MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۸۹ بگذار همینگونه کودکانه بماند خنده های گه گاه ! بیا بزرگ نشویم ... بیا قرار بگذاریم من و تو ! غم های بزرگانه را دچار نشویم ...! 5 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۸۹ تو برايم شعر مي خواندي و من در دنياي ديگري غرق مي شدم ... تو مرا به بن بست مي كشانـدي پشت آن درختـان دور از چشم همه ...! 6 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۸۹ من همیشه گرسنه ام ! این بغض ها که فرو می برم هیچ وقت خدا سیرم نمی کنند ... 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۸۹ زندگي دفتري از خاطرهاست يك نفر در دل شب يك نفر در دل خاك يك نفر همدم خوشبختي هاست يك نفر همسفر سختي هاست چشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد ما همه همسفريم 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ در تو گم شده ام و هیچ کس نمی داند ! این رازیست میان من و خود ... 3 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ رهایم مکن ... دور باش ولی خط نگاهم را رها مکن ! که این خطوط مضطرب رهایم نمی کنند ...! 3 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ دلم می خواهد بدانی آنچه را که دلم می خواهد بدانی ...! 7 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۸۹ من هنوز سرگردانم ! سرگردان همان صدایی که در تنهایی می گریست ... 4 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ دلم گیر می کند به در به دیوار و برای کسی که روزی خواهد آمد احساس پیری می کنم ! 7 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ روزگاری کوه ها را به هم وصل می کردی آدم ها را قلب ها را اما حالا... آه ای پل شکسته! حالا دیگر فقط ابرها می توانند از روی تو بگذرند! رسول یونان 5 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ دير شده نازنين پرستوها رفتهاند و ديگر براي هيچ كس دلتنگ نمي شوم دلتنگي نيست تنگ دلي ست اين كه غربال مي كند همه مان را اين روزها 3 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ و داستان غم انگیزی است دستی که داس را برداشت همان دستی است که یک روز در خواب های مزرعه گندم کاشت 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ خوب شد که عشق عقل ز من گرفت ای دشت های گرده به گرده سرد و سبز من گمم یا که گم منم در این هبوط ندانستن و.... خیال 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ نجوا های شبانه من شعر است یا که هر چه خیالی نیست مهم رستن از رخوت تکرار است و توان فریاد 2 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۸۹ شب است آنچنان دلم گرفته است که هزار رکعت شبانه هم آرامم نمی کند… 3 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۸۹ زندگي چيدن سيبي است که بايد چيد و رفت زندگي تکرار پاييز است که بايد ديد و رفت زندگي رودي است جاري هر که آمد کوزه اي شادمان پر کرد و مشتي آب نوشيد و رفت قاصدک اين کولي خانه بدوش روزگار کوچه گرديهاي خود را زندگي ناميد و رفت... 3 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۸۹ منزل خداست؟ این منم مزاحمی که آشناست هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟ الو دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟ چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟ اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست دوباره ... ... تا خدا خداست 2 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۸۹ میخواهم بمانم تنها و دق کنم در تنهایی ِ این چار دیواری.. و نفرین کنم کسی را که تلفن همراه را آفرید! که هر وقت دلم برای صدایت تنگ میشود ٬ در دسترس نباشی و هر وقت به لحظه ی دیدارت محتاجم ٬ خاموشش کنی! میخواهم برای همیشه خاموش شوم... یا بروم جایی که هیچ مشترکی صدای بوق ِ آزادم را نشنود! در دسترس نباشم ٬ همین 3 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ ما نه خط هاي موازي بوديم نه متقاطع من و تو فقط دو خط بي ريا بوديم دو خط کم رنگ شايد پر رنگ ... خط هاي تو هميشه خط هاي بي رنگ مرا انتظار مي کشيد ... و خط هاي ناموزون من هميشه خط هاي عاشقانه تو را انکار مي کرد ! 3 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۸۹ گیرم که بوسیدی ام دوست هم داشتی ام مگر آرزوهای من تمام می شود ؟ شاید به سرم زد آرزو کنم رهایم کنی ! من دم دمی ام 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده