟!! نمی دونم چرا الان ... بگذریم... امیدوارم در و دیوار نواندیشان هرچه زودتر رنگ شادی بگیره ... 18 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ گاهی با یک قطره، لیوانی لبریز می شود. گاهی با یک کلام، قلبی آسوده و آرام می گردد. گاهی با یک کلمه، انسانی نابود می شود. گاهی با یک بی مهری، دلی می شکند. مراقب بعضی یک ها باشیم! در حالی که ناچیزند، همه چیزند... 18 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ Hey tell me where you're going, and if you know your destiny hey, where will you leave your hidden dreams Look, the moon left us illuminated, very close and despite that good-bye my door was always open like before... 6 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ ما که رفتیم عمه بشیم.... :w330: 15 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ دنیایم را میان و رویاهاش ورق میزنم... دوباره میترسم... نکند دنیای من شبیه روزگارش نباشد... . . . بگو چگونه نگاهم را از جاده ای بردارم که نیمه ی مرا در خودش پیچیده است ؟ و کسی که چشمش را روی صورتم بست؛؛؛؛ هرگز ندید!!! جاده ای را/ که با شکم بر آمده اش... هی دور خودش پیچید و؛ خیابان ریخت میان ما.... و توهم ناباوری با چه سرعتی به من برخورد می کند؛ که فاصله..... چه دردها که نمی کشد؛ که فاصله... چه کارها که نمی کند؛ که فاصله......!!!! به دوری ات قسم جدایی مان را از دو طرف درد می کشد . :hanghead: 12 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ چقد خوابم میاد ظلمه ادم خوابش بیاد و مجبور باشه بره کلاس 3 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ باران مانند شره روی تنبور است وقتی که دستی از روی مهر و عطوفت روی آن می کشد و وقتی که تو تنبور زدن را دوست داری برهنه شوی در باران بچرخی با نوای تند تنبوری که سالهاست می نوازد چقدر خوب است همیشه فارغ بودن از عالم و آدمیان که این خود اعجاز است و بسیار نیکو برخی دستی به دور قامت یاری دارند و برخی سر در گریبانند و تنها اما همه و همه در این هوا و در این لطافت جان میگیرند هر کسی نوایی دارد هر کسی حالی دارد هر کس بگونه ای آن سو مرو این سو بیا 7 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ توی تمام زندگیم از خدا دو چیز خواستم یکیش اینه هیچوقت نمک نشناس نباشم و محبتایی که در حقم میشه رو هیچوقت فراموش نکنم! که باعث نشم حال و روز کسی مث امروز من بشه که هیچوقت واسه من کم نذاشته باشه ولی با یه نه گفتن به هزار تا اشتباه و کوتاهی نکرده متهم میشه! 7 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ کاش میشد مشکلات رو به دریا بسپارم 10 لینک به دیدگاه
سارا. 1380 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ یا شایدم باید با مشکلات دست و پنجه نرم کرد!!! اینجوری 16 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ هر کجا نگاه میکنم تفاخر است و تقابل خدایا بصدا بیا 15 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ کلا دقت کردین ما ایرانیا چقد به کارِ هم کار داریم ؟!!! اصن عادت کردیم سرک بکشیم تو کارِ هم !!! 16 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ هاردی : فردا دم آفتاب اعداممون می کنن؛ لورل : کاش فردا ابری باشه ...! 12 لینک به دیدگاه
R.Irankhah 25490 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ تشنگی بهـــــــــــــانه بود آبـــــــــــــ را با لیــــــــــــــوان تــــــــو می خـــــــــــــواســــــــــــتم 11 لینک به دیدگاه
R.Irankhah 25490 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ ما که از هر چه ترسیدیم به سرمان آمد! پس بیا تمرین کنیم کمی از خوشبختی بترسیم!!! 12 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ دلم میخواست یه روزی بیان باهام مصاحبه کنن و ازم بپرسن از نظر شما نامردترین آدم کیه؟ منم با یه لبخند تلخ بهشون میگفتم که از تو نامردتر دیگه نیست...... بودن با تو تقاص کدوم گناهم بود نمیدونم..... 8 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ صدای پایت برام دلهره آور است نمیدانم آمده ای که بمانی یا باز هم خواهی رفت بیا و بمان از تنهایی دیگر سیر شدم 7 لینک به دیدگاه
Yuhana 12780 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۱ امشب خیلی آرومم من به این آرامش مشکوکم 13 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده