Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ ای کاش بعضی از دوستان ارزش دوست رو بهتر درک کنند تا مجبور به انجام کارهایی که دوست نداریم نشیم.دیشب شب خوبی نبود. 18 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ :hapydancsmil:بدجــــــــــوری منتظرم عید بیاد ..... عــــــــاشق بــــــــوی بــــــــهارم ..... بیزار از سوز و سرما و زمستون :hapydancsmil: 17 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ خیلی وقته حرف خاصی برای گفتن توی انجمن ندارم و اکثر مواقع ساکتم اما از روی بیکاری می اومدم و فکر می کردم که هیچ تعلق خاطری به اینجا و کاربرهاش ندارم ... اما این 2 3 روز که نتونستم بیام احساس کردم دلم برای اینجا و کاربرا و نوشته ها تنگ شده شاید به این ها عادت کردم حالا هر چیزی که هست اینو می دونم از اینکه اینجا هستم خوشحالم امروز از بیشتر از 100 پست تشکر کردم و همه رو دقیق خوندم حالا احساس می کنم حالم بهتر شده 23 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ دوست داشتن یعنی اونی که اگه صد دفعه هم ناراحتش کنی،هربار میگه این دفعه ی آخریه که می بخشمت و با اخم میاد توی بغلت.... 23 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ شب از مهتاب سر میره تمام ماه توی آبه شبیه عکس یک رویاست تو خوابیدی، جهان خوابه! زمین دور تو میگرده زمان دست تو افتاده تماشا کن، سکوت تو عجب عمقی به شب داده تو خواب انگار طرحی از گل و مهتاب و لبخندی شب از جایی شروع میشه که تو چشماتو می بندی... تو را آغوش میگیرم تنم سرریز رویا شه جهان قد یه لالایی توی آغوش من جا شه تو را آغوش میگیرم هوا تاریکتر میشه خدا از دستهای تو به من نزدیکتر میشه زمین دور تو میگرده زمان دست تو افتاده تماشا کن، سکوت تو عجب عمقی به شب داده تمام خونه پر میشه از این تصویر رویایی تماشا کن، تماشا کن چه بیرحمانه زیبایی... [FLASH=width=100 heigh=100] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ).swf[/FLASH] 20 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد: او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد... او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد... او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد... 12 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم... گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم... گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود که چشمانمان رهایش نمی کند... گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم... 16 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ سردرد لعنتی..تو این عصر مزخرف جمعه...متنفرم از عصر جمعه.... 14 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ واسه این که از تو دورم ، به تو مدیونم واسه کشتن غرورم ، به تو مدیونم تو که حرمتو شکستی ، پای عهدت ننشستی گرچه بازم تو نیازم ، لحظه هامو بد می بازم ، به تو مدیونم واسه ی چشای خیسم ، به تو مدیونم این که از غم می نویسم ، به تو مدیونم این که بی جونم و سردم ، این که بی روحم و زردم پی آرامشی که بردی و من پی اش می گردم ، به تو مدیونم به تو مدیونم ، به تو مدیونم به تو مدیونم ، غرورمو شکستی عین شیشه به تو مدیونم که کشتی دلمو واسه همیشه به تو مدیونم ، منو دادی به بی بها بهانه به تو مدیونم واسه بغض عمیق این ترانه به تو مدیونم ، شکستی حرمت شب و من و ماه به تو مدیونم ، کم آوردی و رفتی اول راه به تو مدیونم عزیزم واسه این حال مریضم اگه مثل برج سنگی جلوی چشات می ریزم ، به تو مدیونم به تو مدیونم ، به تو مدیونم به تو مدیونم ، غرورمو شکستی عین شیشه به تو مدیونم که کشتی دلمو واسه همیشه به تو مدیونم ، منو دادی به بی بها بهانه به تو مدیونم واسه بغض عمیق این ترانه به تو مدیونم و دینم رو ادا می کنم ، حتما نشونت می دم چه رنجی داره هر چی کردی با من واسه این که تو خجالت محبتات نمونم جونمم می دم و می بینی پای حرفمم می مونم به تو مدیونم و دینم رو ادا می کنم ، حتما نشونت می دم چه رنجی داره هر چی کردی با من واسه این که تو خجالت محبتات نمونم جونمم می دم و می بینی پای حرفمم می مونم به تو مدیونم ، به تو مدیونم به تو مدیونم ، به تو مدیونم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 8 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ ای کاش این دوست داشتنی که ساناز میگه وجود داشت.البته شاید وجود داره.شاید من کور بودم 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ می نویسد...تا بخواند...تا ببیند او.... چون نمی خواهد به هزار دلیل با زبان بگوید... بی زبان می گوید... چه توقعی دارید..از او....؟!.. او دیگر همه ی جهانش نوشتن است.... وقتی که زبانش را کسی نمی فهمد.....نمی فهمد....نمی فهمد... شاید هم خودش را زده است به دیار نفهمی.... . . . این است سرنوشت او که بنویسد....و مدرک جمع کند.... برای اثبات آن که باید می گفت....و باد هوا می شد.... حالا مدرک دارد....و این بار دنبال مهر تایید.... انگار این گره باز نمی شود.... 10 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ بعد یه وقتایی هم به خودم میگم "چرا از اول همچین فکری کرد؟"اونوقت که همچین در بحر مکاشفت این سه کلمه "فکر " "اول" و "چرا؟" غرق میشم که یادم میره طرفم کی بوده چی فکر کرده اصلا چرا فکر کرده و منشا اولیه ش چی بوده ؟ 4 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ از مهمترین جملات کلیدی زندگیم همین جمله" مهم نیست" بوده باورتون میشه ؟ 7 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ این روزها آتشی در وجودم هست هم خسته هستم، و هم ساکت (خورشید) در قلبم طلوع نمیکنه، درد یار دارم هم دلتنگ هستم، هم دل شکسته آهنگ پروفایلم 7 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ داشتیم بحث ادبی میکردیم در مورد اشعار فروغ ، حرف من این بود که ایشون همش مینالیده افسرده بوده حرف آه و غم و زمستان و این خانه سیاه است....می زد ولی داداشم هی ازش طرفداری میکرد می گفت حق داشته ده چهل همه ایجوری بودن و فلان و از این حرفا ... دیگه اخرش کم اورد بلند شد داد زد " فروغو دوست دارم " چقد بگم مشکل از او نبوده بعد یهو بابام وارد شد از تعجب بربر نگامون میکرد ... داداشم بیچاره با یه دسپاچگی گفت " فرخزاد " که تا ده دقیقه خودش هم میخندید 8 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ یه بارم تو خیابونای شیراز به اتفاق حافظ و سعدی تنی چند از شعرا داشتیم میرفتیم یهو " پرتو نوری زه تجلی سر زد " بعد ما تا خواستیم خودمون را جمع جور کنیم " عشق پیدا شد اتش به همه عالم زد " :w16: 12 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ بعضی وقتا هم میگم چی میشد ادم تا پنجا سالگی بزرگ میشد دو باره 49 ساله بعد 48 ساله بعد 47..... تا دوباره بچه و توزاد و برمیگشت همون جای اولش ... یعنی نمیشد؟ 12 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ عشق یه طرفه چقد بده، آدمو خودویرانگر میکنه. خوب که نت هست وگرنه داشتم کم کم وسوسه میشدم دنبال تیغ بگردم :| 19 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ دیشب حالم خراب و داغون شارژ گوشیم 8 ریال از خوش شانسیم کارت بانکیم هم بلوکه شده یعنی دق کامل داشتم... تا عصری خوب چندتا کارت دارما وگرنه دق میکردم 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده