رفتن به مطلب

گزارشات تور کاشان...


ارسال های توصیه شده

:ws28:

:ws28:

 

 

 

 

علیرضا تاتر خیابانی و بازی کرد

خوبم بازی کرد :4chsmu1:

 

جدی؟!!

فکر کنم اسی بازی کرداااا:ws3:...

ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85:

 

:ws28::ws28::ws28:

یه دکتر ببریمش این حمیدوووو :ws28::ws28:

:ws28:آره ه ه ه :4chsmu1:

میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 403
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

:ws28:

:ws28:

 

 

 

 

علیرضا تاتر خیابانی و بازی کرد

خوبم بازی کرد :4chsmu1:

 

جدی؟!!

فکر کنم اسی بازی کرداااا:ws3:...

ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85:

 

:ws28::ws28::ws28:

یه دکتر ببریمش این حمیدوووو :ws28::ws28:

:ws28:آره ه ه ه :4chsmu1:

میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
جدی؟!!

فکر کنم اسی بازی کرداااا:ws3:...

ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85:

 

 

:ws28:آره ه ه ه :4chsmu1:

میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha:

آلزایمر داری:banel_smiley_4::ws3:آخیش جیگرم حال اومت:ws3:

اسی منو بغل کرد که همتون جیغ زدید من گفتم سانسورش کن بعد علیرضا اجرا کرد:ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
جدی؟!!

فکر کنم اسی بازی کرداااا:ws3:...

ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85:

 

 

:ws28:آره ه ه ه :4chsmu1:

میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha:

آلزایمر داری:banel_smiley_4::ws3:آخیش جیگرم حال اومت:ws3:

اسی منو بغل کرد که همتون جیغ زدید من گفتم سانسورش کن بعد علیرضا اجرا کرد:ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
ميلاد بگو چقدر از اينكه قمقمه منو گم كرده بودي گريه كردي:4chsmu1:

نه میخواستم تو رو اذیت کنم:ws28:

ولی بین خودمون باشه خدا پدر ادمین و بیامرزه اگه نبود الان من اینجا نبودم:4chsmu1:

:ws28::ws28:وای نگو

محمد از در اومد گفت امیرو کی گشتن:ws28:با سر رفتم تو دیوار از خنده من:ws28:

 

یه بار دیگه هم میخواست ادای مهماندار هواپیما رو دراره،تیریپ تهوع رو درآورد من یواشکی گفتم بارداره اومد بزنه جاخالی دادم :ws3:

:ws28::ws28::ws28:

اخ اخ حاجاقا رو بوگو چه به موقع مچ مهدی رو گرفت:ws3:

خدایی اولین بازی بهت باغهای کندلوس گفتیم خشکت زده بود:ws3:

 

خشک چیه کف کردم :ws3:

ما تو بود اون؟:ws3:

به من گفت ندیدیش گفتم چرا،اون نقره ای رو میگی دیگه،گفت آره،گفت کجا؟گفتم دست سجاد رفت خر سجاد بگیره دید یه شیشه آب معدنی دستشه منم ددرو:ws28:میخواست خفم کنه:ws28:

حمید من هنوز در عجبم تو چه طور زنده موندی :ws3:

لینک به دیدگاه
ميلاد بگو چقدر از اينكه قمقمه منو گم كرده بودي گريه كردي:4chsmu1:

نه میخواستم تو رو اذیت کنم:ws28:

ولی بین خودمون باشه خدا پدر ادمین و بیامرزه اگه نبود الان من اینجا نبودم:4chsmu1:

:ws28::ws28:وای نگو

محمد از در اومد گفت امیرو کی گشتن:ws28:با سر رفتم تو دیوار از خنده من:ws28:

 

یه بار دیگه هم میخواست ادای مهماندار هواپیما رو دراره،تیریپ تهوع رو درآورد من یواشکی گفتم بارداره اومد بزنه جاخالی دادم :ws3:

:ws28::ws28::ws28:

اخ اخ حاجاقا رو بوگو چه به موقع مچ مهدی رو گرفت:ws3:

خدایی اولین بازی بهت باغهای کندلوس گفتیم خشکت زده بود:ws3:

 

خشک چیه کف کردم :ws3:

ما تو بود اون؟:ws3:

به من گفت ندیدیش گفتم چرا،اون نقره ای رو میگی دیگه،گفت آره،گفت کجا؟گفتم دست سجاد رفت خر سجاد بگیره دید یه شیشه آب معدنی دستشه منم ددرو:ws28:میخواست خفم کنه:ws28:

حمید من هنوز در عجبم تو چه طور زنده موندی :ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
جدی؟!!

فکر کنم اسی بازی کرداااا:ws3:...

ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85:

 

 

:ws28:آره ه ه ه :4chsmu1:

میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha:

اسی داشت بازی میکرد ...وسطاش علیرضا داشت رد میشه پرید وسط اجرا کرد و رفت :ws3:

اون دست روی شیشه گذاشتنش من و یاد تئاتر انداخت دیگه :ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
جدی؟!!

فکر کنم اسی بازی کرداااا:ws3:...

ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85:

 

 

:ws28:آره ه ه ه :4chsmu1:

میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha:

اسی داشت بازی میکرد ...وسطاش علیرضا داشت رد میشه پرید وسط اجرا کرد و رفت :ws3:

اون دست روی شیشه گذاشتنش من و یاد تئاتر انداخت دیگه :ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
جدی؟!!

فکر کنم اسی بازی کرداااا:ws3:...

ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85:

 

 

:ws28:آره ه ه ه :4chsmu1:

میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha:

:ws28::ws28::ws28:

بعید نیست به خدا :persiana__hahaha:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
نه میخواستم تو رو اذیت کنم:ws28:

ولی بین خودمون باشه خدا پدر ادمین و بیامرزه اگه نبود الان من اینجا نبودم:4chsmu1:

 

:ws28::ws28::ws28:

اخ اخ حاجاقا رو بوگو چه به موقع مچ مهدی رو گرفت:ws3:

 

خشک چیه کف کردم :ws3:

 

حمید من هنوز در عجبم تو چه طور زنده موندی :ws3:

 

دست ادمين بود:4chsmu1:

خب پس میلاد شانس آورد:ws3:

اسی داشت بازی میکرد ...وسطاش علیرضا داشت رد میشه پرید وسط اجرا کرد و رفت :ws3:

اون دست روی شیشه گذاشتنش من و یاد تئاتر انداخت دیگه :ws3:

توام شاهکاری بودی ها:ws3:

کل عرقیات مغازه یارو رو بار کرد بیاره تهران:ws3:

به یارو داشت تراول 50ی میداد:ws28:

یارو میگفت این چن تومنیه:ws28:

الان دست راستم 2سانت از چپیه بلند تره ازبس این عرقیات جنابعالی رو آوردم:ws3:

آخرشم میخواستم بپیچونم که نشد:ws3:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
آلزایمر داری:banel_smiley_4::ws3:آخیش جیگرم حال اومت:ws3:

اسی منو بغل کرد که همتون جیغ زدید من گفتم سانسورش کن بعد علیرضا اجرا کرد:ws3:

:ws28:

فکر کنم کمال همنشین در من اثر کرد:4chsmu1:

 

اسی داشت بازی میکرد ...وسطاش علیرضا داشت رد میشه پرید وسط اجرا کرد و رفت :ws3:

اون دست روی شیشه گذاشتنش من و یاد تئاتر انداخت دیگه :ws3:

ایووووووووول

آرا راست میگی ی ی ی ی ی (دیدی گفتم هرچی اوری جون بگه....:ws3:)

این حمید آلزایمری مگه واسه آدم حواس میذاره :ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
:ws28:

فکر کنم کمال همنشین در من اثر کرد:4chsmu1:

 

 

ایووووووووول

آرا راست میگی ی ی ی ی ی (دیدی گفتم هرچی اوری جون بگه....:ws3:)

این حمید آلزایمری مگه واسه آدم حواس میذاره :ws3:

تومگه برا راننده حواس گذاشتی؟:ws28:

2دیقه یه بار میرفت جلو میگفت آهنگ رو عوض کن:w00:

یارو این آخری میگفت اون فلش آبیه که مال اون خانومه بود یه طنابم بهش آویزون بود رو بیارید دوباره،من دیگه سیدی ندارم:ws28:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
خب پس میلاد شانس آورد:ws3:

 

توام شاهکاری بودی ها:ws3:

کل عرقیات مغازه یارو رو بار کرد بیاره تهران:ws3:

به یارو داشت تراول 50ی میداد:ws28:

یارو میگفت این چن تومنیه:ws28:

الان دست راستم 2سانت از چپیه بلند تره ازبس این عرقیات جنابعالی رو آوردم:ws3:

آخرشم میخواستم بپیچونم که نشد:ws3:

:ws3:

 

تازه میخواستم عرق نسترنم بخرم دید م واسه من واجب نیست !!!!!

 

من که میدونم تو چرا اونارو تا اونجا اوردی میخواستی بپیچونیشون ولی من هوشیار تر ازین حرفا بودم :ws3:

 

این دفه یه چیزی تو همون مایه ها سنگین میارم میدم دست چپت هم اندازه بشن:ws3:

تومگه برا راننده حواس گذاشتی؟:ws28:

2دیقه یه بار میرفت جلو میگفت آهنگ رو عوض کن:w00:

یارو این آخری میگفت اون فلش آبیه که مال اون خانومه بود یه طنابم بهش آویزون بود رو بیارید دوباره،من دیگه سیدی ندارم:ws28:

هرچی اهنگه درب و داغون بود میذاشت

تا یه اهنگه خوب میومد بچه ها خوششون میومد یا قرشون میومد فرتی میزد میرفت!

کلا سلیقه موسیقیایی عجیبی داشت :w58:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
:ws3:

 

تازه میخواستم عرق نسترنم بخرم دید م واسه من واجب نیست !!!!!

 

من که میدونم تو چرا اونارو تا اونجا اوردی میخواستی بپیچونیشون ولی من هوشیار تر ازین حرفا بودم :ws3:

 

این دفه یه چیزی تو همون مایه ها سنگین میارم میدم دست چپت هم اندازه بشن:ws3:

 

هرچی اهنگه درب و داغون بود میذاشت

تا یه اهنگه خوب میومد بچه ها خوششون میومد یا قرشون میومد فرتی میزد میرفت!

کلا سلیقه موسیقیایی عجیبی داشت :w58:

چه کولی بازی درآوردی تووووووووووووووو:ws28:حمییییییییییییییییییییید بده من کیسمو:ws28:

عرق یونجه هم برای من و اسی خاطره ای شد:ws28:

--------------------------------------------------------------

ما توی اونجا که شربت میدادن به جای شربت داشتیم چایی میریختیم،فک کن قوری به اون گندگی رو اسی ندید:ws28:

من لیوان کشیدم دیدم آب جوش ه که میریزه رو دستم حسابی سوختم:ws28:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

محمدو(مدیر ارشد) بگووووووووووووووووووووووو

داشت یه بن بست تابلو رو با اعتماد به نفس کامل میرفت بالا:ws28:همه داشتن نگاش میکردن:ws28:

جلوش دیوار بود هی میگفت بیاید دیگه:ws28:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...