HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ خوب خودت هیچی نمیگفتی:ws28::ws28:مگسه را بگو اسی کشتش:ws28: بعد میگفت این اینجا چی کار میکنه:ws28: دیسو گرفته گوشاشم بسته میگه این مال کیه اضافه س خیلی حال کردم با اون حرکت دو تا زدم توسر خودم تا فهمیدی هادی رو بگوترسیده بود ازم میگفت حمید جون من این بال مگسه یا پوست گوجه 7 لینک به دیدگاه
Aartemis 6,639 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ دیسو گرفته گوشاشم بسته میگه این مال کیه اضافه سخیلی حال کردم با اون حرکت دو تا زدم توسر خودم تا فهمیدی هادی رو بگوترسیده بود ازم دیدی چه سوتی دادی جلو هادی:ws28: اصلا نمیشنیدم:ws28: جدی میگفتی مال منه:ws28: من برداشتم پس بدم هیچ وقت خودمو نمیبخشم:banel_smiley_52: 5 لینک به دیدگاه
setiya 12,665 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ باديگارداي خانوم بهرامي تو بازي پانتوميم كم اورده بودن:4chsmu1: هي ميگفتن يه بازي ديگه كنين ما هم بازي كنيم 8 لینک به دیدگاه
Anooshe 11,040 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ باديگارداي خانوم بهرامي تو بازي پانتوميم كم اورده بودن:4chsmu1: هي ميگفتن يه بازي ديگه كنين ما هم بازي كنيم تازه وقتی خود خانوم لیدر آبدو خیارو بازی کردو باید میدیدی خیلی جالب بود قیافه بچه هاااا ... ایجوری بودن------> :w58: از اول تا آخرش نمک ریخت تو یه بشقاب:4chsmu1: 9 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ دیدی چه سوتی دادی جلو هادی:ws28:اصلا نمیشنیدم:ws28: جدی میگفتی مال منه:ws28: من برداشتم پس بدم هیچ وقت خودمو نمیبخشم:banel_smiley_52: اصلا جوجه جلو چشاتو گرفته بودمنم شبیه نوشابه میدیدی که باهات حرف میزنم میگم پارسی کولاداشتم داد میزنم که بده من اوه اوه گفتم این مگشه کاشانی بود میخواست خفم کنه ولی تاریخی شد هاکلی خندیدیم نه بابا این حرفا کدومه،من که کلی حال کردم 6 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ تازه وقتی خود خانوم لیدر آبدو خیارو بازی کردو باید میدیدی خیلی جالب بود قیافه بچه هاااا ... ایجوری بودن------> :w58:از اول تا آخرش نمک ریخت تو یه بشقاب:4chsmu1: ماکارونی ریخته تو کاسه میگه لواش بود:vahidrk:،بعد میزنه تو گوش من میگه ماکارونی چیه،فرق لواش و ماکارونی رو نمیدونی:w589: 6 لینک به دیدگاه
Anooshe 11,040 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ ماکارونی ریخته تو کاسه میگه لواش بود:vahidrk:،بعد میزنه تو گوش من میگه ماکارونی چیه،فرق لواش و ماکارونی رو نمیدونی:w589: آره ه ه ه ه ه یه ساعت داشت قاشق غذا میذاشت دهنش اخر ماکارونی شکوند توی کاسش ولی نفهمیدم چزا نون لواش رو اونجوری تیکه کرد:4chsmu1:...(خلاصه احتمالا فروغ نبوده وگرنه با حرکت اول میگفت ابدوخیار من شک ندارم:62izy85: آخی پس دچار ضرب و شتمم شدی:shame: یادم باشه سری بعد ازشون خسارتت رو بگیرم:there: 5 لینک به دیدگاه
a_m68 250 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ E] بچه ها دوربینها واسه کی ها بود؟ کی ها عکس گرفتن؟ من عکسارو میخوام مونا من ازت یه عالمه عکس دارم!!:دی 2 لینک به دیدگاه
ooraman 22,216 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ ماکارونی ریخته تو کاسه میگه لواش بود:vahidrk:،بعد میزنه تو گوش من میگه ماکارونی چیه،فرق لواش و ماکارونی رو نمیدونی:w589: این اتفاقا کی افتاد ؟ خانم بهرامیم واقعا لیدرمون خیلی باحال بود اون شالش من و کشته بود بابا در بیار راحت باش دیگه هر دو و نیم دیقه میفتاد 7 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ این اتفاقا کی افتاد ؟ خانم بهرامیم واقعا لیدرمون خیلی باحال بود اون شالش من و کشته بود بابا در بیار راحت باش دیگه هر دو و نیم دیقه میفتاد دقیقا نمیدونم الان من کافیه حرف بزنم،30نفرتون میگید آلزایمر داری شالش یه کش میخواست که بندازه دوره ردنش شارژ موبایلش داد من وارد کنم 200تومنشو میخواستم کش برم اسی نذاشت 2متر ناخن داشت یه شارژرو نمیتونست بازکنه 5 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24,356 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ تازه وقتی خود خانوم لیدر آبدو خیارو بازی کردو باید میدیدی خیلی جالب بود قیافه بچه هاااا ... ایجوری بودن------> :w58:از اول تا آخرش نمک ریخت تو یه بشقاب:4chsmu1: :ws28::ws28: آره ه ه ه ه هیه ساعت داشت قاشق غذا میذاشت دهنش اخر ماکارونی شکوند توی کاسش ولی نفهمیدم چزا نون لواش رو اونجوری تیکه کرد:4chsmu1:...(خلاصه احتمالا فروغ نبوده وگرنه با حرکت اول میگفت ابدوخیار من شک ندارم:62izy85: آخی پس دچار ضرب و شتمم شدی:shame: یادم باشه سری بعد ازشون خسارتت رو بگیرم:there: :ws28::ws28: بچه ها بذارین بخوااااابیم دیگههههههههههههه :ws28: 4 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11,397 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ با سیلاااااااااااام عرض کنم خدمتتون که خیلی خوش گذشت جای همه اونایی که نیومدنم خالی کردیم چند تا نکته رو میگم و مرخص میشم اول از همه کاشان واقعا هوای گرمی داشت اولین نفری که زیارت کردم محمد مهدی بود که ارادات فراوان داریم خدمتشون( محمد بگم قضیه ی دستشویی رو) یعد نشسته بودیم که دیدیم یه سری دارن هی بالا پایین میپرن من گفتم محمد میدونی اینا چشونه نگو از بچه های خودمونن خلاصه تو اتوبوسم که همه جور بلایی سرمون اوردن از گذاشتن اهنگای غیر مجاز و اموزش رقص ( باباکرم، رقص چاقو، ترکی، عربی، بندری و....) حاجاقا اسی روحی ارواحنا فدا که اگر نبود زحما تشون عمق فاجعه بیشتر میشد خلاصه ابشارم رفتیم ببخشید ابشار که نبود انگا ر یه شیلنگ گرفته باشن از بالا اب بریزن ناهارم که جاتون خالی ما تو لژخانوادگی خودمون نشسته بودیم جوجه خواستیم اینقدر دیر اومد که سیر شدیم البته بودن کسایی که دولوپی میخوردن جلو چشمای ما، محمد مهدی که با اون کباب بر افراشته دل ما رو اب انداخته بود مکان های تاریخی بسیار زیبای داره کاشان من نرفته بودم تا حالا واقعا لذت بردم مخصوصا خونه ی عامری ها و راههای فرارش که هر جویندی رو نا امید میکرد دیگه تو اتوبوس کلی بازیهای مفرح برگزار شد از جمله گل یا پوچ مسابقه ی سیب خوری که جا داره از ذهن خلاق محمد تشکر کنم پانتومیم که این اخری دیگه خیلی شاهکار بود منو از اون ته بلند کردن میگن بیا باغ کندلوس رو اجرا کن حالا باغش یه چیزی کندلوسش اخه ...... ترنم و تحلیل از دیگر کلمات جالب این بازی بود :ws28: کلام اخر، این سفر تجربه ای بس گرانبها برای این بندی حقیر بود جا داره تشکر کنم از همه بچه ها به خصوص انوشه که خیلی زحمت کشیده بود:w139: 19 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ با سیلاااااااااااام عرض کنم خدمتتون که خیلی خوش گذشت جای همه اونایی که نیومدنم خالی کردیم چند تا نکته رو میگم و مرخص میشم اول از همه کاشان واقعا هوای گرمی داشت اولین نفری که زیارت کردم محمد مهدی بود که ارادات فراوان داریم خدمتشون( محمد بگم قضیه ی دستشویی رو) یعد نشسته بودیم که دیدیم یه سری دارن هی بالا پایین میپرن من گفتم محمد میدونی اینا چشونه نگو از بچه های خودمونن خلاصه تو اتوبوسم که همه جور بلایی سرمون اوردن از گذاشتن اهنگای غیر مجاز و اموزش رقص ( باباکرم، رقص چاقو، ترکی، عربی، بندری و....) حاجاقا اسی روحی ارواحنا فدا که اگر نبود زحما تشون عمق فاجعه بیشتر میشد خلاصه ابشارم رفتیم ببخشید ابشار که نبود انگا ر یه شیلنگ گرفته باشن از بالا اب بریزن ناهارم که جاتون خالی ما تو لژخانوادگی خودمون نشسته بودیم جوجه خواستیم اینقدر دیر اومد که سیر شدیم البته بودن کسایی که دولوپی میخوردن جلو چشمای ما، محمد مهدی که با اون کباب بر افراشته دل ما رو اب انداخته بود مکان های تاریخی بسیار زیبای داره کاشان من نرفته بودم تا حالا واقعا لذت بردم مخصوصا خونه ی عامری ها و راههای فرارش که هر جویندی رو نا امید میکرد دیگه تو اتوبوس کلی بازیهای مفرح برگزار شد از جمله گل یا پوچ مسابقه ی سیب خوری که جا داره از ذهن خلاق محمد تشکر کنم پانتومیم که این اخری دیگه خیلی شاهکار بود منو از اون ته بلند کردن میگن بیا باغ کندلوس رو اجرا کن حالا باغش یه چیزی کندلوسش اخه ...... ترنم و تحلیل از دیگر کلمات جالب این بازی بود :ws28: کلام اخر، این سفر تجربه ای بس گرانبها برای این بندی حقیر بود جا داره تشکر کنم از همه بچه ها به خصوص انوشه که خیلی زحمت کشیده بود:w139: میلاد چقدر به یاد امیرکبیر گریه کردیم اسم ناهار نیارید دیگه من که دیگه گفتم جوجه نمیخوام دوتا نیرو بیارید برام این آخرش به نون و نمک که دوستان پیشنهاد کردند و همچنین سویا راضی شده بودیم 5 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ با سیلاااااااااااام عرض کنم خدمتتون که خیلی خوش گذشت جای همه اونایی که نیومدنم خالی کردیم چند تا نکته رو میگم و مرخص میشم اول از همه کاشان واقعا هوای گرمی داشت اولین نفری که زیارت کردم محمد مهدی بود که ارادات فراوان داریم خدمتشون( محمد بگم قضیه ی دستشویی رو) یعد نشسته بودیم که دیدیم یه سری دارن هی بالا پایین میپرن من گفتم محمد میدونی اینا چشونه نگو از بچه های خودمونن خلاصه تو اتوبوسم که همه جور بلایی سرمون اوردن از گذاشتن اهنگای غیر مجاز و اموزش رقص ( باباکرم، رقص چاقو، ترکی، عربی، بندری و....) حاجاقا اسی روحی ارواحنا فدا که اگر نبود زحما تشون عمق فاجعه بیشتر میشد خلاصه ابشارم رفتیم ببخشید ابشار که نبود انگا ر یه شیلنگ گرفته باشن از بالا اب بریزن ناهارم که جاتون خالی ما تو لژخانوادگی خودمون نشسته بودیم جوجه خواستیم اینقدر دیر اومد که سیر شدیم البته بودن کسایی که دولوپی میخوردن جلو چشمای ما، محمد مهدی که با اون کباب بر افراشته دل ما رو اب انداخته بود مکان های تاریخی بسیار زیبای داره کاشان من نرفته بودم تا حالا واقعا لذت بردم مخصوصا خونه ی عامری ها و راههای فرارش که هر جویندی رو نا امید میکرد دیگه تو اتوبوس کلی بازیهای مفرح برگزار شد از جمله گل یا پوچ مسابقه ی سیب خوری که جا داره از ذهن خلاق محمد تشکر کنم پانتومیم که این اخری دیگه خیلی شاهکار بود منو از اون ته بلند کردن میگن بیا باغ کندلوس رو اجرا کن حالا باغش یه چیزی کندلوسش اخه ...... ترنم و تحلیل از دیگر کلمات جالب این بازی بود :ws28: کلام اخر، این سفر تجربه ای بس گرانبها برای این بندی حقیر بود جا داره تشکر کنم از همه بچه ها به خصوص انوشه که خیلی زحمت کشیده بود:w139: میلاد چقدر به یاد امیرکبیر گریه کردیم اسم ناهار نیارید دیگه من که دیگه گفتم جوجه نمیخوام دوتا نیرو بیارید برام این آخرش به نون و نمک که دوستان پیشنهاد کردند و همچنین سویا راضی شده بودیم 5 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11,397 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ میلاد چقدر به یاد امیرکبیر گریه کردیم اسم ناهار نیارید دیگه من که دیگه گفتم جوجه نمیخوام دوتا نیرو بیارید برام این آخرش به نون و نمک که دوستان پیشنهاد کردند و همچنین سویا راضی شده بودیم اخ اخ حالا بماند که بعضی از بچه ها اصلا انگار داشتن روح امیر کبیر و احضار میکردن کلا پیشنهاد میکنم هر کی رفت اونورا حتما یه سر به سرویسهای بهداشتیه کاشان بزنین 3 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11,397 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ میلاد چقدر به یاد امیرکبیر گریه کردیم اسم ناهار نیارید دیگه من که دیگه گفتم جوجه نمیخوام دوتا نیرو بیارید برام این آخرش به نون و نمک که دوستان پیشنهاد کردند و همچنین سویا راضی شده بودیم اخ اخ حالا بماند که بعضی از بچه ها اصلا انگار داشتن روح امیر کبیر و احضار میکردن کلا پیشنهاد میکنم هر کی رفت اونورا حتما یه سر به سرویسهای بهداشتیه کاشان بزنین 3 لینک به دیدگاه
Anooshe 11,040 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ دقیقا نمیدونمالان من کافیه حرف بزنم،30نفرتون میگید آلزایمر داری شالش یه کش میخواست که بندازه دوره ردنش شارژ موبایلش داد من وارد کنم 200تومنشو میخواستم کش برم اسی نذاشت 2متر ناخن داشت یه شارژرو نمیتونست بازکنه الهی ی ی ی پس خوب شد که چیزی نگفتی :6404:بعدشم انقدر غیبت نکن دهه این اتفاقا کی افتاد ؟ خانم بهرامیم واقعا لیدرمون خیلی باحال بود اون شالش من و کشته بود بابا در بیار راحت باش دیگه هر دو و نیم دیقه میفتاد اوری جون این ماله اون اولترای بازی بود ... ما بازی میکردیم بنده خدا از بینمون میخواست رد بشه یه بازیی انجام میداد بعد میرفت... :ws28::ws28: :ws28::ws28: بچه ها بذارین بخوااااابیم دیگههههههههههههه :ws28: والااااااااااااااااااااااااااا 4 لینک به دیدگاه
Anooshe 11,040 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ دقیقا نمیدونمالان من کافیه حرف بزنم،30نفرتون میگید آلزایمر داری شالش یه کش میخواست که بندازه دوره ردنش شارژ موبایلش داد من وارد کنم 200تومنشو میخواستم کش برم اسی نذاشت 2متر ناخن داشت یه شارژرو نمیتونست بازکنه الهی ی ی ی پس خوب شد که چیزی نگفتی :6404:بعدشم انقدر غیبت نکن دهه این اتفاقا کی افتاد ؟ خانم بهرامیم واقعا لیدرمون خیلی باحال بود اون شالش من و کشته بود بابا در بیار راحت باش دیگه هر دو و نیم دیقه میفتاد اوری جون این ماله اون اولترای بازی بود ... ما بازی میکردیم بنده خدا از بینمون میخواست رد بشه یه بازیی انجام میداد بعد میرفت... :ws28::ws28: :ws28::ws28: بچه ها بذارین بخوااااابیم دیگههههههههههههه :ws28: والااااااااااااااااااااااااااا 4 لینک به دیدگاه
setiya 12,665 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ ميلاد بگو چقدر از اينكه قمقمه منو گم كرده بودي گريه كردي:4chsmu1: 4 لینک به دیدگاه
setiya 12,665 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ ميلاد بگو چقدر از اينكه قمقمه منو گم كرده بودي گريه كردي:4chsmu1: 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده