رفتن به مطلب

گزارشات تور کاشان...


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در
کنتاکی رو چی میگی؟:ws47:

میگفتی یه کلمه که بینش حرف اولی دوبار تکرار میشه:ws28:

بخش اولشم مرغ ه:ws28:

 

خیلیم خوب بازی کردم وگرنه خودتم نمیتونستی حدس بزنی:1238:

:4chsmu1:آخه کنتاکیشو خدایی چیجوری بازی میکردم

ولی کلا خوووووب بازی کردم انقدر حسودی نکن:4chsmu1:

 

من تو نشیمنم میخوام کسی نفهمه دارم کبود میشم!!

 

تندر جز افتخارات من محسوب میشه!:ws28:

:w36:آره عسیسم....:ws3:

فکر کردی خود محمد مهدی اگه بود چجوری اجرا میکرد؟؟:banel_smiley_4::w00:

محمد مهدی اگر بوود هیچی میشد ماجرای آتروس یهو خود کلمه رو میگفت خودشو راحت میکرد:4chsmu1::whistle:

  • Like 5
  • پاسخ 403
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در
این چرا فعلهاش نمیخونه؟:ws3:

آسمون رو نشون میدادیم باو

خودمون کف کردیم:ws3:

اون نستراداموس هم تهش بود:ws28:

انوشه کتاب نشون داد گفت نستراداموس:ws28::ws28:

:jawdrop:

تو حافظه ت تعطیله تعطیله :jawdrop:

نستراداموس هم من اجرا کردم ...بچه ها دقایقی طول کشید تا یادشون بیاد :ws3:

  • Like 3
ارسال شده در
خیلیم خوب بازی کردم وگرنه خودتم نمیتونستی حدس بزنی:1238:

:4chsmu1:آخه کنتاکیشو خدایی چیجوری بازی میکردم

ولی کلا خوووووب بازی کردم انقدر حسودی نکن:4chsmu1:

 

 

محمد مهدی اگر بوود هیچی میشد ماجرای آتروس یهو خود کلمه رو میگفت خودشو راحت میکرد:4chsmu1::whistle:

اره عزیزم خدایی خوب اجرا کردی ما گیج زدیم

 

 

:4chsmu1:

  • Like 2
ارسال شده در
این چرا فعلهاش نمیخونه؟:ws3:

آسمون رو نشون میدادیم باو

خودمون کف کردیم:ws3:

اون نستراداموس هم تهش بود:ws28:

انوشه کتاب نشون داد گفت نستراداموس:ws28::ws28:

بابا حمید خاطراتت چپکی شده باورکن:ws3:

نوستراداموسو که خود فروغ بازی کرد که اوری هی هیپوداموس میومد تو دهنش:ws47:

  • Like 2
ارسال شده در
:jawdrop:

تو حافظه ت تعطیله تعطیله :jawdrop:

نستراداموس هم من اجرا کردم ...بچه ها دقایقی طول کشید تا یادشون بیاد :ws3:

اااااااااااااااااااااااااااااااا

من واقعا تورو اصلا به جا نمیارم:ws28:

شوخی بود

خب قاطی پاطیه دیگه

منظور هوش طرف بود نه اجرای تو:ws3:

  • Like 3
ارسال شده در
بابا حمید خاطراتت چپکی شده باورکن:ws3:

نوستراداموسو که خود فروغ بازی کرد که اوری هی هیپوداموس میومد تو دهنش:ws47:

:ws28::ws28::ws28:

اااااااااااااااااااااااااااااااا

من واقعا تورو اصلا به جا نمیارم:ws28:

شوخی بود

خب قاطی پاطیه دیگه

منظور هوش طرف بود نه اجرای تو:ws3:

حمید جان کم استراحت کردی فکر کنم :ws21::ws3:

  • Like 2
ارسال شده در
بابا حمید خاطراتت چپکی شده باورکن:ws3:

نوستراداموسو که خود فروغ بازی کرد که اوری هی هیپوداموس میومد تو دهنش:ws47:

نو که تا کم میاوردی میگفتی اینا رو فراموش کنید

آخ من حرص خوردن اینو از نزدیک میدیدم تو دلش فحشی میداد به من:ws28:

هی میخواست جوابو بگه نمیتونست :ws3:

اره عزیزم خدایی خوب اجرا کردی ما گیج زدیم

 

 

:4chsmu1:

:ws28:

  • Like 2
ارسال شده در
:ws28::ws28::ws28:

 

حمید جان کم استراحت کردی فکر کنم :ws21::ws3:

نکنه جوابشم خودت گفتی؟:ws28::ws28:

 

راستی کسی از علیرضا خبر نداره؟من تا وسط راه باهاش بودم

من که 1:30 رسیدم،پوستم کنده شد

به مترو نرسیدیم من و علیرضا

حسام در چه حاله؟

  • Like 3
ارسال شده در
نکنه جوابشم خودت گفتی؟:ws28::ws28:

 

راستی کسی از علیرضا خبر نداره؟من تا وسط راه باهاش بودم

من که 1:30 رسیدم،پوستم کنده شد

به مترو نرسیدیم من و علیرضا

حسام در چه حاله؟

من امروز با حسام حرف زدم...گفت يه كم بهترم!

 

بچمو چرا اونقد تو بيابون راه بردين كه اذيت شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :banel_smiley_4:

  • Like 2
ارسال شده در
من امروز با حسام حرف زدم...گفت يه كم بهترم!

 

بچمو چرا اونقد تو بيابون راه بردين كه اذيت شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :banel_smiley_4:

خیلی حالش بد بود

یه لحظه من دیدمش ترسیدم

کبود شده بود:ws44:

خدا رو شکر که حالش خوبه:ws21:

  • Like 2
ارسال شده در
من امروز با حسام حرف زدم...گفت يه كم بهترم!

 

بچمو چرا اونقد تو بيابون راه بردين كه اذيت شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :banel_smiley_4:

 

 

 

اینو باید به اون لیدر و تور محترمه بگی:banel_smiley_4:

  • Like 4
ارسال شده در
خیلی حالش بد بود

یه لحظه من دیدمش ترسیدم

کبود شده بود:ws44:

خدا رو شکر که حالش خوبه:ws21:

آره خب...حمله قلبي شوخي نيست!!!!

 

 

اینو باید به اون لیدر و تور محترمه بگی:banel_smiley_4:

كاريه كه شده ديگه...

  • Like 3
ارسال شده در
من امروز با حسام حرف زدم...گفت يه كم بهترم!

 

بچمو چرا اونقد تو بيابون راه بردين كه اذيت شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :banel_smiley_4:

گفت حالش خوب شده تقصیر ما هم نبود ما خودمونم کم دردسر نکشیدیم باز محمد که یکم گوش میداد به حرفمون اومد جلومون اگه نبود من نمیدونم باید چی کار میکردیم:icon_pf (34):

  • Like 4
ارسال شده در

تو رو خدا آروم بنویسید بتونم بخونم...!:w00::ws44::w821:

  • Like 1
ارسال شده در
آره خب...حمله قلبي شوخي نيست!!!!

 

 

 

كاريه كه شده ديگه...

نباید اون پله ها رو هم میومد

خیلی سنگین بود

  • Like 2
ارسال شده در
آره خب...حمله قلبي شوخي نيست!!!!

 

 

 

كاريه كه شده ديگه...

 

 

بعدشم حسام خودش نگفت بهمون که مشکل داره وگرنه نمیذاشتیم اینقدر راه بره..........

اگر لطف میکردند و میموندن دنبالمون اون طوری نمیشد:icon_pf (34):

  • Like 3
ارسال شده در
گفت حالش خوب شده تقصیر ما هم نبود ما خودمونم کم دردسر نکشیدیم باز محمد که یکم گوش میداد به حرفمون اومد جلومون اگه نبود من نمیدونم باید چی کار میکردیم:icon_pf (34):

 

حالا اكشال نداره بابا...

بيخيال

خاطره ول بده!:ws3:

نباید اون پله ها رو هم میومد

خیلی سنگین بود

حسامم مظلومه آخه

هيچي نميگه

 

بعدشم حسام خودش نگفت بهمون که مشکل داره وگرنه نمیذاشتیم اینقدر راه بره..........

اگر لطف میکردند و میموندن دنبالمون اون طوری نمیشد:icon_pf (34):

همه چي دست به دست هم داده و اينجوري شده...تقصير كسي هم نيست

اتفاقيه كه افتاده

حسامم كه الان حالش خوبه

پس جاي نگراني نيست!

  • Like 4
ارسال شده در

خاطرات جالب من خونه عامری ها بود که رفتیم توی حمومش با یه راه مخفی که داشت خیلی هیجان انگیز بود :ws28: حموم را هم که خود آتروس میاد میگه :ws28:

موقع ناهار هم جالب بود هنوز چهره معصوم بچه های که جوجه سفارش داده بودن یادمه:ws44:

مخصوصا حمید که داشتم ناهارشو بر میگردوندم:icon_pf (34):

یه خاطره هم من از محمد دارم که فرناز از بالا داشت میگفت پشت سر من حرف نزنید بعد من هی میگفتم ما خیلی پشت سرت حرف میزنیم :ws28: ولی من نمیدونستم که اصلا کیه بعد کلی نظر دادم به محمد میگم اسمش چیه؟؟ محمد تعجب کرده بود:ws28:

  • Like 8
ارسال شده در
خاطرات جالب من خونه عامری ها بود که رفتیم توی حمومش با یه راه مخفی که داشت خیلی هیجان انگیز بود :ws28: حموم را هم که خود آتروس میاد میگه :ws28:

موقع ناهار هم جالب بود هنوز چهره معصوم بچه های که جوجه سفارش داده بودن یادمه:ws44:

مخصوصا حمید که داشتم ناهارشو بر میگردوندم:icon_pf (34):

یه خاطره هم من از محمد دارم که فرناز از بالا داشت میگفت پشت سر من حرف نزنید بعد من هی میگفتم ما خیلی پشت سرت حرف میزنیم :ws28: ولی من نمیدونستم که اصلا کیه بعد کلی نظر دادم به محمد میگم اسمش چیه؟؟ محمد تعجب کرده بود:ws28:

ناهار منو گرفته میگه خب این که اضافه اس:ws28:اصلا به رو خودشم نمیورد ها:ws28:

کسی هم جوجه نداشت من میخورم دیگه:ws28:

من داشت گریم در میومد:ws28:

مگسه رو بگو:ws28:

  • Like 6
ارسال شده در
ناهار منو گرفته میگه خب این که اضافه اس:ws28:اصلا به رو خودشم نمیورد ها:ws28:

کسی هم جوجه نداشت من میخورم دیگه:ws28:

من داشت گریم در میومد:ws28:

مگسه رو بگو:ws28:

خوب خودت هیچی نمیگفتی:ws28::ws28::ws28::ws28:

مگسه را بگو اسی کشتش:ws28::ws28::ws28:

بعد میگفت این اینجا چی کار میکنه:ws28::ws28::ws28:

  • Like 3
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...