A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ وقتي سياوش رفت... آتش زبانه ميكشيد... حضار نگاه ميكردند... تا شايد تهمتشان درست از آب در آمده باشد... او به درون آتش رفت... و سالم بيرون آمد... و سياهي بر روي حضار ماند... ولي ديگر سياوش برنگشت.. برنگشت چون او ديگر طاقت ديدار روي سياه آن حضار رو نداشت... ___________________________________ 20 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ گريه كردم گريه كردم اما دردمو نگفتم تكيه دادم به غرورم تا ديگه از پا نيفتم گريه كردم گريه كردم چه ترانه بي اثر بود مثل مشت زدن به ديوار اولين فصل شكفتن آخرين خدا نگهدار من به قله ميرسيدم اگه هم ترانه بودي صدتا سدو مي شكستم اگه تو بهانه بودي اگه هم ترانه بودي اگه تو بهانه بودي گريه كردم گريه كردم 11 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ چقد قشنگه بارون خدایا ممنون از این نعمت قشنگت که دو روزه به ما روا داشتی 14 لینک به دیدگاه
DavOOd_TiTaN 10472 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ هی چه فاز سنگینی همه چی سیاه چیزی رنگی نیست 8 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ جسارت می خواهد .... نزدیک شدن به افکار دختری که روز ها ، مردانه با زندگی می جنگد ... اما شب ها بالشش از هق هق های دخترانه خیس است ... 20 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ اگر خواستید دوستی را کنار بزنید، قربانی اش نکنید. بفروشیدش ، اینگونه به صرفه تر است....... 21 لینک به دیدگاه
::: شیـــما ::: 6955 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ ی آقاهه بود هر وقت لوازم گوشی میخواستیم کارای تعمیراتی داشتیم میرفتیم مغازش خیلی آدم با معرفت و ساده ای بود هر وقت من و بابارو میدید میگفت بالاخره منم ی روز دختر دار میشم با دخترم میرم خرید میزارم هر چی خودش میخواد واسم بگیره تو خونه حکومت کنه واسم .... امشب خبر فوتشو شنیدم .... ب آرزوشم نرسید آخر ۲ ۲ تا خبر مرگ اونم ۲ تا جوون ب فاصله نیم ساعت شنیدم حالم ازت ب هم میخوره دنیا خیلی نامردی :icon_razz: 14 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ تواضع سادگي صداقت صميميت ... گاهي حس ميكنم تم اصلي زندگي همين هاست تصوير سالن شلوغي را مجسم ميكنم پر از پچ پچ و گفتگو و هم همه با صداي برخورد ليوان ها خنده ها و صداهايي تركيب شده بي مفهوم گاهي تند و بلند ، گاهي ارام و خفه .. با پشت زمينه يك ملودي يك اهنگ يك هارموني بي گسست و يكنواخت موسيقي ملايمي كه در انبوه صداهاي ديگر به گوش ميرسد گفتگو ها پاياني ندارد ، ادم هاي حاضر در سالن حرف مي زنند حرف ميزنند حرف ميزنند حرف ميزنند ... حرفها وقتي با اهنگ تركيب ميشود موسيقي اصلي شكل ميگرد موسيقي كه همه اجزاي ان هماهنگ و يكنوا سرود زندگي سر ميدهند موسيقي كه تم هاي اصلي ان همان تواضع ، سادگي ، صداقت ، صميميت ...است . 6 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ دم همون خواننده هایی که واسه مریم شعر میخونند....گرم:hapydancsmil: و دم همه اونایی که یک آهنگ تکراری رو صد دفعه گوش میکنند و خسته نمیشن گرمتر.... 11 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ ساز میزنم ساز میزنم خیلی خوبههههههههههههه 5 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ برا خنثي شدن پست قبلي عرض ميكنم : اگه شرلوك هلمز هنوز زنده بود در مورد دليل گفتن اين شعر قطعهن تحقيق ميكرد " يك دست به كار خويشتن پردازي / يك دست زديگران گيري دست "!!! 5 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۱ سلام به دور از ادب بود بدون خداحافظی اینجارو ترک میکردم . وقتی مدیر بودم تا جایی که تونستم تلاش کردم وظیفمو درست انجام بدمو کم نذارم . اگه تو پست هام ناخواسته حرفی زدم که کسی ناراحت شده امیدوارم حلال کنه و به دل نگرفته باشه. دل کندن از اینجا سخته، امیدوارم بتونم . دلم برا همتون تنگ میشه . خداحافظ ، همین حالا ... 20 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۱ همین امشب از غصه ها میمیرم انتقام خودمو از دو تامون میگیرم دیگه از دست توام کاری بر نمیاد بـــــــایــــد آروم بگیـــــــــرم ...... 4 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۱ در 40 سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام میدهیم دوست داشته باشیم گابریل گارسیا مارکز اینو نوشته اما من توی 27سالگی هم میدونستم! نمدونم چرا ما دانسته هامونو نمیتونیم اینجوری بگیم! 15 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۱ من کودک 3 ساله ای رو میشناسم که با حریفان برون مرزی شطرنج بازی میکند جدیدا یاد گرفته با دکمه اول کارتون نشون میده ( تلویزیون رو دستی روشن میکنه فقط شبکه ملی امون 2 هست باقیش برفکه) وقتی میبرمش مغازه اسباب بازی فروشی ازم میخواد هرچی میخوام انتخاب کنم تا برام بخره ( نمی دونم شاید خجالتم میده چون گولش نمیخورم براش هرچیزی رو بخرم) از ساعت 1 نیمه شب تا 2.30 فرار بازی میکنه و کشتی و کتک کاری حوصله نداشته باشه فعالیت زیاد کنه کارتون میبینه آمار تمام بازیها و کارتونهای تمام سیستمها و گوشی های اعضای خانواده دور ونزدیکش هم داره.. با هرکسی مطابق شیوه خودش برخورد میکنه ................. من با یه همچین کودکی نشست و برخاست دارم و از اینکه همدمش باشم لذت میبرم.. عمه قربونش بره الهیییییییییییی 15 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۱ :w330::w330: الکی خوشی هم عالمی داره هاااااااااااا 5 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۱ نمیدونم چرا هر وقت عزمم رو جزم میکنم که قید فعالیت تو سایت رو بزنم، فعالیتم بیشتر میشه ... 16 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۱ میترسم؛ نکنه دو خط موازی باشیم... من هندسم ضعیفه ...خدایا تبصره که میزنی؟ م ی ت ر س م. 11 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده