laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۱ به فاصله گفته ام كمي آن طرف تر يا هر كجا ، به غير از بين ما خودش را بياندازد حالا تو بگو مي ماني ...! 9 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۱ تو نیستی اما من به امید آمدنت آرزوهای گم شده ام را به نسیم می سپارم و یاد تو را در ذهنم به پرواز در می آورم تا شاید تو در زیر باران نگاه عاشقم هویدا شوی و من با پاییز غم انگیز زندگیم وداع کنم ... 10 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ تو در کدام ثانیه می آیی بگو ساعتها را در همان لحظه نگاه دارم میخواهم سیر تماشایت کنم 6 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ زمان ِ غارتگر هر ثانیه که میگذرد چیزی از تو را با خود میبرد... زمان غارتگر غریبی است؛ همه چیز را بی اجازه میبرد... و تنها یک چیز را؛ همیشه فراموش میکند ... حس « دوست داشتن ِ » تو را ... 7 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ در نگاهت چیزی ست که نمی دانم چیست!؟ مثل آرامش بعد از یک غم مثل پیدا شدن یک لبخند مثل بوی نم بعد از باران در نگاهت چیزی ست که نمی دانم چیست !؟ من به آن محتاجم.... 8 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ خوشبختی من پیدا کردن تو از میان این همه ضمیر بود..... 8 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ دلم کوچک است کوچکتر از باغچه ی پشت پنجره ولی آنقدر جا دارد که برای دوستی که دوستش دارم نیمکتی بگذارم برای همیشه 11 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ روزگــار نبودنت را برايم ديـکـتـه مي کند و نـمـره ي من باز مي شود صــفر... هنوز نـبودنـت را ياد نگرفته ام 11 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ تو پشت شیشه ای دست هایت کو ؟ تا با دستان من برای هم بودن را گره بزنیم بیا با هم دیوار از هم جدایی را بشکنیم فریادی در مشت و نسیمی در نگاه به تو رسیده ام بلور نگاهت افسانه تنهایی را خاموش می کند و پیامت را در دست هایم می ریزد این تویی.... 12 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ رنجشی نیس آدم ها همینند خوبند ولی فراموشکار می آیند می مانند می روند مثل مسافران کاروان سرا مثل ازدحام بی انتهای یک خیابان کسی برای بودن نیامـــده نمی آیـــد ...!!!! 10 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ حسودی می کند به من و تو آسمانی که ستاره ندارد... می داند که ما در آسمان چشمان هم... در کویری ترین لحظه ها... هزاران ستاره می بینیم... 9 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ بـــه شـــوق ِ دیــــدارت .. چـــه آب و جـــارویی راه انـــداخــتــه انـــد ! چــشـــمـــهـــا و مــــژه هــــایـــم ... 9 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۱ آنگونــه تـو را در انتظارم کـه اگـر، ايـن چـم بخوابـد، آن يکـي بيــدار اســت . . . 7 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۱ چقـــدر کم توقع شده ام …. نه آغوشت را می خواهـــم ، نه یک بوســـه نه حتـــی بودنت را … همیـــن که بیایــی و از کنـــارم رد شوی کافی است… مرا به آرامش می رسانــد حتــی اصطکــاک سایه هایمـــان … 8 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۱ یه جوری ریشه هام خشکید که انگار کار پاییزه خزونه رفتنت انگار داره برگاشو می ریزه یه جوری گریه می کردم که بارون بینشون گم بود کاش این رویا از آغازش فقط خواب و توهم بود 4 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۱ من عاشقانه میکنم نگاه بر دو چشم تو تو تازیانه می زنی به چشم و بر نگاه من چو آفتاب می شوم دمی که گرم و روشنت کنم چو ابر تیره می شوی که سد نهی به راه من خراب تر ازین کسی نمی شود که من شدم تو هرچه می کنی بکن ، سزات با خدای من 7 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۱ زیاد چشمانم را نمی چرخانم... من تَک بین شده ام... چشمانم فقط و فقط مدهوش یک نفر است.... دنبال آنم....که دعوتت کنم به دل... تا دیگر چشمبند ببندم....که دیگر با وجودت در دل...نیازی به دیدن نیست... 6 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۱ میتــرســم… کسـی بــوی ِ تنـت را بگیــرد نغمــه ِ دلـت را بشنــود و تو خــو بگیــری به مـــآنـدنـش!!! چـه احســآس ِخـط خطــی و مبـهـمـ یسـت! ایــن عــآشقــآنـه هــآی حســود مــن … 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۱ دلم گرفته از زمونه دلخورم بزار واست گلایه هامو بشمورم به کی بگم که کوزه کوزه تشنه ام؟؟ به کی بگم هزار روزه تشنه ام؟؟ نیومدی یه هفته خسته تر شدم شکسته بودم و شکسته تر شدم نیومدی و کوچه هم کلافه شد یه جمعه به ندیدنت اضافه شد یه دل دارم همیشه بی قرارته قنوت من دعای انتظارته به قطره قطره های گریه هام قسم که بی قرار و بی پناه و بی کسم یه دل دارم که حفظ شهر دوری رو نداره چاره ای بجز صبوری و میخواد شریک گریه های من بشه بیا ببین دل قریب من چشه... نیومدی...نیومدی.. و کوچمون هم کلافه شد یه جمعه به ندیدنت اضافه شد نیومدی...نیومدی...نیومدی و غصه باز نفس گرفت خدا تورو یه جمعه دیگه پس گرفت نیومدی حصار دردو بشکنی تو آخرین امید چشمای تر منی 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده